روش معاملاتی اسکالپینگ چیست و آیا برای شما مناسب است؟
اسکالپینگ یکی از روشهای معاملهگری برای معتادان آدرنالین و علاقهمندان به هیجان است. هدف از اسکالپ کسب سود از حرکات کوچک قیمت است. در واقع سود چشمگیر از هر معامله مدنظر معاملهگر نیست و سودهای کوچک اما به تعداد زیاد او را راضی خواهد کرد. اگر همهچیز در اسکالپینگ درست پیش برود، بهمرور حساب معاملاتی افراد رشد خواهد کرد. در این روش اغلب از اهرم (Leverage) و تعیین حد ضرر با بازههای بسیار کوچک استفاده میشود.
آیا فکر میکنید که میتوانید به نمودارهای یکدقیقهای خیره شده و بر اساس آنها تصمیم بگیرید؟ و یا پیش از آنکه هر سرمایهگذاری به خود آمده و بازار را بررسی کند، وارد معاملهشده و حتی از آن خارج هم شوید؟ اسکالپینگ ممکن است استراتژی معاملهگری مناسب برای شما باشد! تنها کافی است تا آن را بهتر شناخته و اساس آن را بشناسید. در ادامه میتوانید در مورد این شیوه تحلیل بازار بیشتر بدانید.
مقدمهای بر اسکالپینگ
اسکالپینگ معمولاً در استراتژی معاملات کوتاه مدت مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع اسکالپینگ رایجترین استراتژی ترید روزانه است. این روش شامل در نظر گرفتن بازههای زمانی کوچکتر، تصمیمگیری سریع و لحظهای و انواع متنوعی از ابزارهای تحلیل تکنیکال و تحلیل نمودار است. در نتیجه ، بسیاری از معاملهگران حرفهای روزانه، بخشی از فعالیتهای معاملاتی خود را به اسکالپینگ اختصاص میدهند.
استراتژیهای اسکالپینگ در بازارهای مختلف مالی کاربردی است، برای مثال، افراد زیادی از این روش در بازار سهام، معاملات فارکس و رمزارزها استفاده میکنند.
اسکالپینگ چیست؟
همانطور که گفتیم، اسکالپینگ یک استراتژی معاملهگری برای کسب سود از حرکات قیمتی نسبتاً کوچک است. معاملهگران در این روش به دنبال سودهای چشمگیر نیستند. در عوض هدف آنها کسب سودهای کوچک اما با تکرار زیاد معاملات است.
به همین ترتیب، معاملهگران ممکن است در یک دوره کوتاه، معاملات زیادی را انجام دهند و به دنبال حرکات قیمتی اندک بازار باشند. معاملهگران در این روش معتقدند که سودهای ناچیز طی زمان کمکم جمعآوریشده و میزان سود در طول این دوره زمانی به مقدار قابلتوجهی افزایش پیدا میکند.
با توجه به اینکه این روش شامل بازههای زمانی کوتاه مدت است، اسکالپرها اغلب بر اساس تحلیل تکنیکال معاملات خود را پیش میبرند. در واقع ازآنجاییکه رویدادهای بنیادین اغلب طی مدت طولانیتری رخ میدهد، اسکالپرها به ندرت خود را با تحلیل بنیادین درگیر میکنند.
هرچند کماکان موضوعات بنیادین میتوانند در تصمیمگیری یک تریدر تأثیر زیادی داشته باشد. بهعنوانمثال ممکن است سهم یا سکه یک پروژه به خاطر یک رویداد بنیادین یا اخبار مثبت پیرامون آن، ناگهان مورد استقبال قرار بگیرد و حجم معاملاتی و نقدینگی آن حداقل برای مدت کوتاهی افزایش یابد. این درست زمانی است که یک اسکالپر وارد عمل شده و از افزایش نوسانات ایجادشده سود کسب میکند.
اسکالپرها به جای انتظار برای تغییرات بزرگ قیمت، از نوسانات هر روزه بازار به نفع خود استفاده میکنند. این استراتژی لزوماً برای همه ایده آل نیست. زیرا نیازمند درک عمیق از سازوکار بازار و توان تصمیمگیری سریع و تحتفشار است.
اسکالپرها چگونه کسب درآمد میکنند؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید بررسی کرد که کدام عوامل تکنیکال بیشتر مدنظر اسکالپرها است؟ حجم معاملات، پرایس اکشن، خطوط حمایتی و مقاومتی و الگوهای نمودار شمعی، معمولاً برای شناسایی و تنظیم یک معامله مورد استفاده قرار میگیرد. برخی از متداولترین اندیکاتورهای تکنیکال مورد استفاده این معاملهگران، شامل میانگین متحرک (Moving Average)، شاخص مقاومت نسبی (RSI) ، بولینگر باند، VWAP و ابزار اصلاح فیبوناچی است.
