حالا که نرخهای بهره پایین، مزایای بیشماری دارد، چرا فدرال رزرو، همیشه نرخهای بهره را پایین نگه نمی دارد؟
نرخ بهره چیست؟ تاثیر نرخ بهره در بازار فارکس
نرخهای بهره توسط بانک فدرال رزرو یا بازده اوراق قرضه، که با توجه به شرایط بازارهای مالی مشخص می شوند، تعیین می شود. به زبان ساده، نرخ بهره درصدی از اصل سرمایه است که توسط وام دهنده برای استفاده از پولش دریافت می شود. منظور از اصل سرمایه، مبلغی است که وام داده شده است.
نرخ بهره بر هزینه وام، تاثیر می گذارد. در نتیجه، آنها یا به اقتصاد سرعت می بخشند و یا آن را کند می کنند. فدرال رزرو، نرخ بهره را برای دستیابی به رشد اقتصادی ایده آل، مدیریت می کند.
بانک ها و موسسات دیگر برای اینکه تجارت سودآوری داشته باشند، از شما بهره می گیرند. در واقع آنها با نرخ کمتری نسبت به نرخی که شما را شارژ می کنند، به شما وام می دهند. و همین مسئله برای آنها تولید ثروت می کند.
موسسات کارتهای اعتباری از کالاها و خدماتی که شما خریداری می کنید، بهره می گیرند. شرکتها یا موسساتی هم که در کار وامهای خرید مسکن می باشند در ازای پولی که به شما برای خرید مسکن قرض می دهند، بهره می گیرند.
بانک ها و خزانه داری ایالات متحده امریکا به سرمایه گذارانی که پولهای شان را در حساب های پس انداز، سپرده های دارای گواهی، اوراق قرضه بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت می گذارند، بهره می پردازد. در این گونه موارد، سرمایه گذاران پولشان را به بانک ها یا خزانه داری، قرض می دهند.
مطالبی را که با هم در این مقاله آموزشی بررسی خواهیم کرد، به شرح زیر است:
مفهوم نرخ بهره، اهمیت نرخ بهره، نرخهای بهره چگونه تعیین می شوند، منظور از نرخ بهره منفی چیست، رابطه بین نرخ بهره و سرمایه گذاری، عوامل تاثیر گذار بر نرخهای بهره، انواع نرخهای بهره و نحوه محاسبه آنها، تاثیرات نرخهای بهره بالا در مقابل نرخهای بهره پایین و نتیجه گیری.
مفهوم نرخ بهره
نرخ بهره، یا هزینه قرض کردن پول است یا پاداش پس انداز آن، که، به عنوان درصدی از مبلغ قرض گرفته شده یا پس انداز شده، محاسبه می شود. نرخ بهره وام، به طور معمول به صورت سالانه قید می شود که به نرخ درصد سالانه (APR) معروف است.
اهمیت نرخ بهره
ممکن است همیشه متوجه آن نباشیم اما نرخ بهره نقش مهمی در زندگی روزمره ما دارد و می تواند بر قدرت خرید ما تأثیر بسزایی بگذارد. روند کلی نرخهای بهره می تواند تأثیر عمده ای بر سرمایه گذاری شما داشته باشد بنابراین به عنوان یک سرمایه گذار، توجه کردن به این نکته خیلی مهم است.
بهره، هزینه ای است که از قرض گیرنده برای استفاده از آن دارایی خاص، اتخاذ می شود. بر اساس وبسایت Investopedia، دارایی های قرض گرفته شده، شامل: پول نقد، کالاهای مصرفی، وسائل نقلیه و املاک می باشند.
زمانی که خریداران ملک، قصد خرید خانه ای را دارند، از بانک ها وام دریافت می کنند. از وامهای دیگر به عنوان مثال، برای: خرید ماشین، لوازم خانگی یا پرداخت هزینه های تحصیلی، استفاده می شود.
بانک ها هم می توانند تبدیل به یک قرض گیرنده شوند، بدین شکل که، زمانی که یک فرد پولش را در حساب پس انداز یک بانک می گذارد، در واقع سرمایه اش را که پول نقدش بوده است به بانک مربوطه، قرض داده است. در نتیجه بانک ها به خاطر پولی که سرمایه گذار به بانک قرض داده، به او بهره پرداخت می کنند.
سپس بانکها از پول قرض (وام) گرفته شده سرمایه گذار، برای تامین وام هایی با نرخهای بهره بالاتر، استفاده می کنند و مجددا با همان پولهای سرمایه گذاران، به افراد دیگر با نرخهای بالاتر، وام پرداخت می کنند. سود بانکها هم از تفاوت بین آنچه پرداخت و دریافت می کنند، نشات می گیرد.
از دیگر نکات مهمی که نشانگر اهمیت نرخهای بهره است، تاثیر اوراق قرضه کوتاه مدت خزانه داری روی نرخهای بهره است.
نرخهای بهره چگونه تعیین می شوند؟
نرخهای بهره توسط فدرال رزرو یا نرخ صندوقهای فدرال، یا بازده اوراق قرضه که تمام اینها هم توسط وضعیت بازار مشخص می شوند، تعیین می شود. فدرال رزرو، نرخ صندوق های فدرال را به عنوان معیاری برای نرخ بهره کوتاه مدت، تعیین می کند.
نرخ وجوه فدرال رزرو، همان چیزی است که بانک ها برای وام های شبانه از یکدیگر دریافت می کنند. بانکها سایر بانکها را، بهترین مشتریان خود می دانند.
بازده اوراق قرضه خزانه هم با تقاضای بازارهای مالی، نسبت به اوراق قرضه خزانه داری ایالات متحده، که در حراج ها به فروش می رسند، تعیین می شود. تحت برخی شرایط دشوار اقتصادی، تقاضا برای اوراق قرضه افزایش پیدا می کند.
هنگامی که سرمایه گذاران مایل به پرداخت هزینه های بیشتری برای این اوراق قرضه خزانه داری هستند، نرخ های بهره پایین می آیند. شرایط خاصی هم وجود دارند که در آنها نرخهای بهره افزایش پیدا می کنند، مثل بهبود شرایط اقتصادی، و این امر، اوراق قرضه خزانه داری ایالات متحده را کاهش می دهد.
