کار های کلاسی دانشجویان اقتصاد
تاریخچه مزیت نسبی
موضوع مزیت در ابتدا توسط آدام اسمیت در ادبیات تجارت بینالملل مطرح شده که در واقع به وسیله آن ، علت تجارت تبیین شده است. بر طبق نظریه اسمیت چنانچه کشوری بتواند کالایی را ارزانتر از کشور دیگری تولید کند و کشور مقابل نیز کالای دیگری را ارزانتر از کشور نخست تولید کند، هریک از کشورها در تولید کالایی که ارزانتر تولید کردهاند مزیت دارند. بنابراین هریک از کشورها چنانچه مبادرت به صدور کالایی که در آن مزیت دارند و ورود کالایی که در آن مزیت ندارند بکنند ، هر دو کشور از این مبادله نفع خواهند برد (اصل مزیت مطلق آدام اسمیت(1776) ).
حال چنانچه شرایطی وجود داشته باشد که یکی از طرفین مبادله هر دو کالای مورد بحث را ارزانتر تولید کند در این شرایط اصل مزیت مطلق قادر به پاسخگویی نیست، اینجاست که ریکاردو با مطرح کردن نظریه مزیت نسبی علت مبادله را تبیین کرد. براساس مفهوم مزیت نسبی چنانچه کشوری یک کالا را نسبت به دیگر کالاها ارزانتر تولید کند، این کشور در تولید چنین کالایی مزیت نسبی دارد. بعلاوه ، اگر کشور مذکور بتواند کالای موردنظر را در مقایسه با سایر کشورها با هزینه پایینتری صادر کند در مقایسه با سایر کشورها از مزیت نسبی در صادرات برخوردار خواهد بود.
نظریه مزیت نسبی ریکاردو توسط عده ای از اقتصاددانان، بسط و گسترش یافت. برای نمونه، باس تیبل، مارشال و هابرلر از جمله کسانی هستند که توجه خود را عمدتاً در جهت اثبات غیر ضرور ی بودن برخی از مفروضات نظریه ریکاردو معطوف کردهاند که در این بین تلاش هابرلر از همه برجستهتر است. براساس نظریات وی، نظریه ارزش کار برای ارائه نظریه هزینه نسبی ضروری نیست. بلکه هزینه کالا برابر مقدار کالای دومی است که با تولید کالای اولی بایستی از تولید آن چشم پوشی کرد. در این صورت هر کشور به تولید و صدور کالایی خواهد پرداخت که هزینه فرصت آن کمتر باشد، طبیعی است که هر قدر تفاوت هزینههای فرصت بین دو کشور مبادله کننده بیشتر باشد، انگیزه مبادله و تجارت نیز بیشتر خواهد بود.
در نظریه کلاسیکها نیز مزیت نسبی معمولا برحسب قیمتهای نسبی قبل از تجارت تعریف میشود و در شرایط رقابت کامل عمل میکند اما در دنیای واقعی به دلیل عدم برقراری فروض کلاسیک مزیت نسبی، از جمله تجارت آزاد و رقابت کامل، تئوری کلاسیک مزیت نسبی با مشکل مواجه است . مطالعات کاربردی که به اندازهگیری مزیت نسبی پرداختهاند عمدتاً براساس اطلاعات و آمار پس از تجارت بوده و مزیت نسبی را برمبنای آنها تعیین میکنند. در واقع، چنین روشهایی بیشتر ساختار و عملکرد تجارت خارجی یک کشور را نشان میدهد.
بـرای اولـین بار لایـزنر به ارایــه الــگویی با عنوان مزیت نسبی آشکار شده (RCA) پرداخته و از این شاخص برای برآورد سنجش عملکرد صادراتی کشورها و کالاهای منتخب استفاده کرد.
