تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
تحلیل تکنیکال تنها توسط معاملهگران تکنیکال استفاده نمیشود، اکثر معاملهگران تلاش میکنند تحلیل بنیادی را برای این منظور استفاده کنند که مشخص میکند آیا ضرورت دارد در بازار اقدام به خرید کنند یا خیر؟ علاوه بر این از تحلیل تکنیکال برای مشخص کردن سطوح قیمت ورودی خوب و کم ریسک بهره میبرند. تحلیل بنیادی به این افراد کمک میکند درباره ارزیابی روند معاملاتی خود بهتر تصمیم بگیرند و عمل کنند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال ابزار یا روشی است که برای پیشبینی حرکت احتمالی قیمت آتی یک پیشگویی های کلیدی در الگوهای شمعدانی اوراق بهادار مانند یک سهم یا ارز، بر اساس دادههای بازار استفاده میشود. تئوری پشت اعتبار تحلیل تکنیکال این است که اقدامات جمعی مانند خرید و فروش همه شرکتکنندگان در بازار، به طور دقیق همه اطلاعات مربوط به اوراق بهادار معامله شده را منعکس میکند و بنابراین، به طور مداوم ارزش بازار منصفانه را به اوراق بهادار اختصاص میدهد.
قیمت سابق به منزله یک شاخص معتبر برای بررسی عملکرد در آینده
معاملهگران تکنیکال معتقدند قابل اعتمادترین شاخص برای بررسی عملکرد قیمت در آینده، تحلیل عملکرد قیمت در زمان کنونی یا در گذشته خواهد بود. این افراد نمودارهای قیمت را تجزیه و تحلیل میکنند تا حرکت آن را پیشبینی کنند. دو شاخص مهم و حیاتی برای بررسی مناسب تحلیل تکنیکال، دورههای زمانی تعیینشده و شاخصهای تکنیکال ویژهای هستند که فرد معاملهگر از آنها استفاده میکند. بازههای زمانی نشان داده شده در نمودارها، از یک دقیقه تا بازه زمانی ماهانه یا حتی سالانه متغیر خواهد بود. دورههای زمانی متداول مورد استفاده توسط تحلیلگران به شرح زیر هستند:
- نمودار 5 دقیقهای
- نمودار 15 دقیقهای
- نمودار ساعتی
- نمودار 4 ساعته
- نمودار روزانه
تاریخچه تحلیل تکنیکال
برخی از مردم منشاء تحلیل تکنیکال را ایستگاههای بازرگانی آشوری باستان و بازارهای یونانی میدانند. اعتقاد بر این بود که شواهدی از حدس و گمان در نحوه تجارت آنها وجود دارد که نوسانات قیمت را دنبال میکردند. با این حال، نشانه برجستهتری از استفاده از تحلیل تکنیکال را میتوان در توصیف جوزف دلاوگا از بازارهای هلند در قرن هفدهم دید. وی که یک تاجر الماس، کارشناس مالی، فیلسوف و شاعر ساکن آمستردام بود، شاهکار خود را با نام Confusion of Confusions در سال 1688 نوشت.
این متن که بر توصیههای کلی سرمایهگذاری متمرکز بود، به چراغ راهنمایی برای منشأ تحلیل تکنیکی مدرن تبدیل شده است؛ زیرا حاوی توضیحات مفصلی از قراردادها، تماسها و گمانهزنیهای مالی است. وی در این کتاب توضیح داد که چگونه از چنین تکنیکهایی برای پیشبینی حرکت قیمت سهام در بورس آمستردام استفاده کرد. یکی دیگر از شواهد اولیه تحلیل تکنیکال را میتوان در استفاده هوما مونهیسا از الگوهای شمعدانی برای پیشبینی قیمت برنج در مبادلات ژاپن در اوایل قرن هجدهم مشاهده کرد. هوما مونهیسا تاجر برنج ثروتمند اهل ساکاتای ژاپن بود. او با استفاده از روش تحلیل تکنیکال (الگوهای شمعدانی) که خود توسعه داده بود، با بررسی قیمت برنج در بورس ثروتمند شد.
تاثیر مونهیسا بر تحلیل تکنیکال
مونهیسا در کتاب چشمه طلا که در سال 1755 نوشت، اشکال اولیه الگوهای فنی را شرح داد. او توضیح داد که روندها و وارونگیها به احساسات انسان مربوط میشوند. دولت ژاپن توانایی مونهیسا را به عنوان یک تاجر متخصص در بازار برنج به رسمیت شناخت و او را به مشاور مالی دولت تبدیل کرد. در همین حال، در آن دوره در چین، مردم از قوانین تعیین شده توسط کتابچههای کنفوسیوس برای پیشبینی حرکت قیمت در بازارهای امپراتوری چین استفاده میکردند.