حال اینکه چطور این نرخ ها عمل می کنند هم مهم است. وقتی فردی از یک بانکی پول قرض می گیرد، نرخ بهره بانکی، شامل تمام قسمت های پرداخت نشده این وام یا تراز کارت اعتباری او می شود و آن فرد باید حداقل در هر دوره ترکیبی، بهره آن وام را بپردازد. و اگر نپردازد، بدهی معوق این فرد حتی اگر شروع به پرداخت مابقی بدهی کند، افزایش پیدا می کند.
نرخهای بهره بانکی بسیار رقابتی هستند و نرخ وام و پس انداز آنها، با هم متفاوت هستند. اگر بانکی متوجه این قضیه شود، که فرد وام گیرنده از لحاظ اعتباری برای بانک پر ریسک می باشد، از آن فرد بهره بیشتری دریافت می کند. به همین دلیل است که نرخهای بالاتری را به وام های گردان، مانند کارت های اعتباری، اختصاص می دهند.
نرخ بهره ای که بانک به دارنده یک حساب پس انداز می پردازد، معمولاً بسته به شرایط بازار که توسط فدرال رزرو تشخیص داده می شود، تعیین می شود.
منظور از نرخ بهره منفی چیست؟
نرخ بهره در واقع همان هزینه ای است که برای قرض گرفتن باید پرداخت شود. به طور متعارف همیشه وام گیرنده بابت پولی که وام می دهد، بهره ای دریافت می کند. مثال واضح آن هم، زمانی است که شما مبلغ اضافه ای پول در اختیار دارید و قصد دارید تا آن را در بانکی نگه دارید. بانک مورد نظر در اینجا، قرض گیرنده، و شما قرض دهنده محسوب می شوید.
نتیجتا اینکه شما بابت پولی که به بانک قرض می دهید، بهره مشخصی دریافت خواهید کرد که به آن نرخ سود بانکی گفته می شود. مثال ساده دیگر، وام ها است. زمانیکه شما از بانک برای خرید مسکن یا خودرو، وام عوامل متعدد تاثیرگذار بر بازارها دریافت می کنید و در واقع در حال قرض گرفتن از بانک هستید، بابت این وام، باید بهره ای را به بانک پرداخت کنید. شاید تعجب کنید که زمانهایی هم وجود دارد که وام دهنده به جای گرفتن بهره از وام گیرنده، باید خودش نرخ بهره ای هم پرداخت کند.
به این نرخ بهره، نرخ بهره منفی گفته می شود. این نرخهای بهره منفی معمولا توسط بانکهای مرکزی و سایر بدنه های نظارتی آنان، اعمال می شود. بانکهای مرکزی این کار را در زمانهایی که نقدینگی کاهش پیدا کرده اعمال می کنند. زمانهایی که مصرف کنندگان، پول زیادی در اختیار دارند و حاضر نیستند تا چرخ اقتصاد به گردش در بیاید، آن پولها را خرج کنند.
رابطه بین نرخ بهره و سرمایه گذاری چیست؟
سطح سرمایه گذاری در اقتصاد به تغییرات نرخ بهره بسیار حساس است. به طور کلی، اگر نرخ بهره بالا باشد، سرمایه گذاری کاهش می یابد. برعکس، اگر نرخ بهره پایین باشد، سرمایه گذاری افزایش می یابد. این همبستگی معکوس در درک رابطه بین نرخ بهره و سرمایه گذاری، بسیارنکته مهم و کلیدی است.
کارهایی مثل تحصیلات، زیرساخت یا توسعه کسب و کار مستلزم صرف هزینه است. اگر نرخ بهره پایین باشد، دانشجویان، دولت ها و مشاغل می توانند پول مورد نیاز خود را ارزان تر وام بگیرند. وقتی نرخ بهره بالا باشد، سرمایه گذاری گران تر می شود. با گران شدن پول وام، مشاغل، دولت ها و افراد شروع به کند کردن برنامه های سرمایه گذاری خود می کنند.
شرایط اقتصادی ممکن است انتظارات سرمایه گذاران را تحت تأثیر قرار دهد. در یک اقتصاد قوی، وام گیرندگان انتظار دارند شرایط خوب ادامه یابد بنابراین ممکن است راحت تر وام بگیرند و به طور بالقوه نرخ بهره را افزایش دهند. با این حال در شرایط ضعیف اقتصادی، عکس این قضیه صادق است.
عوامل تاثیرگذار بر نرخهای بهره
عوامل متعددی می توانند روی نرخهای بهره تاثیر بگذارند. یکی از آنها تقاضا برای پول است. در یک اقتصاد در حال رشد، تقاضا برای پول زیاد است. از کارخانجات و شرکتهای تولیدی برای پیشرفت و توسعه گرفته تا شهروندان برای خرید مسکن و اتومبیل و غیره، همه به پول نیاز دارند. در نتیجه هرچه تقاضا برای پول افزایش یابد، نرخهای بهره هم بالاتر می روند.
عامل تاثیرگذار بعدی، عرضه پول است. مانند هر کالای دیگری، زمانیکه عرضه پول افزایش یابد، سایر موارد به همان قیمت باقی می مانند در نتیجه، نرخهای بهره کاهش می یابد. شرایطی هم وجود دارد که در آن سرمایه گذاران راه های جذابی برای سرمایه گذاری ندارند و اوراق قرضه یا سپرده ها را دنبال می کنند. اگر در آن لحظه تقاضایی برای پول وجود نداشته باشد، نرخ بهره کاهش می یابد.
عامل بعدی، کسری بودجه و استقراض دولت است. کسری بودجه، ناشی از فراتر رفتن هزینه های دولت نسبت به درآمدش است. برای تأمین این کسری، دولت به استقراض روی می آورد. به عنوان بزرگترین وام گیرنده در اقتصاد، میزان استقراض دولتی بر تقاضای پول تأثیر می گذارد و به نوبه خود نرخ بهره را کاهش می دهد.
فاکتور بعدی تورم است. قیمت همه کالاها با در نظر گرفتن افزایش قیمتهای عمومی در اقتصاد که به آن تورم می گویند، تعیین می شود. نرخ بهره هم که قیمت پول است، از این قاعده مستثنی نیست. عامل بعدی بانک مرکزی است. مثلا در زمانهای رونق اقتصادی، بانک مرکزی ممکن است روی مهار تورم تمرکز کند و نرخهای بهره را افزایش دهد.