بسیاری از اسکالپرها از شاخصهای پیچیده استفاده کرده و همچنین دفتر سفارشها در زمان واقعی، مشخصات حجم، و تعداد قراردادهای آتی را تجزیهوتحلیل میکنند. علاوه بر این، اسکالپرها شاخصهای شخصیسازیشده خود را ایجاد کرده تا نسبت به بازار برتری پیدا کنند. مانند هر استراتژی معاملاتی دیگر، یافتن یک مزیت منحصربهفرد نسبت به بازار، برای موفقیت حیاتی است.
اسکالپینگ عبارت است از یافتن فرصتهای کوچک در بازار و بهرهبرداری از آنها. معمولاً اسکالپرها در مورد روشهای معاملهشان بسیار محافظهکارند چرا که اگر عموم از کار آنها سر در بیاورند، روش آنها عملاً سوددهی خود را ازدستداده و بدون استفاده میشود. برای همین بسیار مهم است که روش و استراتژی منحصربهفرد خود را ایجاد و امتحان کنید.
همانطور که پیشتر اشاره کردیم ، اسکالپینگ معمولاً در بازههای زمانی کوچکتر اتفاق میافتد. این نمودارها ممکن است نمودار ۱ ساعته ، ۱۵ دقیقهای ، ۵ دقیقهای یا حتی نمودار ۱ دقیقهای باشند. حتی برخی از اسکالپرها بازههای زمانی کمتر از یک دقیقه را هم بررسی میکنند.
اگرچه در نظر گرفتن چنین بازههای زمانیای در حوزه رباتهای تریدر با فرکانس بالاست و ممکن است از لحاظ توانایی برای یک انسان آنقدر هم امکان پذیر به نظر نرسد. در واقع ماشینها میتوانند به سرعت دادههای زیادی را پردازش کنند، اما بیشتر انسانها در تحلیل نمودارهای ۱۵ ثانیهای کدام استراتژی برای شما مناسب تر است؟ به مشکل برمیخورند.
در اینجا موضوع دیگری نیز وجود دارد که حتماً باید در نظر گرفت و آن این است که سیگنالها و سطوح زمانی بزرگتر معمولاً از سیگنالهای چارچوب زمانی کوچکتر قابلاطمینانترند. به همین خاطر اکثر اسکالپرها ابتدا ساختار بازار را در بازه بزرگتر موردبررسی قرار میدهند. در واقع ابتدا سطوح مهم در چارچوب زمانی بزرگ ترسیمشده و سپس با بزرگنمایی و تمرکز بر این نقاط، موقعیتهای معاملات اسکالپینگ نمایان میشوند. این نشان میدهد که داشتن یک بازه زمانی بزرگ از ساختار بازار میتواند حتی در مورد معاملات کوتاه مدت هم بسیار مفید باشد.
بااینحال، استراتژیهای معاملاتی و سرمایهگذاری میتوانند به طور اساسی میان معاملهگران مختلف شکل متفاوتی داشته باشند. قوانین سختگیرانهای در مورد اسکالپینگ وجود ندارد، اما دستورالعملهایی هست که میتوان در هنگام تنظیم قوانین خود، از آنها کمک گرفت.
استراتژیهای معاملاتی اسکالپینگ
میتوان معاملهگران اسکالپر را در دو دسته تقسیم کرد: معاملهگران اختیاری و معاملهگران سیستماتیک.
- معاملهگران اختیاری همانطور که بازار پیش روی آنها قرار دارد تصمیمات معاملات خود را “درجا” میگیرند. شرایط موجود تصمیم آنها را مشخص میکند و ممکن است حتی قانون خاصی برای کدام استراتژی برای شما مناسب تر است؟ زمان وجود یا خروج نداشته باشند. به عبارت دیگر میتوان گفت که معاملهگران اختیاری عوامل مختلفی را در نظر گرفته اما قوانین سختگیرانه کمتری را دنبال کنند و بیشتر به شهود و احساس خود اعتماد میکنند.
- معاملهگران سیستماتیک رویکرد دیگری دارند. آنها یکروند و سیستم معاملاتی کاملاً مشخصی را دنبال میکنند که اساساً نقاط ورود و خروج را برای آنها ایجاد میکند. اگر شرایط خاصی از مجموعه قوانین در معامله صدق کند، آنها وارد آن معاملهشده و یا از آن خارج میشوند. معاملات سیستماتیک به نسبت معاملات اختیاری با اولویت رویکرد داده محور پیش میروند. معاملهگران سیستماتیک کمتر به بینش و شهود خود اعتماد میکنند و بیشتر بر اساس دادهها و الگوریتمها تصمیمگیری میکنند.