تعریف مزیت نسبی
مزیت نسبی عبارت است از توانایی یک کشور در تولید و صدور کالایی با هزینه نسبی کمتر و قیمت ارزانتر. به این مزیت تجارت در بازارهای جهانی مفهوم که هر کشوری که در کالای خاصی مزیت نسبی دارد، در تولید و صادرات آن کالا تخصص پیدا خواهد کرد و در مقابل، کالاهایی را که در آنها مزیت نسبی ندارد از سایر کشورها وارد خواهد کرد تا نیاز تقاضا کنندگان را پاسخگو باشد. اگر این تعریف از مزیت نسبی را بپذیریم، در آن صورت وجود صادرات میتواند نشاندهنده مزیت نسبی در کالاهای صادراتی و وجود واردات نشاندهنده عدم مزیت نسبی در کالاهای وارداتی باشد. ولی ماهیت آمارهای تجارت بینالمللی به گونهای است که در ارزیابی تجربی از مزیت نسبی بر حسب کالاها مسائل و مشکلاتی را پدید میآورد. براساس این اطلاعات، اغلب کشورها هم صادر کننده و هم وارد کننده یک گروه خاص از کالاها میشوند لذا اندازه گیری های واردات و صادرات را به عنوان یک شاخص مستقیم از مزیت یا عدم مزیت نسبی بی اعتبار میکند. بعلاوه ، جریانهای حقیقی تجارت بینالملل نسبت به شرایط ایده آل تجاری (الگوهای مزیت نسبی در محیط تجارت آزاد) بسیار متفاوت و پیچیده تر است .
مزیت نسبی در تولید (قیمت تمام شده یا هزینه) به دو گونه بالفعل و بالقوه قابل بررسی است. مزیت نسبی بالفعل به بررسی مزیت نسبی کالا یا بخش خاصی میپردازد که در دوره زمانی و مرز جغرافیایی تعریف شدهای، تولید آن بطور بالفعل محقق شده باشد. از سوی دیگر، مزیت نسبی بالقوه به بررسی مزیت نسبی کالا یا بخش خاصی میپردازد که تولید در دوره زمانی و مرز جغرافیایی تعریف شدهای، بطور بالفعل محقق نشده باشد. ولی بطور بالقوه قابلیت تولید داشته باشد. همچنین هریک از آن دو، به گونه اسمی(جاری یا پولی) و حقیقی قابل محاسبه هستند، حالت (اسمی) به موردی اطلاق میشود که در محاسبات و بررسیها از قیمتهای حاکم بر بازار فعلی عوامل تولید (اعم از کار، سرمایه،. مدیریت، تکنولوژی، ارز و. ) و کالا استفاده شود، ولی در حالت حقیقی از قیمتهای حقیقی (قیمت در تعادل یا قیمت در شرایط رقابت کامل) یا سایه ای (قیمتهایی که بیانگر هزینه فرصت از دست رفته کالا یا منبع خاص است ) عوامل تولید و کالا استفاده شود.
بدین ترتیب ،چهار حالتبرای بررسی مزیت نسبی میتوان در نظر گرفت(مزیت نسبی چهارگانه) :
1- مزیت مزیت تجارت در بازارهای جهانی نسبی بالفعل اسمی:قیمتها جاری (وضعیت موجود) است و تولید کالا در مرز تعریف شده محقق شده است
2- مزیت نسبی بالفعل حقیقی:قیمتها سایه ای یا حقیقی (وضع مطلوب) است و تولید کالا در مرز تعریف شده محقق شده است.
3- مزیت نسبی بالقوه اسمی:قیمتها جاری است و تولید کالا در مرز تعریف شده محقق نشده است.
4- مزیت نسبی بالقوه حقیقی :قیمتها سایه ای یا حقیقی هستند و تولید کالا در مرز تعریف شده محقق نشده است.
حالت چهارم ، وضعیت مطلوب را از همه جهات متعارف، مورد توجه قرار میدهد یعنی وضعیتی را که صنعت یا محصولی خاص توانایی رسیدن به آن را دارد.
بنابراین نتیجه گرفته میشود که بررسی مزیت نسبی به خوبی وضعیت موجود و وضعیت مطلوب را پوشش میدهد ، و میتوان با ابزاری که در دسترس سیاستگذار است، از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب حرکت کرد.
میتوان گفت که اگر مزیتهای نسبی به درستی شناسایی شوند و در عمل نیز محقق گردند، روند توسعه، اعم از آن که استراتژی توسعه اقتصادی، عبارت از جایگزینی واردات، تشویق صادرات، و یا تلفیقی از آنها باشد، سریع و پایدار خواهد بود. همچنین، این شناسایی در کاهش و رفع معضلاتی از قبیل کسری تراز پرداختها، بیکاری و. مثمر ثمر است .
لذا شناسایی مزیتهای نسبی، راهنمایی مطمئن و عاملی جذاب برای سرمایه گذاریهای داخلی و خارجی خواهد بود. در واقع، شناسایی مزیتهای نسبی هر منطقه استفاده بهتر از امکانات موجود است که با تحقق این امر، توسعه منطقه تسریع می شود.