انواع نرخهای بهره و نحوه محاسبه آنها
موسسات وام دهنده، نرخهای ثابت یا متغیری را برای وامهای خود اخذ می کنند. نرخهای ثابت تا پایان سررسید وام، باقی می مانند. در ابتدا بیشتر پرداخت های شما شامل پرداخت های مربوط به نرخ بهره است. ولی با گذشت زمان، وام گیرنده، درصدهای بیشتر و بیشتری را از اصل سرمایه پرداخت می کند. به عنوان مثال وام مسکن معمولی، نمونه ای از یک وام با نرخ بهره ثابت می باشد.
نرخهای متغیر، با نرخ اصلی (Prime Rate) تغییر می کنند. این نرخ، بهره ای است که یک موسسه، از بهترین وام گیرندگان خود دریافت می کند. نرخ اصلی هم براساس نرخ وجوه فدرال رزرو تعیین می شود. این هم همان نرخ بهره ای است که فدرال رزرو از بهترین مشتریان بانکی خود، دریافت می کند.
ولی در کل سه نوع نرخ بهره وجود داد:
- نرخ بهره ساده
- نرخ بهره تعهدی
- نرخ بهره مرکب
نرخ بهره ساده یا عادی همان نرخ سودی است که به وام شما تعلق گرفته است و از حاصل ضرب سود روزانه در مبلغ اصلی وام شما ضرب در، تعداد روزهایی که باید وام را پرداخت کنید به دست می آید. مثلا اگر یک دانشجویی مبلغ 18000 دلار وام با نرخ بهره سالانه 6% بگیرد، و قرار باشد مثلا ظرف 3 سال وامش را پرداخت کند، فرمول به این شکل است: نرخ بهره ساده مساوی است با حاصل ضرب اصل وام در نرخ بهره سالانه در عدد 3 که در اینجا می شود: 3 * 6% * 18000 که مساوی است با 3240 دلار.
نرخ بهره تعهدی سود انباشته ای است که تا پایان دوره پرداخت نشده است. اگر وامی نیاز به پرداخت ماهانه (در پایان هر ماه) داشته باشد، سود این وام به طور پیوسته در طول ماه جمع می شود. اگر هزینه نرخ بهره در هر ماه 30 دلار باشد، این وام هر روز 1 دلار سود در بر می گیرد که پس از رسیدن به پایان ماه، نیاز به پرداخت دارد.
نرخ بهره مرکب هم به معنی بهره در بهره است. در نرخ بهره ساده فقط اصل سرمایه و سودی که به آن تعلق می گرفت، وجود داشت ولی در این نوع بهره، سود مرکب از اصل و سودهای انباشته شده دوره های قبل هم استفاده می کند به عبارتی: سود مرکب برابر است با مجموع مبلغ سپرده و سود آن در پایان دوره زمانی مشخص منهای مبلغ سپرده در حال حاضر. فرمول اصلی آن به این شکل است: = [P (1 + i) n ] – P و = P [(1 + i) n – 1].
در عوامل متعدد تاثیرگذار بر بازارها این فرمول P اصل سرمایه، i درصد اسمی نرخ بهره سالانه و n تعداد دوره دریافت سود است.
مثال: فرض کنید وام 3 ساله ای به مبلغ 10000 دلار با نرخ بهره مرکب سالانه 5% دریافت کردید. مبلغ سود حاصل این وام چقدر است؟
$10,000 [(1 + 0.05) 3 – 1] = $10,000 [1.157625 – 1] = $1,576.25
مفهوم نرخ درصد سالانه APR
نرخ درصد سالانه، کل هزینه وام است که شامل نرخ بهره و دیگر هزینه ها می باشد. بیشترین هزینه ها معمولا،ً هزینه هایی است که فقط یکبار اعمال می شوند و به آنها واحد (Points) گفته می شود. بانک آن را به عنوان درصد واحدی از کل وام، محاسبه می کند. نرخ درصد سالانه همچنین، شامل هزینه های دیگر مانند: هزینه های کارگزار و هزینه های بستن قرارداد نیز، می شود.
هر دو این نرخهای بهره و نرخ درصد سالانه، هزینه های وامها را به شما نشان می دهند. نرخ بهره، مبلغی را که شما هر ماه پرداخت می کنید را نشان می دهد و نرخ درصد سالانه هم، کل هزینه های وام، مادامی که تمام شود را، نشان می دهد.
تاثیرات نرخهای بهره بالا در مقابل نرخهای بهره پایین
نرخهای بهره بالا، تاثیرات منفی بر اقتصاد دارند چرا که باعث گران تر شدن وامها می شوند. وقتی نرخهای بهره بالا باشند، تعداد کمی از مصرف کنندگان و مشاغل، توانایی وام گرفتن را دارند که این مسئله، رشد اقتصاد را کند می کند.
این مسئله در عین حال، مردم را تشویق به پس انداز کردن نیز می کند زیرا، مبالغ بیشتری در ازای سپرده عوامل متعدد تاثیرگذار بر بازارها هایی که پس انداز کرده اند، دریافت می کنند. این امر، پول را از اقتصاد خارج کرده و رشد اقتصاد را کند می کند.
به همین منوال هم، نرخهای بهره پایین، تاثیرات معکوسی بر اقتصاد دارد. به عنوان مثال، نرخهای پایین وام ها، تقاضا برای خرید مسکن را افزایش می دهند که این مسئله قیمت مسکن را افزایش می دهد.
نرخهای پس انداز کاهش پیدا می کنند و سرمایه گذاران، پولهایشان را وارد داراییهایی که سوددهی و بازده بالاتری مثل سهام ها، دارند، می کنند. اساساً نرخ های بهره پایین، نقدینگی را افزایش می دهد که این امر به توسعه اقتصاد، کمک می کند.
نتیجه گیری
اغلب مصرف کنندگان و سرمایه گذاران این سوال را می پرسند که:
حالا که نرخهای بهره پایین، مزایای بیشماری دارد، چرا فدرال رزرو، همیشه نرخهای بهره را پایین نگه نمی دارد؟
به طور کلی این قضیه از طرف دولت ایالات متحده، فدرال رزرو، برخی از کسب و کارها و مصرف کنندگان، که نرخهای بهره پایین تر را ترجیح می دهند، یک امر پذیرفته شده می باشد. دولت آمریکا از نرخهای بهره پایین تر استقبال می کند چرا که، بدین گونه برای اداره کشور، مقادیر زیادی پول قرض می کند.
به عنوان مثال، شرکتهای بزرگ سرمایه دار، مانند غولهای بزرگ تکنولوژی، نرخهای بهره پایین تر را ترجیح می دهند همچنین، مصرف کنندگانی که به دنبال خرید مسکن، اتومبیل، لوازم زندگی و لباس به صورت اعتباری هستند هم، از نرخهای بهره کمتر، با جان و دل استقبال می کنند.