به عنوان مثال، در یک کتابچه راهنما با عنوان "تجارت اساسی" آمده بود که هیچ کالایی بیش از صد روز گران نخواهد بود و هیچ کالایی برای صد روز ارزان نخواهد ماند و معاملهگران از آن در تصمیمگیری استفاده کردند. همچنین دستورالعملهای دیگری در این کتابچه راهنما وجود دارند که به بازرگانان نحوه شناسایی حرکات بازار و درک ارتباط بین حرکت قیمت و حجم را نشان میدهند.
نمودارهای زمانی تحلیل تکنیکال
چارچوب زمانی که یک معاملهگر برای مطالعه انتخاب میکند، معمولا توسط سبک معاملاتی شخصی وی تعیین میشود. آن دسته از افرادی که شرایط معامله را در یک روز باز و بسته میکنند، تمایل به تحلیل نوسان قیمت بر اساس نمودارهای زمانی کوتاهتر، مانند 5 یا 15 دقیقهای دارند. اما علاقهمندان به تحلیل بلندمدت تلاش میکنند شرایط بازار را برای مدت طولانی بررسی کنند و بیشتر قصد دارند بازارها را بر اساس نمودارهای 4 ساعته، روزانه یا هفتگی بررسی کنند.
حرکت قیمت که در یک بازه زمانی 15 دقیقهای رخ میدهد، برای معامله گر روزانه که به دنبال فرصتی برای دریافت سود از نوسانات قیمت در طول یک روز معاملاتی است، بسیار مهم خواهد شد. با این حال، همان حرکت قیمتی که در نمودار روزانه یا هفتگی مشاهده میشود، امکان دارد برای اهداف بلندمدت تجاری، مهم یا تعیینکننده نباشد.
شاخصهای فنی بر اساس میانگینهای متحرک
معاملهگران تکنیکال علاوه بر مطالعه شکلهای کندل استیک، میتوانند از عرضه بیشمار شاخصهای فنی برای کمک به آنها در تصمیمگیری معاملات استفاده کنند. یک استراتژی معاملاتی میانگین متحرک ساده احتمالا چیزی شبیه به این باشد: تا زمانی که قیمت بالاتر از میانگین متحرک نمایی 50 دوره ای (EMA) باقی بماند، بخرید، تا زمانی که قیمت زیر 50 EMA باقی بماند، بفروشید.
شاخصهای فنی – شاخصهای حرکت
میانگینهای متحرک و اکثر شاخصهای فنی دیگر در درجه اول بر تعیین جهت احتمالی بازار، بالا یا پایین متمرکز هستند. با این حال، دسته دیگری از شاخصهای فنی وجود دارند که هدف اصلی آنها تعیین جهت بازار نیست؛ بلکه تعیین قدرت بازار است. این شاخصها شامل ابزارهای محبوبی مانند نوسانگر تصادفی، شاخص قدرت نسبی (RSI)، شاخص میانگین متحرک همگرایی-واگرایی (MACD) و شاخص میانگین حرکت جهت دار (ADX) میشوند.
با اندازهگیری قدرت حرکت قیمت، شاخصهای مومنتوم به سرمایهگذاران در تعیین این مسئله کمک میکنند که آیا حرکت فعلی قیمت، معاملات نسبتا ناچیز و محدود به دامنه را نشان میدهد یا مربوط به یک روند واقعی و قابل توجه است؟
از آنجایی که شاخصهای مومنتوم قدرت روند را اندازهگیری میکنند، میتوانند به عنوان سیگنالهای هشدار اولیه مبنی بر پایان یافتن یک روند باشند. به عنوان مثال، اگر یک اوراق بهادار برای چندین ماه در یک روند صعودی قوی و پایدار معامله شده است اما بررسی شاخصهای حرکتی، از دست رفتن این قدرت را نشان میدهد؛ زمان آن فرا رسیده که به کسب سود فکر کنید.
شاخصهای حرکت تحلیل تکنیکال
از آنجایی که اندیکاتورهای مومنتوم معمولا فقط حرکت قوی یا ضعیف قیمت را نشان میدهند؛ اغلب برای تشخیص جهت روند با سایر شاخصهای تحلیل تکنیکال، به عنوان بخشی از یک استراتژی معاملاتی کلی ترکیب میشوند.
نگاه کلی به تحلیل تکنیکال
این واقعیت را در نظر داشته باشید که هیچ شاخص تکنیکالی کامل نیست. هیچ یک از آنها سیگنالهای 100٪ دقیق را در تمام مدت ارائه نمیدهند. باهوشترین معاملهگران همیشه به دنبال علائم هشدار دهنده هستند؛ در حالی که سیگنال نشانگرهای انتخابی آنها امکان دارد گمراه کننده باشند.