جنبههای کاربردی مزیت نسبی:
مفهوم مزیت نسبی مقولهای است که تحت شرایط زمانی و مکانی قرار نمیگیرد ، یعنی در هر زمان و هر مکانی برای اینکه بخوبی بتوان از منافع تجارت بینالملل منتفع شد بایستی صادرات بر مبنای مزیت نسبی باشد. مضافاً این که از لحاظ نظری علت مبادله را بخوبی تبیین میکند، اما در عمل چنانچه از این نظریه برای شناخت مزیتهای نسبی یک کشور استفاده شود مشکلات زیادی پیش رو خواهد بود، مضاف برآن در زمینههایی که مزیت نسبی را بتوان ایجاد کرد نیز چیزی ارائه نمیدهد. ضمن آنکه نظریه مزیت نسبی فقط تا حدودی شرایط تولید را با فروض بسیار ساده کننده در نظر میگیرد و براساس آن روابط تجاری را تبیین می کند.از طرف دیگر ، عوامل و عناصر مختلف بعد از مرحله تولید را نادیده میگیرد.
مقوله مزیت نسبی از دیدگاه شناخت یا ایجاد را میتوان بدین صورت بیان کرد که یک کشور درچه زمینههایی دارای مزیت نسبی است؟ در مراحل پیچیدهتر ، این مسئله بدین صورت است که در چه زمینههایی میتوان مزیت نسبی را ایجاد کرد؟ به هرحال، شناخت یا ایجاد مزیت نسبی از اهمیت اساسی برخوردار است. مخصوصا اینکه به دلایلی چون پیشرفت تکنولوژی، ممکن است مورد یا مواردی که در آن مزیت نسبی وجود دارد تغییر یابد. گرچه بیان تئوریک مسائل یاد شده ممکن است ساده باشد اما تبیین جنبههای کاربردی آن پیچیدگی زیادی دارد، و مستلزم آن است که در هریک از مراحل فرآیند صادرات ، عوامل و عناصر مختلفی را مدنظر قرارداد. بنابراین وجود مزیت نسبی در مرحله تولید، نمیتواند شرط کافی برای بهرهگیری کامل از مزیتهای نسبی باشد بلکه تنها میتواند شرط لازم باشد. شرط کافی زمانی مهیا میشود که مراحل و تقاضای بازارهای صادراتی نیز فراهم باشد.در هر صورت برای اینکه بدانیم در هر مرحله چه عناصر و عواملی را باید مدنظر قرارداد میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
الف) در زمینه تولید:نظریههای سنتی تجارت بینالملل اصولاً مزیت نسبی را در زمینه تولید مورد بحث قرار داده اند. برای نمونه نظریه بهرهمندی از عوامل تولید، مزیتهای نسبی هر کشور را در تولید و صدور کالا یا کالاهایی تبیین میکند که آن کشور برای تولید آن کالا یا کالاها از عوامل تولید فراوان و ارزان بیشتر استفاده میکند. بنابراین عوامل تولید و کم و کیف آن را بایستی شناسایی کرد، چنانچه کشوری دارای نیروی کار فراوان باشد. انتظار میرود از نیروی کار ارزان برخوردار باشد. در این شرایط اگر کشور موردنظر، کالایی که تولید آن، نیروی کار نسبتاً بیشتری را لازم داشته باشد، تولید کند در این زمینه مزیت و برتری خواهد داشت و در صورت صادرات این کالاها، میتواند از منافع تجارت خارجی منتفع شود. همین مزیت نسبی با توجه به پیشرفت تکنولوژی و استفاده وسیع از آدمک های آهنی بجای نیروی انسانی موجب میشود که مزیت تجارت در بازارهای جهانی برتری نسبی تغییر یابد و در واقع نوع کالا یا کالاهایی که قبلاً در آن، مزیت نسبی وجود داشته دیگر مزیت نداشته باشد.
ب) عرضه به بازارهای جهانی (مرحله صدور):
وجود مزیت نسبی در زمینه تولید شرط لازم برای بهره گیری از مزیت ها است . برای استفاده از مزیتهای نسبی بایستی بتوان کالاهای تولید شده را به بازارهای مصرف جهانی عرضه کرد. در این مرحله چند عامل عمده تاثیر گذار وجود دارد؛ تقاضای خارجی، حمل و نقل، بیمه، بازاریابی و تبلیغات از جمله این عوامل هستند.