اما با تمام این اوصاف بانک ها، به دنبال نرخهای بهره بالاتر هستند چرا که با این ابزارها و توسط وام دادن به مشتریانشان، کسب سودهای آنچنانی می کنند. اما نرخهای بهره پایین تر، می توانند باعث ایجاد نرخ بهره شوند. اگر نقدینگی در اقتصاد خیلی زیاد شود، آن وقت تقاضا از عرضه سبقت گرفته و قیمتها افزایش می یابند.
همیشه مقدار اندکی تورم، برای اقتصاد مفید است چرا که نمایانگر رشد اقتصادی است اما، تورم افسار گسیخته، خانمان سوز است و به ضرر اقتصاد می باشد.
فاکتورهای تاثیرگذار بر ارزش خانه شما
شاید این سوال برایتان پیش آمده باشد که ارزش خانه شما چقدر است و نحوه قیمتگذاری ملک به چه ترتیب صورت میگیرد؟ چه عواملی باعث افزایش یا کاهش ارزش خانه و املاک میشوند؟ برای یافتن پاسخ این پرسشها باید بدانید که موارد زیادی از عرضه و تقاضا گرفته تا موقعیت ملک، امکانات و پروژههای دارای زیرساخت برنامهریزی شده همگی روی ارزش ملک تاثیرگذار هستند.
برای اینکه بفهمید چه فاکتورهایی در قیمتگذاری یک ملک تاثیرگذار هستند و باعث افزایش یا کاهش قیمت املاک میشوند، در این مقاله از نیک بوم با ما همراه باشید.
عوامل موثر در ارزش خانه و ملک
عوامل متعددی در تعیین ارزش خانه و قیمتگذاری ملک دخیل هستند؛ از موقعیتی که ملک در آن واقع شده گرفته تا ابعاد خانه، پتانسیل نوسازی و بازسازی آن و بسیاری فاکتورهای دیگر که در این مقاله در این رابطه بیشتر توضیح خواهیم داد تا بتوانید متوجه ارزش واقعی ملک خود شده و در هنگام قیمتگذاری خانه آنها را در نظر داشته باشید.
موقعیت ملک
یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین فاکتورها در تعیین قیمت ملک، موقعیت آن است. آیا ملک موردنظر در مرکز شهر واقع شده؟ آیا در محله ای خوش منظره و زیبا قرار گرفته؟ یا در نزدیکی ایستگاههای حملونقل عمومی، فروشگاهها، مدارس و رستورانها قرار دارد؟ مردم دوست دارند در نزدیکی محل کارشان اقامت داشته باشند یا در محلی ساکن باشند که بتوانند به سادگی از اوقات فراغت خود لذت ببرند. در نتیجه املاکی که در چنین مناطقی قرار دارند، قیمت بالاتری پیدا میکنند. البته املاک موجود در برخی از نواحی حومه شهر، به دلیل داشتن نرخ کم بیکاری و جرم و جنایت (و شهرت بهتر) از ارزش و قیمت بالاتری برخوردار هستند. دو خانه که در دو خیابان نزدیک به هم قرار دارند، ممکن است به خاطر شرایط و موقعیت این دو خیابان، قیمتهای کاملا متفاوتی با یکدیگر داشته باشند.
قرار داشتن ملک در یک محله خوش آب و هوا و خوش منظره از عواملی است که روی ارزش خانه تاثیر دارد.
عرضه و تقاضا
اگر تقاضای موجود در بازار بیش از میزان عرضه باشد، قیمت املاک افزایش پیدا میکند. دلیل این امر، کم بودن تعداد املاک فروشی و از طرف دیگر زیاد بودن تعداد خریداران است. به این ترتیب، میزان رقابت برای خرید خانه بیشتر شده و همین امر سبب افزایش قیمتها و بالارفتن ارزش املاک در آن منطقه می شود.
زیباییشناسی
جذابیت محلهای که خانه در آن واقع شده را هم نباید دست کم گرفت. اولین نگاه و اولین احساسی که در بیننده ایجاد میشود، اهمیت زیادی دارد. بنابراین ظاهر و نمای بیرونی خانه میتواند در یک نگاه دهها هزار دلار به ارزش آن بیفزاید و یا از ارزش آن کم کند.
پتانسیل نوسازی/ بازسازی
پتانسیل رشد ملک، برای خریداران مسکن و سرمایهگذاران گزینه مهمی به شمار میرود. امکان اضافه کردن یک اتاق خواب یا یک طبقه بیشتر، امکان افزایش فضای کف خانه یا امکان اضافه کردن استخر و فضای سبز از جمله امتیازاتی است که در ارزش ملک بیتاثیر نیست. اگر خریدار از طریق نوسازی بتواند فضا را بهبود بخشیده و آن را شخصیسازی کند، ارزش فروش مجدد آن ملک افزایش پیدا میکند.
پتانسیل سرمایهگذاری
یکی دیگر از عوامل موثر بر ارزش خانه و ملک، وجود قابلیت سرمایهگذاری در آن است. فاکتورهایی مثل اجاره دادن ملک، از جمله مواردی است که یک سرمایهگذار میتواند به کمک آن سرمایه خود را رشد دهد. در نهایت فروش ملک به قیمت بالاتر هم یکی دیگر مواردی است که یک سرمایهگذار به آن میاندیشد.
اندازه و امکانات ملک
مشخصات و اندازه کلی ملک هم روی ارزش آن اثر میگذارد. یک خانه چهار خوابه در مقایسه با یک خانه دو خوابه امکان فروش بهتری خواهد داشت. مشخصههایی مثل سرویس بهداشتی و گاراژ اضافه، استخر و فضای سبز محوطه هم روی ارزش خانه تاثیر دارد. در شهرهای شلوغ، دارا بودن پارکینگ و حتی وجود یا فراوانی محل پارک در کوچه و خیابانهای اطراف هم عامل مهمی محسوب میشود. کاربردی بودن خانه از لحاظ چیدمان هم موضوعی است که همیشه اهمیت خود را حفظ کرده است.
اندازه و امکانات یک ملک در تعیین قیمت و ارزش خانه تاثیر زیادی دارد.