تحلیل تکنیکال که به خوبی انجام شود، مطمئنا میتواند سودآوری شما را به عنوان یک معاملهگر بهبود بخشد. با این حال چیزی که باعث کسب سود خواهد شد این است که زمان و تلاش بیشتری را صرف فکر کردن در مورد نحوه رفتار، در صورت مخالف بودن شرایط بازار با وضعیت خود کنید.
مزایای تحلیل تکنیکال
- تجزیه و تحلیل فنی به معاملهگران و سرمایهگذاران کمک میکند تا تصمیمات سرمایهگذاری خود را سریعتر بررسی کنند؛ زیرا قیمتها تمایل به کاهش دارند؛ یعنی اطلاعات اساسی را پیش از وقوع یک رویداد واقعی پیشبینی میکنند.
- همه نتایج و شاخصها را میتوان به صورت تاریخی، آزمایش و تأیید کرد.
- تجزیه و تحلیل فنی به عنوان یک رویکرد منضبط در نظر گرفته میشود؛ زیرا از نظریه توقف ضرر در آن استفاده خواهد شد.
معایب
- تحلیل فنی یک رویکرد علمی معتبر نیست؛ زیرا اکثر روشهای آن قیمتها را بر اساس دادههای مربوط به قیمت مطالعه میکنند. بنابراین ضروری است که یک معاملهگر به طور مداوم سیستمهای معاملاتی خود را بررسی کند تا توانایی کاری آن را بسنجد.
- اساس تحلیل تکنیکال ممکن است یادگیری آسان باشد؛ اما پیادهسازی و تسلط بر آن دشوار است.
- اکثر معاملهگران تمایل دارند بین رویکردهای مختلف در نوسان باشند؛ بنابراین نمیتوانند تجزیه و تحلیل خود را به شیوهای ثابت دنبال کنند و این در نهایت منجر به زیان بیشتر میشود.
تحلیل صنایع
تحلیل صنایع یک ابزار ارزیابی بازار محسوب میشود که مشاغل و تحلیلگران برای درک پویایی رقابت یک صنعت آن را مورد استفاده قرار میدهند. این روند به آنها کمک میکند درک کنند که در یک صنعت چه اتفاقی میافتد؛ به عنوان مثال آمار تقاضا و عرضه، میزان رقابت در صنعت، وضعیت رقابت صنعت با سایر صنایع نوظهور، چشمانداز آینده صنعت با در نظر گرفتن تغییرات تکنولوژیک، سیستم اعتباری در صنعت و تأثیر عوامل خارجی بر صنعت همه مواردی هستند که در زیرمجموعه این شیوه ارزیابی بازار قرار میگیرند.
کلام آخر
همانطور که گفته شد تحلیل تکنیکال مبتنی بر بررسی و تجزیه و تحلیل دادههای بازار است؛ استدلال پشت آن نیز این است که معاملات جمعی به طور دقیق همه اطلاعات مربوط به اوراق بهادار معامله شده را منعکس کرده و بنابراین ارزش منصفانه بازار را به اوراق بهادار اختصاص میدهد. در تحلیل بنیادی به دنبال پیدا کردن ارزش واقعی سهم و اوراق بهادار هستیم تا با قیمت بازار قیاس کنیم و اختلاف آن را برای تصمیم گیری بهتر به دست آوریم. حال آنکه در تحلیل تکنیکال به بررسی تاریخچه قیمت سهام و اوراق بهادار میپردازیم و با کمک شاخصها و اندیکاتورها رفتار قیمت آینده را پیش بینی میکنیم.
کندل استیک چیست؟ مبانی شناخت الگوهای شمعی
وقتی صحبت از تحلیل تکنیکال میشود، یکی از مهمترین مباحثی که به میان میآید شناخت و توانایی خواندن کندل استیک یا الگوهای شمعی است. الگوهای شمعی، شکلی از نمایش تغییرات قیمتی در بازار است که چیدمان آنها در کنار هم نمودار کل قیمتی را به وجود میاورد. به دلیل شباهت شکل ظاهری الگوها به شمعدان، به آنها الگوهای کندلی یا شمعی میگویند.
اطلاعات کندل استیکها، تنها محدود به تغییرات قیمتی نمیشود. بلکه با نگاهی عمیقتر میتوان احساسات معاملهگران، روان شناسی بازار و حتی تحرکات سرمایهگذاران کلان را بررسی و پیشبینی کرد. با ترکیب الگوهای شمعی و سطوح عرضه و تقاضا کلاسیک در نمودار، سبک جدیدی برای تحلیل تکنیکال بهوجود آمد بهنام پرایس آکشن، تحلیلگران بسیاری بر این باور هستند که پرایس اکشن کاملترین شیوه تحلیل نمودار در بازارهای مالی است.
بررسی انواع نمودار در تحلیل تکنیکال
علاوه بر نمودارهای شمعی، انواع دیگری از نمایش نمودارها وجود دارد. هرچند اغلب تحلیلگران استفاده از نمودار شمعی را ترجیح میدهند اما شکلهای دیگر نیز درجایگاه خود میتوانند کاربردی باشند. در ادامه به توضیح مختصری از این نمودارها میپردازیم.