بعد از آنکه کالا تولید شد و آماده انتقال به بازارهای مصرف شد بین مرحله تولید و بازارهای مصرف خارجی مجموعه عواملی وجود دارد که بعضاً استفاده از مزیت نسبی را شدیداً متاثر میسازند. عوامل عمده تاثیر گذار در این مرحله عبارتند از: حمل و نقل، انبارداری، بستهبندی، بیمه، بازاریابی و تبلیغات و سایر عوامل که تاثیر قابل ملاحظهای بر صادرات دارند. بعنوان مثال چنانچه نظام حمل و نقل مناسبی وجود نداشته باشد چه بسا امکان جمع آوری بسیاری از تولیدات قابل صدور میسر نشود و یا بستهبندی که امروزه نقش زیادی در تجارت جهانی دارد، بگونه نامناسبی باشد، بدون شک آینده صادرات این قبیل کالاها امیدوار کننده نخواهد بود.
از سوی دیگر، وجود هریک از عوامل مزبور که سبب ایجاد هزینه برای کالاهای صادراتی شود موجب افزایش قیمت تمام شده کالاهای صادراتی شده و بنابراین بخشی از مزیت و برتری نسبی در زمینه تولید خنثی خواهد شد.
ج) در زمینه تقاضا:
از نقطهنظر تقاضا ، عوامل مختلفی مطرح است که بایستی مورد توجه قرار گیرد از جمله کششپذیری و تغییر تقاضای کالاهای صادراتی و محدودیتها و موانع ایجاد شده برای ورود به بازارهای صادراتی. هریک از عوامل فوق ممکن است اثرات تعیین کنندهای بر صادرات بجا گذارد.
امروزه با ابزار و روشهای مختلفی از جمله تبلیغات، سلیقه مصرف کننده تحت تاثیر قرار میگیرد. در نتیجه در موارد متعددی تولیدکنندگان و فروشندگان قادرند تقاضای کافی برای کالاهای خود ایجاد نمایند. معهذا از این نظر ضمن آنکه رشد جمعیت و افزایش درآمد بر میزان تقاضا اثر میگذارد ، تغییر سلیقه از کالاهای دیگر به کالای موردنظر نیز اهمیت یافته است.
بنابراین باید شاخصهایی را در نظر گرفت که به کمک آن بتوان آینده تقاضای کالاهای صادراتی را مشخص نمود. معمولترین این شاخصها کشش تقاضا میباشد. در واقع با استفاده از کشش تقاضا میتوان تعیین نمود که چه نوع کالاهایی دارای چشمانداز بهتری خواهند بود و سپس براساس آن به سراغ تعیین مزیتهای نسبی کشور (به ویژه ایجاد مزیت نسبی) رفت. لازم به ذکر است که تقاضای مورد بحث در اینجا تقاضای خارجی است. گرچه تقاضای داخلی نیز اثرات مشابهی از این لحاظ دارد. مهمتر آنکه از تقاضای داخلی میتوان بعنوان یک امکان برای رقابتی کردن تولیدات قابل صدور استفاده کرد. در این راستا بایستی تقاضای داخلی را به سوی کالاهای جانشین سوق داد تا به اندازه کافی کالا جهت عرضه ایجاد شود.
از لحاظ نظری کالاهایی که از کشش درآمدی بالا برخوردارند چشم انداز بهتری برای صدور دارند. چرا که هر قدر کشش بیشتر باشد، با افزایش سطح درآمد، تقاضای مصرفکننده با نرخ بیشتری افزایش مییابد. محصولات جانشین و رقیب و حتی مکمل نیز از جمله مقولاتی است که تقاضای خارجی کالاهای صادراتی را متاثر میسازد؛ یعنی چنانچه محصول کاملا جانشین برای کالای صادراتی تولید شده و به بازار عرضه شود، مسلماً تقاضا برای کالای صادراتی دچار نقصان خواهد شد. همین مسئله را میتوان برای انواع کالاهای جانشین در نظر گرفت، از این نظر شاید تفکر برای یافتن جانشینهای نزدیک برای کالاهای صادراتی نه تنها در حفظ بازارهای صادراتی موثر خواهد بود بلکه میتوان سهم بازار دیگران را نیز به خود اختصاص دهد.