نرخ بهره
تغییر سیاست پولی بانک مرکزی هم میتواند روی ارزش املاک تاثیر داشته باشد. اگر بانک نرخ بهره وام مسکن را افزایش دهد، افرادی که وام گرفتهاند برای اقساط وام خود باید هزینه بیشتری بپردازند. این موضوع روی استطاعت مردم برای خرید خانه تاثیر عظیمی ایجاد میکند. در چنین موقعیتی، میزان رقابت در بازار املاک کاهش یافته و به دنبال آن قیمتها پایین میآیند. در شرایط برعکس، وقتی نرخ بهره کم میشود استطاعت برای خرید و احتمالا قیمت ملک افزایش مییابد.
سوابق نشان میدهند که نرخ بهره ارزانتر و راحتی دسترسی به اعتبار (آسان شدن شرایط دریافت وام) باعث افزایش قیمت ملک میشود.
چشمانداز اقتصادی
عملکرد کلی اقتصاد هم روی بازار ملک تاثیرگذار است. رشد قوی اقتصادی، اشتغالزایی و بهتر شدن شرایط کار باعث میشود استطاعت مالی مردم برای خرید خانه افزایش یابد. به این ترتیب رقابت در خرید و قیمت ملک روندی صعودی پیدا میکند.
عملکرد بازار املاک
نحوه عملکرد بازار املاک و مستغلات در محله شما هم میتواند تاثیر زیادی روی ارزش خانه و ملکتان ایجاد کند. اگر در محله شما تقاضا برای خانه کم باشد، املاک در این منطقه با قیمتی کمتر از حد انتظار به فروش میرسد و در نتیجه احتمالا ارزش ملک در آن بازه زمانی در آن محله پایین خواهد بود.
جمعیت
هر چه تعداد افرادی که در یک حومه خاص زندگی میکنند بیشتر باشد تقاضا برای خرید ملک در آن ناحیه بیشتر خواهد بود. در عین حال، نوع مردمی که در آن منطقه زندگی میکنند هم روی ارزش ملک تاثیر دارد. برای مثال اگر خانوادههای جوان اکثریت جمعیت را تشکیل بدهند خانههای چند خوابه نسبت به آپارتمانهای کوچک تقاضای بیشتری پیدا میکنند.
بهرهوری در مصرف انرژی
ملکی که از مصالح باکیفیت ساخته شده باشد، ارزش بیشتری خواهد داشت؛ چون گرم کردن آن در فصول سرد و خنک نگهداشتن آن در فصول گرم نیازمند هزینه و انرژی کمتری خواهد بود. با توجه به قیمت بالای تعرفه برق و گاز، وجود گزینههایی مثل پنلهای خورشیدی، عایق بندی و پنجرههای دو جداره میتوانند ارزش و جذابیت بیشتری برای خانه ایجاد کنند.
ارزشگذاری ملک توسط بانک و ارزشگذاری بازار
وقتی به منظور دریافت وام مسکن به بانک درخواست میدهید بانک یا وامدهنده، ملک خریداری شده توسط شما را قیمتگذاری و ارزشسنجی میکند. اما بسیاری از خریداران خانه از ارزشگذاری بانک عوامل متعدد تاثیرگذار بر بازارها شگفتزده میشوند؛ چون رقم تعیین شده در ارزشگذاری بانک با قیمت خرید و فروش ملک مطابقت ندارد.
ارزش گذاری خانه توسط بانک معمولا از ارزش واقعی ملک در بازار کمتر است.
در بسیاری از موارد، ارزشگذاری انجام شده توسط بانک، کمتر از ارزش واقعی ملک در بازار است. در حقیقت بانک، ارزش ملک شما را بسیار محتاطانه تخمین میزند. نکتهای که بانکها در هنگام قیمتگذاری خانه شما مدنظر قرار می دهند این است که اگر شما قادر به بازپرداخت وام نباشید، آنها باید سریعا خانه را بفروشند و در نتیجه به میزان سرعت فروش رفتن خانه هم توجه میکنند. بانک از این ارزشگذاری استفاده میکند تا بداند چقدر میتواند به شما وام دهد و از طرف دیگر در صورت کوتاهی از جانب شما، تا چه حد میتواند هزینه جبران دریافت کند.
نکته دیگر اینکه، قیمتگذاری ملک در بازار، ارزش واقعی ملک را، در زمان فروش و با توجه به شرایط بازار منعکس میکند.
چطور ارزش خانه خود را بسنجیم؟
اگر قصد خرید خانه یا فروش آن را دارید باید ارزش ملک خود را تخمین بزنید. ابزارهای آنلاینی به این منظور وجود دارند که میتوانند به کمک شما بیایند؛ اما درنظر داشته باشید که ارزشسنجی و قیمتگذاری دقیقی انجام نمیدهند. گاهی در این سرویسها، فاکتورهایی مثل متراژ ملک و ترندهای اخیر بازار هم در نظر گرفته میشوند؛ اما مسائل بسیار زیاد دیگری هم وجود دارند که روی ارزش خانه تاثیرگذار هستند. به همین دلیل هم نرمافزارهای نامبرده گزینه مناسبی برای تخمین دقیق ارزش خانه و ملک نیستند.
با توجه به این نکته، بهترین روش برای سنجش ارزش خانه این است که امکانات آن را لیست کرده و به ۲ یا ۳ مرکز املاک و مستقلات مراجعه کنید تا ارزیابی حرفهای انجام و قیمت دقیق آن به شما ارائه شود. نمایندگان املاک دانش و تخصص کافی برای قیمتگذاری ملک در محله شما را دارند. آنها میتوانند ارزش واقعی ملک را با درنظر داشتن تمام فاکتورها، از جمله مصالح به کار رفته در ملک را بسنجند.
۳ عامل تاثیرگذار بر بازگشت و آغاز روند صعودی شاخص بورس
بورس از ابتدای هفته جاری در مسیر افزایشی قرار گرفت و راه خود را از روند معاملات چند روز گذشته در این بازار جدا کرد، یک کارشناس بازار سرمایه ضمن تحلیل وضعیت کنونی بازار سهام، سه مولفه را به عنوان اصلیترین عوامل تاثیرگذار بر بازگشت دوباره روند صعودی به شاخص بورس اعلام کرد.
«جلال روحی» امروز (دوشنبه) در گفت و گو با خبرنگار ایرنا به عوامل تاثیرگذار در بازگشت روند صعودی بازار سهام اشاره کرد و افزود: علت روند صعودی شاخص بورس و افزایش حجم معاملات در بازار ناشی از سه عامل است، نخستین علت مربوط به عوامل تکنیکالی است که شاخص در کانال نزدیک به یک میلیون و ٢٢٠ هزار واحد در نقطه حمایتی قرار داشت و این منطقه به عنوان کف بازار شناخته شد.