نمودار خطی(Line chart)
نمودار خطی، سادهترین حالت نمایش تغییرات قیمتی یک دارایی است. این نمودار تنها با ثبت اطلاعات نهایی قیمت در یک بازه زمانی، تشکیل میشود. بههمین دلیل سایههای بلندی که در نمودارهای کندلی ایجاد میشود در حالت خطی وجود ندارد. یکی از مهمترین کاربردهای نمودار خطی پیدا کردن سطوح دقیق عرضه و تقاضا، خط روندها و همچنین نقاط برگشت بازار است. هرچند در نمودار کندلی نیز به راحتی میتوان این محدودهها را پیدا کرد.
کاربرد دیگر بررسی نمودار خطی، کمک به بهتر دیدن واگرایی نمودار با اوسیلاتورها از جمله RSI است. از آنجایی که RSI بهصورت پیشفرض خطی نمایشداده میشود. مقایسه آن با نمودار خطی قیمت نیز به بهتر پیدا کردن واگراییها بسیار کمک خواهد کرد.
نمودار میلهای (Bar chart)
نمودار میلهای، کمی نسبت به حالت خطی کاملتر است. این نوع نمودارها از یک خط باریک عمودی تشکیل شده و اطلاعاتی از قبلیل قیمت باز شدن، بسته شدن، بیشینه و کمینه قیمت را نشان میدهد. خط کوتاهی که در سمت چت میله وجود دارد قیمت باز شدن و خطی که در طرف راست آن تشکیل میشود، قیمت بسته شدن میله است. این نوع نمودر از نظر نمایش اطلاعات اصلی با کندل استیکها برابری میکند. اما اطلاعاتی از قبیل نقاط برگشت بازار، بررسی اعتبار شکست سطوح، قدرت نسبی معاملهگران و مواردی از این قبیل در آنها دیده نمیشود.
نمودار شمعی (Candle stick chart)
میتوان گفت نمودارهای شمعی، کاملترین نوع نمایش تغییرات قیمتی است. کندل استیکها بسته به نوع شکلگیری آنها انواع مختلفی دارند که هرکدام از آنها نشاندهنده اوضاع فعلی بازار است. رمزگشایی کندلها یکی از مهمترین مباحثی است که یک تحلیلگر باید به آن تسلط داشته باشد. در واقع اگر زبان کندلها یاد بگیرید میتوانید به سادگی بازار را تحلیلکرده و حتی از اوضاع روانی پشت تغییر قیمت آگاه شوید.
الگوهای شمعی بهطورکلی اطلاعاتی مانند، قیمت باز شدن، قیمت بسته شدن، بالاترین و پایینترین حد قیمت را نمایش میدهد.
تاریخچه کندل استیکها
الگوهای شمعی، توسط معاملهگران ژاپنی ساخته شده است. آنها سالها پیش حتی در سال ۱۶۰۰ میلادی به واسطه کندلها سعی بر پیشبینی قیمت در معاملات برنج میکردند. این علم تا سالیان در نزد معاملهگران ژاپنی ماند تا اینکه در سال ۱۹۹۰ توسط استیو نیسون، بعد سالها تحقیق، مطالعه و شناسایی آنها وارد بازارهای مالی جهانی شد. او برای اولین بار درکتابی به همین نام به معرفی کندل استیکها پرداخت، برای هرکدام نامی انتخاب کرد و مفاهیم آنهارا به فعالان بازارهای مالی شناساند.
چگونگی خواندن یک الگوی شمعی
یک کندل استیک بهطور معمول از چند عضو تشکیل میشود. یک بدنه کندل یا Real body و ۲ سایه Shadow. سایهها چه بالای کندل وجود داشته باشند چه پایین نشان دهنده نوسانات قیمتی است. بدین شکل که بازار این قیمتها را در یک بازه زمانی خاص دیده است اما موفق به تثبیت نشده و به جهت دیگری برگشته است. همانطور که در عکس زیر نشان داده شده است، کندل از قیمت ۱۰۰ دلار باز شده، دامنه نوسانات به ۸۰ دلار و همینطور ۱۵۰ دلار رسیده اما قیمت بسته شدن آن ۱۳۰ دلار است.
در حالت پیشفرض کندلهای صعودی به زنگ سبز و نزولی به رنگ قرمز هستند. اما تحلیلگران به خواست خود میتوانند رنگ آنها را تغییر دهند. همچنین کندلهای صعودی از پایین باز شده و به سمت بالا حرکت میکنند، اما نقطه باز شدن کندلهای نزولی در بالا قرار داشته و به سمت پایین حرکت میکنند.