این طبقهبندی در مورد سایر معاملهگران نیز صدق میکند. هرچند وقتی صحبت از استراتژیهای کوتاه مدت میشود، تمایز این دو روش مشخصتر است. بههرحال، معاملات اختیاری ممکن است در بازههای زمانی بالاتر به طور مداوم کارساز نباشند.
برخی از اسکالپرها از استراتژیای به نام ترید محدودهای یا Range Trading استفاده میکنند. آنها منتظر میمانند تا محدوده قیمتی ایجادشده و سپس در آن محدوده معاملات خود را آغاز کنند. این روش بر این باور استوار است که تا شکسته شدن محدوده، کف محدوده به عنوان حمایت و سقف محدوده به عنوان مقاومت عمل میکند. هرچند که بههیچعنوان این روش تضمینشده نیست اما میتواند یک سازوکار موفقیتآمیز در اسکالپینگ باشد. البته معاملهگران حرفهای با تعیین حد ضرر، خود را برای شکستن محدوده آماده میکنند.
یکی دیگر از تکنیکهای اسکالپینگ استفاده از شکاف قیمت پیشنهادی خریدوفروش است. اگر بین بالاترین پیشنهاد و کمترین درخواست تفاوت قابلتوجهی وجود داشته باشد ، اسکالپرها میتوانند از این طریق سود کسب کنند. هرچند که این نوع استراتژی برای معاملات الگوریتمی یا معاملات Quantitative مناسبتر است. چرا؟ چون انسانها به اندازه ماشینها در یافتن ناکارآمدیهای کوچک در بازار قابلاعتماد نیستند. در نتیجه ، این قسمت به شدت با رباتهای معاملهگر اشباع شده است. بنابراین کسانی که میخواهند این استراتژی را در پیش بگیرند ، معمولاً باید با الگوریتمها رقابت کنند و رقابت بسیار نابرابر و سختی را در پیش دارند.
اسکالپینگ معمولاً شامل استفاده از اهرم (Leverage) است. از آنجایی که سود موردنظر، درصد نسبتاً کمی را برای معاملهگر به ارمغان میآورد، اسکالپرها با تکیه بر اهرمهای بزرگ، اندازه موقعیت معاملاتی خود را افزایش میدهند. به همین دلیل است که اسکالپرها اغلب از ساختارهای معاملات مارجین، قراردادهای آتی و دیگر انواع محصولات مالی که معاملات اهرمی را ارائه میدهند، استفاده میکنند. بااینحال ، ازآنجاییکه اسکالپرها قصد دارند از حرکتهای کوچکتر با موقعیتهای بزرگتر سود ببرند ، باید نسبت به پدیده لغزش یا افت شدید (Slippage) آگاه باشند.
آیا باید از معاملهگری به سبک اسکالپینگ استفاده کنید؟
پاسخ این سؤال کاملاً به سبک معاملاتی شما بستگی دارد. برخی از معاملهگران بههیچعنوان دوست ندارند در حالی که یک معامله یا سرمایهگذاری همچنان باز است و نتیجه نامشخصی دارد، به خواب بروند. بنابراین استراتژیهای کوتاه مدت را انتخاب میکنند. معاملهگران روزانه و معاملهگران کوتاه مدت از این جمله افراد هستند.
از طرف دیگر ، معاملهگران بلندمدت دوست دارند تصمیماتشان بر اساس مدتزمان طولانی باشد و هیچ مشکلی با داشتن موقعیتی که ماهها باز و بلاتکلیف باشد، ندارند. آنها ممکن است فقط نقطه ورود، اهداف سود و حد ضرر را تعیین کرده و گه گاه به موقعیت خود سر بزنند. معاملهگران Swing معمولاً در این گروه قرار میگیرند.
بنابراین، اگر میخواهید تصمیم بگیرید که آیا از معاملات اسکالپینگ استفاده کنید یا خیر، ابتدا باید سبک معاملاتی مناسب خود را پیدا کنید. همچنین باید یک استراتژی معاملاتی متناسب با شخصیت و میزان ریسکپذیری خود پیدا کنید تا بتوانید با اجرای آن به صورت مداوم سود کنید. به طور طبیعی، شما میتوانید چندین استراتژی را امتحان کنید و ببینید که کدام روش مناسب شما است.
سخن پایانی
با توجه به همه آنچه گفته شد به سادگی میتوان دریافت که اسکالپینگ بیش از هر چیزی به انضباط، دانش بازار و تصمیمگیری سریع نیاز دارد.
آیا اسکالپینگ یک استراتژی مناسب برای شماست؟ اگر مبتدی هستید، میتوانید بیشتراستراتژیهای بلندمدت مانند معاملات نوسانی یا Swing را دنبال کنید و یا از روش خرید و نگهداری (Buy and Hold) استفاده کنید. اما اگر دارای تجربه کافی هستید، اسکالپینگ ممکن است برای شما مناسب باشد. هرچند صرفنظر از آنچه در بازارهای مالی انجام میدهید، همیشه در نظر گرفتن اصول مدیریت ریسک ، مانند استفاده از حد ضرر و بینش درست درباره یک موقعیت، بسیار حائز اهمیت است.