علاوه بر کشش تقاضا ، برخی از شاخصهای دیگر نیز میتواند چشمانداز بازارهای صادراتی را مشخص نماید از جمله این شاخصها میتوان به ارزش واردات، نرخ رشد آن برای کشور وارد کننده، سهم بازار کشور صادر کننده و تغییرات آن، رشد اقتصادی و ثبات آن و ارزش متوسط هر واحد کالای صادراتی اشاره کرد.
توسعه تجارت خارجی؛ موتور رونق تولید
بسیاری از اقتصاددانها، توصیه میکنند که بهترین کار دولت جهت توسعه تجارت خارجی، حذف موانع پیش روی اقتصاد بازار آزاد و فراهم نمودن اطلاعات مورد نیاز بنگاههای صادراتی دربارهٔ بازارهای مقصد و رقبای خارجی میباشد. این سخن، هر چند کاملاً درست اما ناکافی است و نیازمند این است که جزئیات مهمتری در اختیار سیاست گذاران جهت تصمیمگیری قرار گیرد.
ایمان صمدینیا
دانشگاه امام صادق(ع)
دانشجوی کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسلامی و مدیریت مالی
مقدمه
توسعه صادرات، همواره از اولویتهای دولتهای گوناگون بودهاست و از معدود سیاستهایی است که همه احزاب و جناحها با هر رویکرد سیاسی به عنوان موتور رشد اقتصادی بر روی آن تأکید دارند. با توجه به اهمیت بحث رونق تولید داخلی و رشد اقتصادی درونزا که از مولفههای کلیدی اقتصاد مقاومتی و مورد تأکید صریح رهبری و سایر مسئولان نظام است، بدیهی است که گشودن بازارهای صادراتی به روی تولیدکنندگان ایرانی میتواند منجر به جهشی در حوزه تولید شود و ورود ارز به کشور را رقم بزند؛ لذا با توجه به شرایط سخت تحریم و فشار از سوی دولتهای خارجی، اهمیت بحث تولید صادرات محور بیش از پیش آشکار گشتهاست و با توجه به ظرفیتهای عمیق همکاریهای اقتصادی بین ایران و همسایگان، میتوان با تکیه بر توان داخلی و با سیاست گذاریهای صحیح در مسیر توسعه تجارت خارجی، گامی مهم در راستای رونق تولید و اقتصاد مقاومتی برداشت.
سیاستهای پیشنهادی
بسیاری از اقتصاددانها، توصیه میکنند که بهترین کار دولت جهت توسعه تجارت خارجی، حذف موانع پیش روی اقتصاد بازار آزاد و فراهم نمودن اطلاعات مورد نیاز بنگاههای صادراتی دربارهٔ بازارهای مقصد و رقبای خارجی میباشد. این سخن، هر چند کاملاً درست اما ناکافی است و نیازمند این است که جزئیات مهمتری در اختیار سیاست گذاران جهت تصمیمگیری قرار گیرد.
بررسی دقیق سخنان فعالان اقتصادی و تحلیل آنها در رابطه با راهبردهای موفق توسعه تجارت، ما را یاری نمودهاست که فهرستی از بهترین سیاستهای حاضر را در این راستا ارائه دهیم.
۱. تدوین استراتژی توسعه تجارت خارجی: تجارت خارجی به عنوان موتور رشد و توسعه اقتصادی، میتواند توسعه پایدار اقتصادی را ایجاد کند و این امر ناگهانی اتفاق نمیافتد. استراتژیهای ملی برای صادرات، میتواند باعث ثبات منافع تجاری و کاهش نقاط ضعف اقتصادی شود. تعیین استراتژی صادراتی، به معنای تعیین اولویتها، تخصیص منابع و تعیین عملیات مشخص برای شتابدهی تجارت و افزایش مزیت نسبی و مطلق در تولید کالاها استتا ارزش افزوده اقتصادی ایجاد شده را افزایش و بازارهای جدید را توسعه دهد. بدین ترتیب ذی نفعان بخش دولتی، خصوصی و سایر افراد جامعه بتوانند برای رسیدن به اهداف مشترک با هم همکاری کنند. تدوین استراتژی، فضای کسب و کار را رونق میدهد، حدود مزیت اقتصادی را مشخص میکند، تنوع در صادرات محصولات را ایجاد میکند، خریداران بینالمللی را تعیین کرده و بهرهبرداری از بازارهای بینالمللی را بهینه میکند. از تبعات اجرای این استراتژیها، میتوان به افزایش تولید شغل، افزایش درآمدهای ملی و ایجاد توسعه اقتصای پایدار اشاره کرد.