وی ادامه داد: فعالان و سرمایهگذاران در این محدوده اقدام به خرید و ورود نقدینگیهای در اختیار خود به این بازار کردند.
روحی خاطرنشان کرد: زمانی که دیگر عوامل تاثیرگذار بر رشد شاخص بورس را مورد بررسی قرار میدهیم، مشاهده میکنیم که همه سهام در نقطه اشباع فروش سهام بودند، اصلاح حدود ٧٠ درصدی سهام حاضر در بازار در سه ماه گذشته نشان دهنده ورود بورس به مرحله جدیدی از معاملات است.
این کارشناس بازار سرمایه افزود: هفته گذشته وضعیت بازار به گونهای بود که شاهد کاهش حجم و ارزش معاملات بازار بودیم، این موضوع نشان داد بازار به نقطهای رسیده است که سهامداران دیگر تمایلی به عرضه سهام خود در بازار با قیمتهای فعلی ندارند.
به گفته وی، برخی از سهام که در وضعیت خاص قرار دارند همچنان با صف فروش همراه هستند و به وضعیت تعادل و موقعیت مناسبی برای خرید نرسیدهاند.
روحی به دومین عامل تاثیرگذار در روند صعودی شاخص بورس اشاره کرد و افزود: روز سهشنبه هفته جاری نمایندگان مجلس طرح سوال از وزیر اقتصاد را برگزار خواهند کرد که این موضوع باعث میشود تا مدیران مربوطه به بازار سرمایه به تلاش برخیزند، بازار را از حالت رکود خارج و مواردی را برای دفاع از خود مطرح کنند.
این کارشناس بازار سرمایه گفت: ١٣ موردی که به عنوان عوامل استیضاح وزیر مطرح شده است بیشتر مربوط به مسایل بازار است که خرید و فروشهای غیرمتعارف حقوقیها و عدم حمایت از بازار جزو مسایلی است که در این جلسه بررسی خواهند شد.
وی موضوع اجتماعی را از دیگر عوامل موثر بر ایجاد روند صعودی شاخص بورس دانست و افزود: متضررین بازار سرمایه به صورت خودجوش اعتراضهایی را به وضعیت معاملات بازار داشتند که این موضوع مسوولان را به این سمت سوق داد تا واکاوی و ریشهیابیهایی را برای بهبود شرایط بازار و کاهش نارضایتیها انجام دهند که این موضوع در کنار دیگر عوامل باعث حرکت مثبت و رو به رشد در بازار شد.
روحی معتقد است، این سه عامل باعث بهبود وضعیت بازار و خروج شاخص بورس از حالت نزولی و حرکت بازار به سمت روند رو به رشد شد.
این کارشناس بازار سرمایه افزود: باید منتظر ماند و دید جریان ورود نقدینگی به این بازار تا چه میزان قدرت عبور شاخص بورس از کانال یک میلیون و ٢٠٠ هزار واحد را خواهد داشت و امیدواریم هر چه زودتر شاهد این اتفاق در بازار باشیم.
وی با بیان اینکه شاخص بورس با ورود به کانال یک میلیون و ٣٠٠ هزار واحد و بهبود حجم معاملات بازار میتواند تا کانال یک میلیون و ٣۵٠ هزار واحد رشد کند، خاطرنشان کرد: سهامداران باید این موضوع را مدنظر قرار دهند که شاخص بورس نمیتواند مسیر صعودی پرشتابی همچون گذشته را در پیش گیرد مگر اینکه مولفه های جدید برای بازار تعریف شود و حمایتهای بی شائبهای از این بازار صورت گیرد.
روحی با اشاره به اینکه با مدیریت فروش سهام عدالت و حمایت دولت از بازار، میتوان شاهد بهبود وضعیت بورس بود، افزود: بازار بعد از اصلاح پرشتابی که تجربه کرد برای رشد دوباره با مقاومتهای متعددی همراه است که امیدواریم از آن مقاومتها به راحتی عبور کند.
این کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه روند کنونی بازار را که به سمت رشد پیش رفته است نمیتوان دائمی دانست، گفت: روز گذشته در اواخر زمان معاملات اکثر سهام از مرحله صف خرید خارج شدند و به سمت تعادل حرکت کردند، این موضوع باعث می شود تا بسیاری از سهام و گروه ها در بازار امروز متعادل معامله شوند و صف خرید یا فروش سنگینی را تشکیل ندهند.
روحی خاطرنشان کرد: سهامداران اگر در وضعیت فعلی سهامی را دارند که با رشد کمی همراه بوده است بهتر است با سهامی که با موقعیت مناسبی همراه هستند تغییر دهند.
این کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه اکنون زمان تجدید ارزیابی شرکت ها است که این موضوع میتواند موتور حرکتی برای رشد دوباره بازار باشد، گفت: گزارش شرکت ها در شش ماه نخست سال بسیار مثبت بوده است،امیدواریم این روند در گزارش ٩ ماه شرکت ها ادامه دار باشد که این موضوع می تواند باعث قرار گرفتن شرکتها و بازار در وضعیت مناسب و تاثیر آن بر کل روند بازار باشد.
لازم به ذکر است شاخص بورس که از ابتدای سال جاری روند پرشتاب صعودی را در پیش گرفته بود و حتی تا بالای ۲ میلیون واحد نیز رفت، اواخر مرداد ماه وارد فاز اصلاحی شد. این موضوع در کنار ریسکهای سیاسی بینالمللی و نوسانات نرخ ارز در داخل کشور، اصلاح شاخص را ادامه دار کرد تا آنجا که شاخص در هفته گذشته به عدد یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد نیز نزدیک شد. حالا به نظر میرسد بازار سرمایه خود را برای جبران این اصلاح آماده میکند.
معیارهای شناسایی جذابیت بازار هدف
تحقیقاتی كه مرحله هدفگذاري فرآيند بخشبندي بازار را بررسي ميكنند، فاكتورهاي متعددي را شناسايي كردهاند كه بر برآورد سازمان از جذابيت بازار هدف تاثير ميگذارند، از جمله:
* سهم فعلي سازمان از بازار و همگوني (تجانس) بازار- دانش سازمان از بازار كنوني بر ديدگاه آن در مورد جذابيت نسبي اين بازار در مقايسه با ساير بازارها تاثير ميگذارد.