مقدمهای بر شناخت الگوهای کندلی
الگویهای شمعی بسته به نقاط باز و بسته شدن آنها، شکل سایهها و درنهایت ظاهر آنها به دستههای مختلفی تقسیم میشوند. هرکدام از آنها مفهوم خاصی را ارائه میدهند. در صورتی که تحلیلگر به زبان کندلها آشنا باشد میتواند تمامی حالات بازار را بررسی کرده و مسیر آینده آن را پیشبینی کند. گویی کندلها همواره در حال صحبتکردن با تحلیلگر هستند.
الگوهای کندلی میتوانند ضعف، قدرت، سردرگمی، نقاط کلیدی و نقاط برگشت بازار را نمایش دهند. این الگوها نه تنها به صورت تنها دارای مفهوم هستند، بلکه از کنار هم قرار گرفتن چندین کندل نیز میتواند اطلاعاتی از بازار استخراج کرد. الگوهای تک کندلی، دو کندلی، سه کندلی و حتی تعداد بالاتر بسیاری در بازار شناخته شده و قابل استفاده هستند. در مقالههای بعدی بهصورت تخصصی و جزئی به بررسی و آموزش این الگوها خواهیم پرداخت.
چگونه با الگوی کندلی ،مرد دار آویز معامله کنیم؟
مرد آویزان نوعی الگوی کندلی است. کندل ها قیمت های بالا، پایین، باز و بسته شدن یک اوراق بهادار را برای یک بازه زمانی خاص نمایش می دهد. کندل ها منعکس کننده تأثیر احساسات سرمایه گذار بر قیمت اوراق بهادار هستند و توسط برخی از معامله گران تکنیکال برای تعیین زمان ورود و خروج از معاملات استفاده می شوند.
اصطلاح “مرد آویزان” به شکل کندل و همچنین آنچه که ظاهر این الگو استنباط می کند، اشاره دارد. مرد آویزان نشان دهنده معکوس کننده روند در یک روند صعودی است. در حالی که فروش یک دارایی صرفاً بر اساس الگوی مرد دار آویز یک پیشنهاد مخاطره آمیز است، بسیاری بر این باورند که این یک شواهد کلیدی هستند که با آن احساسات بازار شروع به تغییر می کند. و نشان می دهد که قدرت در روند صعودی دیگر وجود ندارد.
شمع دارای بدنه کوچک (فاصله بین باز و بسته) و سایه پایینی طولانی است. سایه بالایی وجود ندارد.
با توجه به این دو معیار، وقتی کندل مرد آویزان در یک روند صعودی شکل می گیرد، نشان دهنده این است که خریداران قدرت خود را از دست داده اند. در حالی که تقاضا قیمت سهام را بالاتر می برد، در این روز فروش قابل توجهی رخ داد. در حالی که خریداران توانستند قیمت را به نزدیکی باز برگردانند، فروش اولیه نشانهای از این است که تعداد فزایندهای از سرمایهگذاران فکر میکنند قیمت به اوج خود رسیده است. برای معتقدان به معاملات کندل استیک، این الگو فرصتی را برای فروش یا حتی انتظار کاهش قیمت را فراهم می کند.
مرد حلق آویز شده با یک “جسم” کوچک در بالای یک سایه بلند در پایین مشخص می شود. سایه زیر باید حداقل دو برابر طول بدن باشد.
نمودار زیر دو الگوی مرد آویزان را در سهام فیس بوک، شرکت (FB) نشان می دهد که هر دو منجر به حرکت کوتاه مدت در کاهش قیمت شدند. اما جهت بلندمدت دارایی تحت تأثیر قرار نگرفت، زیرا الگوهای مرد آویزان تنها برای اندازه گیری حرکت کوتاه مدت و تغییرات قیمت مفید هستند.
معاملهگران اغلب برای تشخیص حرکت تک تک سهام ها روی شکلهای کندل استیک حساب میکنند، اما بهتراست که الگوهای کندل استیک را در شاخصها مانند S&P 500 یا میانگین صنعتی داوجونز جستجو کنید. کندلها همچنین میتوانند برای نظارت بر حرکت و عملکرد قیمت در سایر دارایی ها ، از جمله ارزها یا معاملات آتی استفاده شوند.
ویژگی های متمایز
اگر الگوی مرد دارآویز را نگاه کنید، سایه پایین حداقل دو برابر طول بدن است. به عبارت دیگر، معاملهگران میخواهند آن سایه بلند پایین را ببینند تا بررسی کنند که فروشندگان در نقطهای از شکلگیری آن شمع به شدت وارد عمل شدهاند.
آشنایی با الگوی دو دره در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
این روزها بسیاری از افراد به سرمایهگذاری روی ارزهای دیجیتال روی آوردهاند. برای سرمایهگذاری موفق و کسب سود پایدار، یادگیری الگوها و روشهای تحلیل تکنیکال از نان شب نیز واجبتر است! الگوی دو دره یا کف دو قلو یکی از الگوهای اصلی و کاربردی در تحلیل تکنیکال رمز ارزهاست. این ابزار به تریدرها در شناخت بهتر بازار و پیشبینی قیمتها کمک بسیاری میکند.