۲. طراحی و توسعه پیمانهای تجارت آزاد منطقه ای و دوجانبه: موافقت نامههای توسعه تجارت آزاد، توافقاتی بین دو یا چند کشور است که در آنها تعرفههای وضع شده بر کالاهای تولید شده در کشورهای عضو، کمتر از تعرفههای وضع شده بر کالاهای تولید شده در کشورهای غیر عضو میباشد. جمهوری اسلامی ایران جزء معدود کشورهایی است که کمترین فعالیت را در حوزه اجرای موافقتنامههای دو و چندجانبه تجاری دارد. از سال ۱۳۸۴ تاکنون، ایران با نه کشور جمهوری ازبکستان (۱۳۸۴)، پاکستان (۱۳۸۵)، تونس (۱۳۸۶)، کوبا (۱۳۸۷)، بوسنی هرزگوین (۱۳۸۸)، قرقیزستان (۱۳۸۸)، بلاروس (۱۳۹۱) و ترکیه (۱۳۹۳) و افغانستان (۱۳۹۵) موافقتنامه تجارت ترجیحی (PTA) دوجانبه و همچنین از سال ۱۳۸۷ با کشور سوریه موافقتنامه تجارت آزاد (FTA) دوجانبه منعقد و اجرایی نمودهاست. انعقاد موافقتنامه تجارت ترجیحی یا تجارت آزاد با شرکای عمده تجاری میتواند نقش مزیت تجارت در بازارهای جهانی مؤثری هم در حفظ و تعمیق تجارت فعلی و هم در توسعه و گسترش تجارت داشته باشد. این امر بهویژه در خصوص کشور ایران بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا برای رهایی از اقتصاد نفتی و توسعه صادرات غیرنفتی و کاهش اتکاء به صادرات محصولات خام معدنی و کشاورزی نیاز داشته و همچنین نیازمند ارتقای نقش و سطح مشارکت خود در زنجیرههای ارزش تولید جهانی صنایع مختلف است. (۱)
۳. طرح بازپرداخت کالاهای واسطه صادرات(Duty drawback scheme):در این طرح هزینههای گمرکی و مالیاتی که برای واردات کالاهای واسطه ای نظیر ماشین آلات، مواد اولیه موردنیاز برای تولید وصادرات از صادرکننده دریافت میشود، به وی بازگردانده میشود. این طرح، سالانه برای اکثر کالاهای صادراتی پس از قضاوت سازمانهای مربوطه در مورد احتمال کاربرد این کالاها در صادرات با توجه به مولفههای گوناگونی چون سابقه شرکت و میزان صادرات آن، بررسی نوع کالا و کاربرد آن در صنعت مورد نظر و … مشخص شده و به عنوان مشوق صادراتی برای صادرکنندگان لحاظ میشود. در فاز دوم این طرح، باید روشهایی در جهت بهرهمندی صادرکنندگان غیر مستقیم نیز ایجاد شود. این طرح، به منظور کاهش اعتبارات موردنیاز شرکتهای صادراتی و ایجاد مزیت نسبی و کاهش هزینههای تمام شده کالا برای این شرکتها بنا شدهاست. در حال حاضر، طرح بازپرداخت کالاهای واسطه صادرات، در اکثر کشورهای توسعه یافته نظیر استرالیا، آمریکا، آلمان، انگلیسی و کشورهای صنعتی نظیر برزیل، هند، چین و غیره به کار میرود.
۴. افزایش دسترسی به منابع اعتبارات: دسترسی به منابع اعتباری در قالب اعتبارات کوتاه مدت و بلندمدت از لوازم حیاتی برای صادرکنندگان است. بی شک، برای شرکتهای کوچک و متوسط(sme)، خط اعتبارات بسیار با اهمیت تر از شرکتهای بزرگ تلقی میشود. بدین دلیل که شرکتهای کوچک و متوسط، بخش بزرگی از بنگاههای کشورهای درحال توسعه را تشکیل میدهند، تقویت دامنه اعتبارات برای رشد صادرات کشور بسیار ضروری میباشد.
۵. سادهسازی قوانین و مقررات: دولت باید برای سادهسازی قوانین مرتبط با صادرات اقدام کند. فرایند طولانی بروکراسیهای اداری، تأثیر منفی برروی صادرکنندگان تازهوارد میگذارد. همزمان، دولت باید در جهت افزایش جمعآوری و انتشار اطلاعات مورد نیاز صادرکنندگان مانند اطلاعات بازارهای خارجی و نیازهای صادرات به این بازارها، اقدام کند. فعالیتها باید استانداردهای کالایی و نیازهای تخصصی برای صادرات به کشورهای صنعتی را نیز در بر بگیرد.