* تخصصگرايي فعلي در محصول- در كاربريهاي مرتبط يا بازارهاي نزديك كه سازمان براساس آن ميتواند اقدام كند.
* احتمال كسب صرفههاي مقياس در توليد و بازاريابي- اگرچه هر بخش هدفگذاري شده نياز به برنامه بازاريابي سفارشي خود دارد، ممكن است بين دو يا چند بخش صرفهجوييهاي معيني در توسعه محصول، ايجاد برند، خدمات مشتري، تداركات، يا تبليغات كلان مشترك وجود داشته باشد كه در صورت اولويتبندي دسته ديگري از بخشها توسط سازمان، اين صرفهها به دست نيايند.
* ماهيت محيط رقابتي- يك بخش ممكن است به خوبي در اختيار يك يا دو رقيب خيلي قوي باشد، در حالي كه فرصتي براي ايجاد مزيت رقابتي در بخش ديگري وجود داشته باشد.
* نيروهاي محيط بازاريابي و روندهاي بازار- اين عوامل خارجي، فرصتها و تهديدهايي را در بر دارند.
* توانايي و سهولت برآورده كردن نيازهاي مشتري- رفتار و تخصص سازمان ممكن است با يك بخش معين هم افزايي خوبي داشته باشد، تا با مصرفكنندگان يا بنگاههاي بخشي ديگر.
* جذابيت بخش از نظر اندازه، ساختار و رشد- برخي سازمانها ممكن است بخشي را از جنبه اندازه يا درآمد غيرجذاب بدانند، يا آن بخش متغير و بيثبات باشد.
* منابع سازماني در دسترس- هيچ سازماني وقت، پول، افراد، يا مهارت كافي براي پاسخگويي به همه بخشهاي بازار ندارد؛ بعضي بخشها در تخصيص منابع اولويت خواهند داشت.
* سودآوري و سهم بازار مورد انتظار- در نهايت هر سازماني بايد مالكين، سهامداران و سرمايهگذاران را راضي كند كه معمولا مترادف است با سودآوري و نرخ بازگشت سرمايه (ROI) راضيكننده! علاوه بر آن سازمانهاي خاصي، به ويژه در كشورهاي حاشيه آسيا- اقيانوس آرام، به دنبال افزايش سهم بازار نيز هستند كه فقط در بعضي بخشها امكانپذير است.
همانگونه كه سازمانها با فشارهاي فزاينده از سوي ذينفعان و رسانهها براي عملكرد خوب مواجهند، بازاريابان تحت فشارهاي شديدتري براي شناسايي بازارهاي هدف پايدار و فرصتهاي رشد آتي هستند.
بايد تاكيدي بر سودآوري در كوتاهمدت كه درخواست ذينفعان است انجام پذيرد، ولي شركتها بايد از طريق شناسايي بازارهاي رو به رشد به دنبال موفقيتهاي آتي نيز باشند. با اين پيش فرض، منطقي است كه مجموعهاي متوازن از معيارهاي جذابيت بازار هدف انتخاب شود.
حتما بايد بيش از يك متغير در تصميمگيري براي انتخاب بخش هدف استفاده شود: يعني مجموعهاي از متغيرها يا معيارهاي جذابيت بايد شناسايي شوند.بهترين شيوه عمل اين است كه «سبدي» از متغيرها براي برآورد جذابيت بخشها توسط مديران به كار گرفته شود، از جمله سنجههاي كوتاهمدت و درازمدت:
عوامل داخلي نظير پاداشهاي مالي، هزينههاي بودجهبندي، نيازهاي عملياتي؛ به همراه عوامل خارجي شامل ملاحظات مربوط به رضايت مشتري، شدت رقابت، عوامل محيط رقابتي و نظاير آن. همه عوامل اهميت يكساني در جذابيت يك بخش براي سازمان ندارند. برخي متغيرها اهميت بيشتري از سايرين خواهند داشت، بنابراين نياز به فرآيندي است تا براساس آن به معيارهاي انتخابي وزن داده شود.
همچنين اهميت متغيرها از سازماني به سازمان ديگر متفاوت خواهد بود.ادبيات برنامهريزي بازاريابي منبعي غني براي اطلاعات و ايدههاي مربوط به معيارهاي جذابيت است، زيرا اهداف برنامهريزي بازاريابي حكم ميكند كه اولويتهاي بازار هدف تعيين شوند، جزئيات تخصيص منابع تهيه شوند و دورنمايي از برنامههاي بازاريابي براي بخشها ارائه شوند.
پس، برنامهريزان بازاريابي بايد در مورد قسمتهايي از بازار كه هدفگذاري ميشوند، تصميم بگيرند. استاد مسلم برنامهريزي بازاريابي، ملكم مك دانلد، فهرست جامعي از برخي محركهاي مالي و عوامل محيط بازاريابي را كه بايد مورد توجه برنامهريزان باشد، ارائه كرده است.
كارشناسان ديگري نيز ليستهايي از معيارهاي جذابيت تهيه كردهاند. کارشناسان تحقيقي درباره 1000 شركت بزرگ بريتانيا (تايمز 1000) انجام دادند تا متغيرهايي را كه بهطور گستردهاي از سوي اين شركتها استفاده ميشدند، شناسايي كنند.
از شركتهاي مورد تحقيق خواسته شد تا درباره عواملي كه يك بخش يا فرصت را جذاب ميكنند، عوامل متعدد تاثیرگذار بر بازارها بیندیشند يافتهها آشكاركننده و ترسيمي از تاكيد بيش از حد هياتمديرههاي بريتانيا بر سودآوري در كوتاهمدت است.
معيارهاي جذابيت تايمز 1000:
* سودآوري
رشد بازار
اندازه بازار
رضايت مشتري
حجم فروش
سهولت دسترسي
فرصتهاي موجود در صنعت
حساسيت مشتري به قيمت
تصوير شركت نزد مشتريان
عوامل تكنولوژيك
سازگاري با استراتژي شركت
با اين وجود، تحقيق نشان داد كه اين شركتها آيندهنگر نيز هستند و به دنبال عوامل متعدد تاثیرگذار بر بازارها فرصتهاي رشد ميباشند.
معيارهاي كمتر ذكر شده شامل موضوعاتي است كه رقابت اثربخش و محيط خارجي بازاريابي را در بر ميگيرند. قبلا اينگونه ملاحظات مهم بهطور كلي مورد غفلت قرار ميگرفتند. با اينكه معيارهاي جذابيت ديگري نيز ذكر شدهاند، در ميان گزينههاي هدفگذاري مديران ارشد، سودآوري مورد انتظار نسبت به بخشهاي هدفگذاري شده، برندها، گروه محصولات، مشتريان اصلي و مناطق فروش برتري دارد.