بهدلیل اهمیت بالای این موضوع، در این مقاله قصد داریم الگوی دو دره را معرفی کرده و کاربردهای آن را بیان کنیم. با مطالعه این مطلب کاربردی خود را با یک ابزار و سلاح قدرتمند تجهیز کنید و بعد وارد دنیای جذاب ارزهای دیجیتال شوید.
الگوی دو دره چیست؟ ابزاری مهم در تحلیل تکنیکال
الگوی دو دره (Double Bottom) در کنار الگوی دو قله یکی از اصلیترین ابزارهای تحلیل تکنیکال محسوب میشود. این الگو از دو کف دوقلو تشکیل شده است (مشابه تصویر) و در واقع میتوان آن را تشکیل یک روند صعودی واگرا دانست. Double Bottom یک الگوی برگشت قیمت به شکل W است که معمولاً در انتهای یک روند نزولی ظاهر میشود. سرمایهگذران با تحلیل الگوی کف دو قلو پیشبینی میکنند که قیمتها در آینده افزایش مییابد.
الگوی دو دره بعد از یک حرکت نزولی تشکیل شده و باعث میشود روند حرکت از نزولی به صعودی تبدیل شود. برای تعیین کردن حد سود در این الگو باید فاصله بین دو کف تا خط گردن را اندازهگیری کرده و و از محل شکست خط گردن به سمت بالا اعمال کنید. حد ضرر در الگوی دو دره نیز زیر دو کف قرار دارد. این ابزار برای تحلیل تکنیکال مورد استفاده میگیرد.
کاربردهای یک الگوی دو دره؛ پیشبینی روند قیمتها در بازار
شناخت الگوی دو دره همه معاملهگران را در شناخت بهتر بازار، پیشبینی روند قیمتها و همچنین سرمایهگذاری بهتر در حوزه ارزهای دیجیتال کمک میکند. الگوی Double Bottom پس از یک حرکت طولانیمدت به سمت پایین (نزولی) شکل میگیرد. وقتی که قیمت به کمترین مقدار خود برسد، حمایت شود و به نقطهای بالاتر برسد، آماده شده است تا دوباره کم شده و به کف برسد. پس از این روند نزولی، قیمت دوباره حمایت میشود و به نقطه بالای قبلی خود خواهد رسید.
به این ترتیب یک الگوی کف دوقلو تشکیل شده است که تریدرها از آن برای پیشبینی و سرمایهگذاری در بازار فارکس استفاده میکنند. تحلیل این الگو شاید در نگاه اول کمی دشوار بهنظر برسد؛ اما مطمئن باشید که با آموزش تکنیکال ارز دیجیتال بهخوبی از پس این ابزار برآمده و بهترین تصمیمها را خواهید گرفت.
اعتبار الگوی کف دوقلو؛ معتبر در میان حرفهایها
در الگوی دو دره ارتفاع قلهها تفاوتی نداشته یا این تفاوت بسیار اندک خواهد بود. معمولاً حجم فروش در دره اول فراوان بوده و در دره دوم کمتر میشود. این کم شدن فروش و کاهش فشار آن هشداری برای تریدرهاست که قیمتها در آینده بالاتر خواهد رفت. اعتبار این ابزار در میان تریدرهای حرفهای بسیار بالاست. همانقدر که شاخص fcas در تحلیل فاندامنتال اهمیت دارد، الگوی دو دره نیز در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال مهم است. پیشنهاد میکنیم که برای تحلیل بهتر شرایط بازار در کنار الگوی دو قله و کف دو قلو از اندیکاتورها و روانشناسی بازار نیز استفاده کنید.
محدودیتهای الگوی Double Bottom در تحلیل تکنیکال
با اینکه الگوی Double Bottom یک ابزار کاربردی و مفید برای تحلیلگران و تریدرها محسوب میشود، اما ممکن است گاهی گولزننده باشد! این ابزار برای ارزیابی کاهش کوتاه مدت قیمت در طول اصلاح بازار و تا زمانی که روند بلند مدت صعودی باشد بسیار مناسب است. اما بسیاری از معاملهگران بهدلیل تحلیل نادرست روند معکوس با ضررهای بسیاری مواجه شدهاند.
برای تحلیل درست الگوی دو دره باید اطلاعات کاملی درباره ارزهای دیجیتال، بلاکچینهای مختلفی مانند شبکه هوشمند بایننس، روشهای تحلیل و معامله داشته باشید. مثلاً باید پس از آموزش اصولی بدانید که bsc چیست و چه کاربردی دارد؟ یا تحلیل تکنیکال چگونه انجام میشود؟ پاسخ این سؤالها فقط با یادگیری اصولی معامله ارز دیجیتال امکانپذیر خواهد بود.