۶. تقویت همکاریهای فیمابین بازیگران اقتصادی: در کنار ابزارهای سنتی سیاست گذاری، رشد صادرات میتواند به وسیله افزایش همکاریهای صادرکنندگان و دولت وبازیگران اقتصادی حمایت شده و شتاب بگیرد. امروزه، اطلاعات فزاینده ای در مورد امکان استفاده از کنسرسیومهای صادراتی برای کمک به شرکتهای کوچک و متوسط در جهت دسترسی به بازارهای بینالمللی وجود دارد. افزایش رایزنان بازرگانی حاضر در کشورهای خارجی جهت تهیه اطلاعات و رایزنی با دولت و شرکتهای بینالمللی و افزایش سهم ایران در این بازارها نیز از پیش شرطهای اجرای این سیاست میباشد. انتخاب رایزنان بازرگانی شایسته از بخش خصوصی که آشنایی کافی با فضای اقتصادی ایران را داشته باشند، میتواند در اجرای این راهبرد کمک شایانی کند. این ابزار، میتواند به عنوان ابزاری مکمل با سایرابزارهاها برای توسعه صادرات توسط دولت مورد استفاده قرار بگیرد .
۷. ترکیب سیاستهای کوتاهمدت و بلندمدت صادراتی: توسعه رشد صادراتی نیاز به ترکیبی از ابزارهای کوتاه مدت و بلندمدت در حوزه سیاستگذاری دارد. برای برخورداری از رشد صادراتی مطمئن، باید ترکیبی از سیاستهای نوآورانه (مانند حمایت از صادرات محصولات دانش بنیان و تقویت زیرساختهای حوزه اقتصاد دانش بنیان و استفاده از دیپلماسی علم و فناوری) و سیاستهای سنتی (تعرفههای گمرکی، مالیات و یارانه به صنایع نوزاد) باشد و سطوح گوناگون دولتی را در بربگیرد.
نتیجهگیری
همکاریهای استراتژِیک بین سطوح مختلف دولتی و بخش خصوصی، یک عنصر کلیدی برای موفقیت در توسعه صادرات ملی است که باید با راهکارهای گوناگون نظیر برگزاری جلسات مشترک وحل مشکلات بخش خصوصی، استفاده از افراد بخش خصوصی در دولت، شفافسازی مقررات و تصمیمات اقتصادی دولت و مجلس، دنبال شود.
بدون تردید، پیش شرط موفقیت در سیاستگذاری توسعه صادرات، توانایی دولت در طراحی سیاستها، اجرا، مجازات و رصد و نظارت بر سیاستها است. هر دولتی، باید سیاستگذاریها را مبتنی بر ظرفیتها و شایستگیهای ملی خود بنا گذارد و این سیاستها را در سطوح ملی، زیرملی و بنگاههای داخلی خود اجرا کند.
مزایای تجارت با سرور مجازی ترید چیست؟
فوریه 23, 2021
در معاملات فارکس، معامله گران می توانند از چندین روش برای ساده سازی معاملات استفاده کنند. یکی از این ها تجارت با سرور مجازی ترید می باشد. از آنجا که بازار فارکس تقریباً شبانه روز باز است، یک سیستم با متاتریدر نیز باید بدون وقفه در سرور مجازی فعال باشد.
تریدر یا معامله گر به شخص یا نهادی در امور مالی گفته می شود که در بازار تجارت جهانی، ابزاری مانند سهام، اوراق قرضه، ارز، کالا، مشتقات و صندوق های سرمایه گذاری متقابل را خرید و فروش می کند.
برای معامله گران بورس فارکس و دیگر بازار های جهانی، تجارت با سرور مجازی ترید مزایای بسیاری دارد. این مزایا هم برای افراد حرفه ای و هم برای مبتدیان فراهم می باشد.سرور مجازی آلمان شرایط عمومی و ویژه تجارت در بورس خارج را از طریق متاتریدر برآورده می کند.
تجارت با سرور مجازی ترید به معامله گران اجازه می دهد بدون اینکه با کامپیوتر خود آنلاین باشند، 24 ساعت در هفته یک متاتریدر را آنلاین قرار دهند. کاربران تجارت در فارکس نیز می توانند از سرور مجازی فارکس برای استفاده از متاتریدر استفاده کنند.