سئو محلی يا لوکال سئو (local seo) چيست؟
برای انجام سئو محلی یا Local SEO اولین قدم شناخت مشتریانتان است. باید بدانید مشتریان شما از کدام منطقه جغرافیایی هستند و سپس بر اساس آن استراتژی های سئو محلی را انجام دهید. به همین سادگی!
اما اجرای لوکال سئو به سادگی تعریف آن نیست. با ما همراه باشید با تعریف دقیق و تکنیکهای لوکال سئو.
سئو محلی (local seo) چيست؟
بعضی از کسبوکارها فقط در شهر یا محله خاصی فعالیت میکنند؛ بنابراین برای آنها مهم نیست که وب سایتشان در کل دنیا به نمایش دربیاید و از همه جای جهان بازدیدکننده داشته باشد. حتی برعکس، هزینه وقت و سرمایه برای کسب رتبه در بین سایتهای جهانی نوعی اتلاف انرژی به حساب خواهد آمد. برای مثال رستورانی را در نظر بگیرید که در شیراز فعالیت میکند و در شهرهای دیگر ایران شعبه ندارد. این رستوران نیازی ندارد برای کاربرانی که در مشهد کدام استراتژی برای شما مناسب تر است؟ یا تهران به جستجوی رستوران میپردازند به نمایش دربیاید و حتی اگر برای آنها نمایش داده شود هیچ فایده و سودی نخواهد داشت. گوگل با الگوریتم کبوتر این قابلیت را ایجاد کرده که کاربران با روشن کردن GPS دستگاه خود موقعیتشان را در اختیار گوگل قرار داده و اجازه دهند تا جستجوها بر اساس موقعیت آنها انجام شود. در این حالت چنانچه سایتی برای موقعیت مکانی خاصی سئو شده باشد برای افرادی که از آن مکان در گوگل به جستجو میپردازند و البته GPS دستگاهشان نیز روشن است در جایگاه بالاتری نمایش داده خواهد شد.
تفاوت سئو و سئو محلی چیست؟
در حالی که تمرکز سئو محلی بر روی مناطق جغرافیایی و محلی مشخصی برای جستجو کنندههای خاصی است، سئو عادی بر روی بهبود رتبه و نمایش سایت در مقیاس جهانی تمرکز دارد.
چرا سئو محلی مهم است؟
همان طور که گفته شد، سئو محلی برای کسبوکارهایی که فقط به کاربرانی از یک منطقه مکانی مشخص قادر به پاسخگویی هستند میتواند مفید باشد و از اتلاف سرمایه و زمان برای این نوع کسبوکارها جلوگیری خواهد کرد. سئو محلی با تمرکز بیشتر بر روی محدوده خاص محلی، به مشتریان بالقوه شما کمک میکند تا کسبوکار شما را راحت تر پیدا کنند.
سئو محلی برای کدام مارکتها مناسب تر است؟
- ارائه دهنده خدمات پزشکی: مانند مطبهای پزشک ، دندانپزشکی و. ، برای سئو محلی مناسب هستند.
- دفاتر حقوقی: برای افرادی که به مشاور حقوقی در نزدیکی محل سکونت و یا محل کار خود جستجو می کنند.
- کافه و رستورانها: معمولاً در سطح محلی فعالیت می کنند و به یک بازار هدف جغرافیایی خاصی خدمت می کنند.
- خدمات تاسیسات: تصور کنید که لوله ای در خانه شما ترکیده و شما به کمک فوری نیاز دارید، اولین جایی که جستجو میکنید کجاست؟
- مشاور املاک: دفاتر املاک برای دستیابی به جستجوی مناسب به یک استراتژی قوی محلی نیاز دارند.
روشها و تکنیکهای لوکال سئو
توجه داشته باشید که سئو محلی چیزی جدا از سئو نیست. در واقع برای اجرای لوکال سئو شما باید تمام تکنیکهای سئو را روی سایت خود پیاده کنید؛ اما در کنار آنها توجه ویژهای به موارد زیر داشته باشید:
- قرار دادن نام شهر یا محله در کلیدواژه
گاهی اوقات کاربران به روشن کردن GPS دستگاهشان توجهی نشان نمیدهند، بلکه نام محل مورد نظر را جستجو میکنند. مثلاً اگر به دنبال یک رستوران در قیطریه تهران باشند احتمالاً عبارتی مانند «بهترین رستوران قیطریه تهران» یا «بهترین رستوران شمال شرق تهران» را جستجو کنند.