نحوه معامله ارز دیجیتال با الگوی دو دره
پیش از هر چیز این نکته را یادآور میشویم که الگوی دو دره یک پترن معکوس صعودی است و شما این امکان را خواهید داشت که سفارشات UP را روی آن باز کنید. یک استراتژی خرید و فروش مناسب باید نقاط ورود، سود و حد زیان را برای شما مشخص کند. در الگوی دو دره نقطه ورود مکانی است که شمعدانی که از سطح مقاومت این الگو خارج شود، تکمیل گردد.
معمولاً توقف ضرر در پایین سمت راست الگو قرار دارد و سودآوری نیز وقتی رخ میدهد که قیمت با فاصله مناسبی از پایین تا سطح مقاومت الگو به افزایش میرسد. Double Bottom هنگامی رخ میدهد که قیمت ارزها کاهش یافته و دو بار متوالی افزایش یابد. به استفاده از این الگو و بهکارگیری شاخص ترس و طمع میتوانید پیشگویی های کلیدی در الگوهای شمعدانی پیشگویی های کلیدی در الگوهای شمعدانی پیشگویی های کلیدی در الگوهای شمعدانی معاملات موفقیتآمیزی را تجربه کنید.
الگوی دو دره با الگوی Double Top چه تفاوتی دارد؟
الگوی دو دره شباهت فراوانی با الگویی دو قله دارد؛ اما جالب است که این دو الگو کاملاً متضاد یکدیگر هستند. الگوی Double Top به شکل حرف انگلیسی M است؛ در حالی که مشاهده کردید که الگوی دو دره شبیه به W خواهد بود. دو قله یک الگوی معکوس نزولی است که وقتی قیمت ارزها دو بار متوالی به بالاترین سطح برسد، ایجاد میشود. اما دابل باتم یک الگوی معکوس صعودی است که از افزایش و ادامه روند صعودی یک دارایی خبر میدهد.
به هر حال اگر تمایل دارید وارد دنیای ارزهای دیجیتال شده و درآمد کسب کنید یا بدون دخالت بانک یا نهادهای حاکمیتی در پروژه Defi امور مالی خود را انجام دهید، باید بهطور اصولی آموزش ببینید. در پاسخ به این سؤال که «پروژه دیفای چیست»، باید بگوییم که دیفای یا سیستم امور مالی غیر متمرکز، سیستم مالی است که در آن انجام تراکنشهای مربوط به امور مالی سنتی بدون دخالت یک واسطه یا نهاد حاکمیتی امکانپذیر است. بدون یادگیری ابزارهای تحلیل تکنیکال کسب موفقیت در این بازار بسیار بعید بهنظر میرسد.
آموزش اصولی تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال با داجکس
در این مقاله از وبلاگ داجکس الگوی دو دره و اهمیت فراوان آن در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال را بیان کردیم. یادگیری روشهای تحلیل تکنیکال برای همه معاملهگران بازار کریپتو امری ضروری است. مجموعه معتبر داجکس با علم به این موضوع بهترین دورههای آموزش ارز دیجیتال را برای مخاطبان خود ایجاد کرده است. برای ورود به دنیای پردرآمد رمز ارزها پیشنهاد میکنیم حتماً در یکی از دورههای مقدماتی، پیشرفته یا VIP داجکس شرکت کنید. همچنین، اگر تجربه کار با ابزارهایی مانند الگوی دو دره یا دو قله را دارید، نظرها و تجربههای خود را در قالب کامنت با ما و سایر خوانندگان به اشتراک بگذارید.
۴ الگوی صعودی فوق العاده برای ترید ارز دیجیتال (سال 2022)
قبل از این مقاله، ما یاد گرفتیم که الگوها را در نمودار شناسایی کنیم. اکنون ما تنها چهار الگوی کندل صعودی را با نسبت برد بالا در مقایسه با سایر الگوهای کندل نشان خواهیم داد.
چهار الگوی صعودی برتر شمعدانی کدامند؟
اینها الگوهای شمعدانی صعودی جهانی هستند زیرا این الگوها در تحلیل فنی هر صنعت کار، اعم از ارز خارجی یا سهام، کار می کنند. به دلیل این ویژگی، بسیاری از معامله گران خرده فروشی از این الگوها برای پیش بینی بازار استفاده می کنند.
در اینجا به معرفی مختصری از این الگوهای شمعدانی می پردازم، اما می توانید مقاله کامل الگوهای مربوطه را نیز مطالعه کنید تا به طور مفصل با استراتژی معاملاتی آشنا شوید.