شركتهايي كه در بريتانيا فعال هستند، به شدت توسط كوتاهنگريهای سيتي (مركز بانكداري و موسسات مالي و اقتصادي بينالمللي در لندن)، در اهميت گزارشدهي از افزايش سودآوري جاري با تحليلگران، سرمايهگذاران و روزنامهنگاران محدود شدهاند. همين مطلب در مورد بيشتر شركتهاي اروپايي و بسياري ديگر در آمريكاي شمالي صدق ميكند. رقباي بينالمللي، به ويژه از منطقه آسيا- اقيانوس آرام، اغلب دورنماي بلندمدتتري دارند و بر سهم بازار و سودآوري فعلي و آتي متمركز هستند.
مدل كسبوكار ژاپني بر اين باور بنا شده كه يك بازار هدف جذاب ممكن است آينده بالقوهاي داشته باشد، اگرچه امروز سودآوري محدودي دارد.
تحقیقاتی که مرحله هدفگذاری فرآیند بخشبندی بازار را بررسی میکنند، فاکتورهای متعددی را شناسایی کردهاند که بر برآورد سازمان از جذابیت بازار هدف تاثیر میگذارند تحقیقاتی که مرحله هدفگذاری فرآیند بخشبندی بازار را بررسی میکنند، فاکتورهای متعددی را شناسایی کردهاند که بر برآورد سازمان از جذابیت بازار هدف تاثیر میگذارند، از جمله: سهم فعلی سازمان از بازار و همگونی (تجانس) بازار- دانش سازمان از بازار کنونی بر دیدگاه آن در مورد جذابیت نسبی این بازار در مقایسه با سایر بازارها تاثیر میگذارد.
صنعت تولید ابزارآلات
صنعت ابزار آلات صنعتی و تولید و مونتاژ این محصولات در داخل کشور امری نوظهور است که در چند سال اخیر روند رو به رشد به خود گرفته گرچه بسیاری از مجموعه ها فقط مونتاژ کننده هستند . بیشتر شرکتهایی که در این زمینه در حال فعالیت هستند کالایی خارجی و بیشتر چینی را وارد و سپس به فروش آن اقدام میکنند. حال با توجه به مولد و تولید کننده بودن شرکت به بررسی عواملی که هنگام ارزشیابی بخشهای بازار در نظر گرفته می شود و به نوعی عوامل جذابیت این بخش از صنعت هستند می پردازیم :
آنچه که در عوامل جذابیت بازار برای هر صنعتی میتوان نام برد به شرح ذیل هستند:
تفاهم هستهای ایران و حمله عربستان به یمن از عوامل تأثیرگذار افزایش قیمت جهانی نفت
با اعلام تفاهم هستهای ایران، طی روز جاری، قیمت نفت سقوط 3 دلاری را تجربه کرد و قیمت نفت برنت مجددا به زیر 55 دلار در هر بشکه کاهش یافت. در شرایط کنونی عوامل متعددی بر بازار نفت اثرگذار هستند که از نوسان بیش از حد آن جلوگیری میکنند.
به گزارش خبرنگار اقتصاد بینالملل خبرگزاری فارس به نقل از راشاتودی، قیمت نفت در شرایط کنونی از عوامل متعددی تأثیر می پذیرد و تقابل این عوامل در شرایط فعلی از نوسان بیشتر آن عوامل متعدد تاثیرگذار بر بازارها در بازار جهانی جلوگیری کرده است.
از عوامل کاهنده قیمت نفت طی روزهای اخیر می توان به اعلام توافق (تفاهم) ایران و 5+1، و همچنین اعلام افزایش سهام تجاری نفت در آمریکا از سوی وزارت انرژی این کشور، اشاره کرد.
با اعلام توافق ایران با 6 کشور طرف مذاکره، قیمت جهانی نفت که طی روزهای گذشته روندی افزایشی را در پیش گرفته بود، کاهش ناگهانی را تجربه کرد و قیمت نفت برنت مجددا به زیر 55 دلار در هر بشکه کاهش یافت.
صادرات نفت ایران از حدود 2.5 میلیون بشکه در روز در سال های پیش از تحریم ها به حدود یک میلیون بشکه در روز در شرایط کنونی کاهش یافته است و این احتمال که با لغو تحریم ها، صادرات نفت ایران افزایش یافته و عرضه بیشتر در بازار جهانی به افزایش مازاد عرضه و کاهش بیش از پیش قیمت نفت، قیمت این حامل انرژی را در مدت زمان اندکی پس از اعلام توافق به میزان قابل توجهی کاهش داد.
از سوی دیگر ایران 20 تا 30 میلیون بشکه نفت در انبارهای خود ذخیره داشته و نگرانی ها نسبت به ورود ناگهانی این حجم نفت به بازار جهانی فشارهای کاهشی را بر قیمت این حامل انرژی افزایش داده است.
ایران نه تنها از ذخایر بالای انرژی در خاک خود برخودار است، بلکه در بازار جهانی نیز از نقش مهمی در هدایت بازار نفت برخوردار است.
اما عاملی که از کاهش بیشتر قیمت نفت در بازار جهانی جلوگیری کرده است، ادامه حملات عربستان به یمن است.
عربستان یکی از بزرگترین تولید کنندگان نفت در جهان محسوب میشود، به گونه ای که سهم قابل توجهی از کمبودهای رخ داده در بازار نفت ناشی از تحریم ایران، و همچنین بحران سال های گذشته در عراق با افزایش تولید توسط این کشور جبران شده و پوشش داده شده است.
یمن نیز از جمله مهمترین کشورها در بازار نفت است، چرا که این کشور در یکی از مسیرهای مهم انتقال نفت واقع شده و همین امر موقعیت این کشور را در تأمین امینت نفت بسیار حساس می کند.
وجود بحران در یکی از بزرگ ترین تولید کنندگان نفت در جهان و همچنین عملیات نظامی توسط این کشور در کشوری که در نزدیکی یکی از مهمترین مسیرهای نفتی واقع شده است، طبعا قیمت نفت را افزایش میدهد، اما در شرایط کنونی این رویداد از کاهش بیش از پیش آن در بازار جلوگیری کرده است.
دیدگاه شما