حتی گاهی اوقات مسافران نیاز به فهرستی از رستورانهای موجود در یک شهر دارند؛ بنابراین نوشتن مطلبی برای کلیدواژه «فهرست رستورانهای سنتی شهر شیراز» میتواند مفید باشد.
- ثبت سایت در گوگل مپ
حتماً شما هم گاهی با جستجوی فروشگاه یا کسب و کاری، در ابتدای فهرست نتایج با نقشه گوگل و موقعیت فروشگاهها / شرکتهای ثبت شده در آن مواجه شدهاید. اگر میخواهید این موقعیت استثنایی برای قرار گرفتن در معرض دید کاربر را از دست ندهید حتماً سایتتان را در گوگل مپس و در گوگل بیزنس ثبت کنید.
- ثبت سایت در دایرکتوری مشاغل
بعضی از سایتها که آنها را با نام دایرکتوریها میشناسیم مانند کتاب اول عمل میکنند. آنها یک منبع از تمام کسب و کارهایی هستند که در زمینههای مختلف مشغول به فعالیتاند.
ثبت اطلاعات کسب و کار در این دایرکتوریها اکثراً رایگان است، اما حتماً توجه داشته باشید که الگوریتمهای گوگل بسیار پیشرفته هستند و هرگونه مغایرت در آدرس و شماره تلفنهای سایتتان را کشف خواهند کرد. بنابراین ضمن اینکه اطلاعات کارتان را به طور کامل در این سایتها وارد میکنید باید توجه داشته باشید که هرگاه آدرس یا تلفنتان تغییر کرد باید آن را در تمام دایرکتوریها تغییر دهید.
- فعالیت در شبکههای اجتماعی
معمولاً در شبکههای اجتماعی امکان ثبت موقعیت مکانی وجود دارد و در جستجوهای کاربران نیز قابلیت نمایش بر اساس موقعیت مکانی گنجانده شده است. این امر میتواند شما را در معرض دید کاربران واقعیتان قرار دهد.
فاکتورهای محلی مهم برای سئوی صفحات داخلی سایت
همان طور که گفته شد، بهتر است برخی از صفحات داخلی سایتتان (پستهای وبلاگتان) را به کلیدواژههای مرتبط با موقعیت مکانی اختصاص دهید.
سئو صفحاتی با کلیدواژه دربرگیرنده موقعیت مکانی
کلیدواژههای پر سرچ دربرگیرنده موقعیت مکانیتان را پیدا کنید و برای هر کدام یک صفحه جداگانه اختصاص دهید.
این صفحات را کاملاً برای کلیدواژه مورد نظر سئو کنید تا برای آن کلیدواژه رتبه خوبی کسب کند.
نمایش گوگل مپ در صفحه فرود
یکی دیگر از کارهایی که میتواند مفید باشد این است که در همان صفحات یک گوگل مپ که محل دقیق شرکت/فروشگاهتان را نشان دهد قرار دهید تا کاربران در صورت نیاز بتوانند با استفاده از آن به راحتی راه رسیدن به شما را پیدا کنند.
استراتژی لینک بیلدینگ لوکال
استراتژی لینک بیلدینگ برای سئو لوکال متفاوت از استراتژی ساخت لینک برای سئو عادی است. در سئو عادی شما باید از سایتهایی که رتبه و اعتبار خوبی دارند و مرتبط با کسب و کارتان هستند بک لینک بگیرید؛ در حالی که برای سئو محلی باید از سایتهایی که مانند شما در همان موقعیت جغرافیایی مشغول به کارند بک لینک بگیرید.
جمع بندی
همان طور که مشاهده کردید، با اینکه برای سئو محلی سایت نباید از سئو عادی آن غافل شد، اما یک سری استراتژیهای اضافه وجود دارند که میتوانند باعث بهتر دیده شدن سایت در جستجوهای مرتبط با موقعیت مکانی شوند. به علاوه فراموش نکنید تنها چیزی که کاملاً بین این دو نوع سئو متفاوت است نحوه ساخت بک لینک است که شرح آن رفت.
اگر به دنبال بهبود سئو سایت خود هستید پیشنهاد می کنیم ابزار تست سئو سایت جت سئو را امتحان کنید. این ابزار یک افزونه سئو کروم هم دارد که به وسیله آن می توانید هر صفحه ای را در کمترین زمان ممکن تحلیل کنید. همچنین برای اطلاع از رنکینگ سایت خود در ایران می توانید به صفحه مروبطه در جت سئو مراجعه کنید.