کندل استیک پین بار صعودی
پین بار یک الگوی شمعدانی با دم بلند با بدنه کوچکی روی سر شمعدان است. در مورد پین بار صعودی، بدنه در بالای شمع تشکیل میشود و بخش پایینی شمعدان نمایانگر دم است. این نشان می دهد که روند در شرف تغییر از نزولی به صعودی است. به همین دلیل است که شمع های پین بار بیشتر در انتهای روند نزولی شکل می گیرند.
70 تا 80 درصد سایز کل شمعدان را سایه و 20 تا 30 درصد را بدنه تشکیل می دهد. یک الزام اجباری است که بدنه در بالای شمع شکل بگیرد و نسبت بدنه به فتیله به طور مداوم کمتر از 30٪ باشد. دم بلند پین بار نشان می دهد که فروشندگان سعی کردند قیمت را کاهش دهند، اما خریداران آنقدر قوی بودند که بر نیروهای فروشندگان غلبه کردند و سپس قیمت را بالا بردند. زمانی که این روند در سطح حمایت کلیدی اتفاق بیفتد، تغییر روند صعودی اتفاق خواهد افتاد.
کندل استیک انگلفینگ – الگوی صعودی
الگوی انگلفینگ شامل دو شمع است که شمع بعدی شمع اول را کاملاً میبلعد. در کندل انگلفینگ صعودی، کندل اول نزولی و کندل دوم صعودی خواهد بود. کندل صعودی یک بالاتر و پایینتر را ایجاد میکند. این بدان معنی است که خریداران به طور کامل نیروهای فروشندگان را در خود فرو برده اند و اکنون قیمت افزایش خواهد یافت.
نسبت بدنه به فتیله هر دو شمعدان در الگوی انگلفینگ باید بیشتر از 60 درصد باشد زیرا شمعدان های بدنه بزرگ حرکت بازار را نشان می دهند. این یک الگوی معکوس روند است، به همین دلیل است که بیشتر در انتهای روند نزولی شکل می گیرد. الگوی انگلفینگ نیز ساختار اصلاح شده پین بار در تایم فریم پایین تر است. پین بار و الگوی انگلفینگ روانشناسی معاملاتی یکسانی دارند اما فقط در چارچوب زمانی و ساختار الگو تفاوت وجود دارد.
کندل استیک ستاره دوجی صبح
ستاره Morning Doji از سه شمعدان تشکیل شده است. این شامل یک شمع نزولی، یک شمع دوجی و یک کندل صعودی است. در این الگو، نسبت بدنه به فتیله شمع صعودی و نزولی باید بیشتر از 70 درصد باشد. یک منطق کامل پشت این الگو نهفته است. به عنوان مثال، هنگامی که یک کندل نزولی در یک روند نزولی شکل می گیرد، نشان می دهد که فروشندگان به طور مداوم قیمت را کاهش می دهند و اکنون در وضعیت فروش بیش از حد است. سپس یک شمع Doji شکل می گیرد که نشان می دهد روند نزولی متوقف شده است و بازار به دنبال جهت گیری بیشتر است.
پس از توقف روند، یک کندل صعودی بزرگ تشکیل میشود که اوجهای بالاتر جدیدی را ایجاد میکند که شروع یک روند صعودی جدید را نشان میدهد. نکته حرفه ای: یک معامله گر خرده فروشی باید همیشه در پایان روند نزولی، در شرایط فروش بیش از حد یا در سطح حمایت، سفارش خرید بدهد.
کندل استیک انبرک پایین
الگوی انبرک پایین یک الگوی صعودی متشکل از دو شمعدان است. در این الگو قیمت بسته شدن کندل اول برابر با قیمت باز شدن کندل دوم خواهد بود. اولین کندل یک شمع نزولی خواهد بود. دومی یک شمعدان صعودی بدون سایه در سمت پایین خواهد بود.
در انبرک پایین، شمعدان دوم همیشه باید بالاتر از سطح 50 درصد کندل قبلی بسته شود. در پایان روند نزولی قیمت شکل خواهد گرفت. زمانی که کندل صعودی بالای سطح 50 درصد بسته میشود، خریداران بر مانع بزرگی که بر سر راه خود هستند غلبه کردهاند و اکنون قیمت افزایش خواهد یافت.
نتیجه
الگوهای صعودی فوق روانشناسی معاملاتی یکسانی دارند. اگر این الگوها را مانند یک معامله گر PRO تجزیه و تحلیل کنید، متوجه خواهید شد که هر چهار الگوی بالا یک شمع پین بار را در بازه زمانی بالاتر ایجاد می کنند. به همین دلیل است که اینها بهترین الگوهای شمعدانی هستند و بر روی نمودار کندل استیک هر صنعت در این دنیا کار می کنند.
مطالب مرتبط به الگوی صعودی
آخرین اخبار ارزهای دیجیتال به همراه سیگنال های رایگان روزانه را در کانال تلگرام SignFollow دنبال کنید
دیدگاه شما