انواع سازمانها از نظر هماهنگی استراتژی و ساختار سازمانی
کسبوکار شما چگونه در برابر شلوغی ایستادگی میکند؟ سازمان شما چگونه در صنعت خود، رقابت میکند؟ آیا به طور مداوم در جستجوی فرصتها هستید؟ آیا ترجیح میدهید که روی بازار فعلی تمرکز کنید و کاراییتان را بهبود بخشید؟ یا ممکن است عقب بنشینید و به تغییرات درون بازار واکنش نشان دهید؟
سازمانها در شیوهی فعالیت و رقابت کردن تنوعی باور نکردنی از خود نشان میدهند. برای مثال رستورانهای مختلف را در محل زندگی خود، در نظر بگیرید. هر کدام شیوهی منحصر به فردی برای جذب مشتریان دارد. بعضیها سریع و با توجه به آخرین روندها و تغییرات ذائقهی مشتریان غذاهایشان را تغییر میدهند، در حالیکه برخی دیگر سالهای سال غذاهای یکسانی ارائه میدهند.
هیچکدام از این رویکردها لزوما خوب یا بد نیستند، هر رستوران ممکن است با انجام کارهای متفاوتی، به موفقیت دست یابد. به طور مشابه ممکن است سازمان شما هر فصل یک محصول جدید معرفی کند یا اینکه ممکن است شما تمام مهندسانتان را بر روی یک محصول بسیار موفق (با فروش بالا و رشد خوب بازار) متمرکز کنید. اما چیزی که اهمیت دارد این است که، استراتژی رقابتی شما، باید با ساختار سازمان شما هماهنگ باشد.
ریموند مایلز (Raymond Miles) و چارلز اسنو (Charles Snow) رابطهی بین ساختار و استراتژی را مطالعه کردهاند. در سال ۱۹۷۸ آنها کتاب «Organizational Strategy, structure and Process» را که چهار نوع سازمان را معرفی میکند، منتشر کردند. این چهار نوع عبارتند از: مدافعان، آیندهنگران، تحلیلگران و منفعلان؛ که در مجموع به ما نشان میدهند که سازمانهای مختلف چگونه رقابت میکنند.
زمانی که فهمیدید کدام استراتژی برای سازمان شما مناسب است، گونهشناسی مایلز و اسنو از طریق پاسخ گفتن به سه پرسش کلیدی زیر، راه مناسبی برای بهبود جایگاه سازمان شما در صنعت، پیشنهاد میدهد:
- چه نوع استراتژی وظیفهای را باید دنبال کنید؟
- چه ساختاری را باید انتخاب کنید؟
- چگونه باید تصمیمات استراتژیک بگیرید؟
نظریهی مایلز و اسنو با طیف گستردهای از مطالعات مدیریتی حمایت میشود و در زمینهی مدیریت استراتژیک تبدیل به مفهوم بسیار مفیدی شده است.
چهار نوع سازمان استراتژیک
مایلز و اسنو سازمانها را با توجه به میزان و نوع تغییر در محصولات و بازار هر یک، دستهبندی مینمایند. انواع مختلف سازمانهایی که آنها مشخص کردهاند، در زیر آمده است:
مدافعان
این سازمانها با تولید محدود محصولات و هدایت آنها به بخش محدودی از بازار بالقوهی کلی، به دنبال پایداری هستند. این سازمانها تمایل دارند که توسعه و روندی را که در بیرون از حوزهی تعریف شدهی سازمان اتفاق میافتد، نادیده بگیرند و سعی میکنند تا با نفوذ به درون بازار رشد کنند.
سازمانهای مدافع به شدت تلاش میکنند که مانع ورود شرکتهای دیگر به درون این محدودهی مخصوص یا کوچکشان شوند. آنها وقت خود را صرف آزمودن محیط یا برنامهریزی برای ایجاد تغییر نمیکنند. در عوض از برنامهریزی بلندمدت برای بهبود کارایی و کاهش هزینهها استفاده میکنند. تدابیری مانند قیمتگذاری رقابتی، یکپارچهسازی عمودی برای کنترل هزینهها و تولید محصولات برتر، در این سازمانها به کار گرفته میشود.
عوامل سازمانیِ حامی این استراتژی عبارتند از:
- کنترل متمرکز تصمیمات استراتژیک.
- سلسله مراتب رسمی.
- تفکیک افقی (تعدد افراد متخصص در زمینههای جزئیتر)
مدافعان در کسبوکارهای پایدار، که در آنها برای کسب موفقیت، ضرورتی برای تغییر وجود ندارد، عملکرد بهتری از خود نشان میدهند. تولیدکنندگان کالاهای گرانقیمت، مانند خودروسازی رولز-رویس (Rolls-Royce) یا برند لوکس ساعت رولکس (Rolex) ، مثالی از سازمانهایی هستند که از محدودهی فعلی خود دفاع میکنند و به دنبال خدمترسانی به بازارهای مختلف نیستند.
آیندهنگران
در سوی دیگر این طیف، آیندهنگران قرار دارند که به تغییرات به خوبی پاسخ میدهند. نقطهی قوت آنها در پیدا کردن و بهره بردن از محصولات جدید و فرصتهای بازار است. برای بسیاری از این شرکتها، نوآوری درست به اندازهی سودآوری اهمیت دارد. یک مثال خوب از سازمان آیندهنگر بسیار موفق، شرکت فناوری ۳M است.
موفقیت سازمانهای آیندهنگر، به بهبود و حفظ توانایی در رصد کردن طیف گستردهای از شرایط محیطی و روندها و اتفاقات، بستگی دارد. آنها در نهایت به طیف گستردهای از محصولات و خدمات میرسند و همواره تلاش میکنند تا نیازهای مشتریان را برآورده کنند.
آیندهنگران نیاز به انعطافپذیری بالایی دارند و ساختار سازمانی آنها معمولا از عوامل زیر استفاده میکند:
- کنترل غیرمتمرکز تصمیمات استراتژیک.
- رسمیسازی کم (تعدد افراد با تخصصهای عمومیتر).
- ساختار مسطح (لایههای مدیریتی کم).
آیندهنگران ممکن است ناکارآمد به نظر برسند، چرا که مدام در حال تغییر هستند. اما موفقیت آنها با کارایی اندازهگیری نمیشود، بلکه با توانایی آنها در منعطف بودن و پاسخگویی به نیازهای فردای بازار تعیین میشود.
تحلیلگران
این نوع سازمانها تلاش میکنند تا از نقاط قوت مدافعان و آیندهنگران برخوردار باشند. تحلیلگران به دنبال راههایی برای بیشینه کردن فرصتها و در عین حال کاهش مخاطراتشان هستند. آنها اولین کسانی نخواهند بود که وارد یک بازار جدید میشوند؛ بلکه صبر میکنند تا یکی از آیندهنگران ثابت کند که این بازار میتواند سودده باشد.
تحلیلگران با تقلید و کپی کردن زندگی میکنند، یعنی استفاده از ایدههای موفق آیندهنگران. تولیدکنندههای پوشاکی که طرحهای طراحان مد را کپی میکنند مثال بسیار خوبی از این نوع سازمانها هستند. آنها از رقبای کوچکتر و خلاقتر که محصولاتی عالی تولید میکنند، پیروی میکنند. از آنجا که با سرعت کمتری تغییر میکنند، فرصتی کافی برای بهبود کارایی در پایداری محصولات و محدودهی بازار دارند.
سازمانهای تحلیلگر برای پوشش دادن انعطافپذیری و پایداری به این عوامل نیاز دارند:
- استانداردسازی و روتینسازی زیاد برای کنترل هزینهها.
- کنترل نسبتا متمرکز برای تصمیمات استراتژیک- برای محصولات/محدودهی بازار پایدار، سختتر و برای محصولات/محدوده بازارهای جدید نرمتر.
- ساختاری که امکان همکاری بین بخشهای مختلف را فراهم کند.
تحلیلگرها مجبورند برای دستیابی به ساختاری که بین پایداری و پویایی در عملکرد تعادل برقرار کند، دست به مصالحه بزنند. اگر محیط بیرونی به طور چشمگیری دچار تغییر شود، لازم است که در یکی از بخشها تغییر ایجاد شود، اما یک تحلیلگر نمیتواند سریع تغییر کند.
منفعلان
این نوع از سازمانها استراتژی، طراحی یا ساختار مشخصی ندارند. زمانی که یکی از سه استراتژی بالا به شکلی ناکارآمد دنبال شود، منفعلا به طور ذاتی ناپایدارترین و متناقضترین الگوی موجود را بروز میدهند.
منفعلان به تغییرات محیطی به طور ضعیفی پاسخ میدهند، عملکرد آنها خوب نیست و نمیتوانند به برنامههای بلندمدت متعهد باشند. از آنجا که این سازمانها نمیتوانند تصمیم بگیرند که چگونه میخواهند جایگاه خود را مشخص کنند، خیلی ساده به اتفاقاتی که رخ میدهد واکنش نشان میدهند. این پاسخ نامناسب به محیط متغیر، آنها را وادار میکند که یا یکی از استراتژیهای دیگر را انتخاب کنند یا از کسبوکار خارج شوند.
ناتوانی در برقراری ارتباط واضح با یک استراتژی یا ناتوانی در شکلدهی درست یک استراتژی در گام اول، ریشههای اصلی سازمانهای منفعل هستند. همچنین تلاش برای جلوگیری از تغییر، با وجود تغییرات گسترده در بازار، ویژگی دیگر این سازمانهاست.
برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص ساختار سازمانی و ارتباط آن با استراتژی، مقالات ما را دربارهی طراحی سازمان، چارچوب ۷s مکنزی، استراتژیهای عموم پورتر و منحنی گرینر، مطالعه کنید.
اگرچه میلز و اسنو روی شرکتهای انتفاعی کار میکردند، اما میتوان آن را در بخشهای غیرانتفاعی نیز به کار برد. مسئلهی کلیدی این است که مدیریت، عدم قطعیت محیطی را چگونه ارزیابی و درک میکند.
پیوستگی محیط/استراتژی
استراتژی تدافعی، تحلیلگرانه و آیندهنگرانهی مایلز و اسنو، همگی رویکردهای خوبی هستند، به شرط اینکه در محیط مناسب به کار گرفته شوند. اما استراتژی منفعلانه، کمابیش محکوم به شکست است، چرا که متکی به محیطی است که دچار تغییر نشود و این واقعبینانه نیست.
هرچه مدیریت سازمان عدم قطعیت و تغییر بیشتری را پیشبینی کند، استراتژی باید انعطافپذیری بیشتری داشته باشد. با حرکت استراتژیها به سمت انعطافپذیری بیشتر، ساختار سازمان باید به گونهای تغییر کند که با استراتژی سازگار باشد.
شکل زیر به طور کلی نشان میدهد که با توجه به عدم قطعیت محیط، کدام استراتژی مناسبتر است. توجه داشته باشید که با توجه به نامناسب بودن استراتژی منفعلان برای مقابله با تغییر، این گروه را حذف کردهایم.
کدام استراتژی برای شما مناسب تر است؟
هدف اصلی ما راه اندازی پلتفرم کارآفرینی برای فارسی زبانان عزیز در سرتاسر دنیا و به موفقیت رساندن بیزینس و برند آنها در سطح بین المللی است.
هر فروشنده موفق یک برگ افتخار برای ما است.
| Australia, USA, Canada, Iran
Copyright 2022 © FBAMAP.COM
صفر تا صد فروش در آمـــــــــازون (کامـــــــلا رایــــــــگان)
آیا میدانستید با نصب اپلیکیشن ما می توانید به صورت رایگان به دوره ۱۰ ساعتی فروش در آمازون دسترسی پیدا کنید؟
فرم زیر را پرکنید تا دسترسی برای شما ایمیل شود.
ما از کوکی ها در وب سایت خود استفاده می کنیم تا با به خاطر سپردن ترجیحات و بازدیدهای مکرر ، مرتبط ترین تجربه را به شما ارائه دهیم. با کلیک روی "پذیرش" ، شما با استفاده از همه کوکی ها رضایت می دهید.
Privacy Overview
This website uses cookies to improve your experience while you navigate through the website. Out of these, the cookies that are categorized as necessary are stored on your browser as they are essential for the working of basic functionalities of the website. We also use third-party cookies that help us analyze and understand how you use this website. These cookies will be stored in your browser only with your consent. You also have the option to opt-out of these cookies. But opting out of some of these cookies may affect your browsing experience.
استراتژی برند و معماری برند
در دنیای برندسازی، استراتژی برند با استراتژی های برندسازی متفاوت است. استراتژی برند و یا همان معماری برند، در سه سطح اکوسیستمِ کسب و کار، بنگاه و در سطح برندها، مشخص می کند که نسبت هر برند در مقابل سایر برندهای بنگاه و یا برندهای موجود در اکوسیستم چگونه است و ابزارها و المان های برندسازی در سراسر هر برند، چگونه می بایست توزیع گردد.
معماری برند، سطح بالاتری از برنامه ریزی برای اکوسیستم برند است تا مشخص شود که برند در طول زمان، چگونه شکل خواهد گرفت. توسط استراتژی برند و معماری برند، برندها درون پورتفولیوی سازمان، به یکدیگر مرتبط و از هم جدا خواهند شد.
معماری برند به ما خواهد گفت که چگونه و با چه ساختار و آرایشی، برندِ اصلی سازمان و زیر برندهای آن به یکدیگر مرتبط خواهند شد و یکدیگر را پشتیبانی و حمایت می کنند؛ چگونه و چه میزان از هویتِ برند می بایست درون هر بخش از زیر برندهای سازمان ریخته شود و چگونه می بایست برای برندهای سازمان برنامه ریزی کرد.
بعبارتی دیگر، معماری برند، به معنای فراهم آوردن زیرساخت های مناسب برای رشد و به ثمر نشاندن برند و یا برندهای سازمان است
انواع مختلفی از معماری برند وجود دارد که به فراخور استراتژی های کلان سازمان و استراتژی برند، مشخص می شود کدام استراتژی برای شما مناسب تر است؟ که از هر کدام از انواع معماری برند، چگونه و در چه زمانی می توان بهترین استفاده را برد.
در این محتوای آموزشی علاوه بر آشنا شدن با انواعِ مختلف معماری برند، شیوه های بکار بست آنها، به منظور تدوین استراتژی برند، آموزش داده شده است.
دیدگاه شما