جنبه مهم دیگر تجارت با سرور مجازی ترید کاهش خطر خرابی سخت افزارهای شخصی شماست. در صورت خرابی منبع تغذیه، معامله همچنان انجام می شود. معامله گرانی که فقط از سیستم های معاملاتی خودکار استفاده می کنند حتی در صورت قطعی برق می توانند سیگنال ها را دریافت و تجارت کنند.
با سرور مجازی ترید، شما همیشه آماده معامله هستید. کسانی که از رایانه شخصی خود به عنوان سرور استفاده می کنند محدودیت های خاصی دارند. به محض خاموش شدن رایانه، سیستم متوقف می شود در صورتی که با تجارت با سرور مجازی ترید می توانید راحت تجارت کنید.
شرکت هایی که از سرورهای مجازی استفاده می کنند معمولاً از حفاظت مزیت تجارت در بازارهای جهانی دسترسی و امنیت سیستم مراقبت می کنند. نظارت، به روز رسانی مداوم و عملکرد مناسب را تضمین می کند. اغلب، با ارائه سرویس در دسترس بودن 99.9 نیز تضمین می شود.
با تجارت با سرور مجازی ترید، تاجر همیشه حتی بدون اتصال به اینترنت به مشاور متخصص خود متصل است. از آنجا که سیستم های معاملاتی خودکار همیشه نیاز به اتصال سریع به سرورهای معاملاتی دارند، رایانه شخصی که همیشه روشن باشد راه حل ایده آل نیست.
تجارت در بازارهای بورسی خارج به ثبات بیشتر و اتصال سریعتر از هر ابزار مالی دیگری نیاز دارد. معامله گران می توانند به سیستم های سرور مجازی خود در دستگاه های تلفن همراه نیز دسترسی داشته باشند.
تجارت با سرور مجازی ترید به این صورت است که یک سرور مجازی به صورت ریموت میزبان نسخه ای از پلتفرم تجاری MT4 است. MT4 بهترین راه برای دسترسی به تجارت بازار جهانی است. بارگیری کاملاً رایگان است و هر آنچه را که برای تجارت نیاز دارید به شما ارائه می دهد.
شما با استفاده ازMT4 می توانید با نمودارهای جذاب و تعاملی بازارها را تحلیل کنید، روندها و علائم بازار را برای نقاط ورود و خروج شناسایی کنید، معاملات خود را با استفاده از انواع مختلف سفارشات مدیریت کنید و می توانید از معاملات کارآمد و مطمئن در عرضه کامل بازار MT4 شامل جفت ارز های EUR/USD و USD/JPY و GBP/USD لذت ببرید.
مزایای تجارت با سرور مجازی ترید
اگر شما فردی باشید که به دنبال مزایای تجارت با سرور مجازی ترید است، اطلاعات ذکر شده در زیر به شما کمک خواهد کرد. استفاده از سرور مجازی ترید مزایای بسیاری دارد، به خصوص اگر مبتدی باشید.
این سرویس سرعت و ثبات اتصال را به شما خواهد داد، که هر دو در دنیای تجارت ارز از اهمیت بالایی برخوردار هستند. علاوه بر این، با تجارت با سرور مجازی ترید، می توانید از رایانه شخصی خود برای تجارت استفاده کنید بدون اینکه بیش از حد از آن استفاده کنید.
تجارت با سرور مجازی ترید بدون محدودیت زمان و مکان
با استفاده از سرور مجازی ترید می توانید هر مبادله ای را در هر جای دنیا و در مزیت تجارت در بازارهای جهانی ساعتی انجام دهید. این چیزی است که انجام آن هنگام داشتن رایانه شخصی برای تجارت دشوار است.با تجارت با سرور مجازی ترید شما مجبور نیستید تنها در یک منطقه کار کنید و همچنین لازم نیست که رایانه خود را به هر کجا که بروید.
تجارت با سرور مجازی ترید حتی بدون برق
تجارت با سرور مجازی ترید این امکان را برای شما فراهم می کند که هنگام قطع شدن برق دچار مشکل نباشید. این به این دلیل است که شما یک محیط مکانیزه دارید که حتی بدون نیاز به برق در سیستم داخلی شما نیز به شکلی عالی عمل می کند.
این بدان معنی است که شما می توانید بدون اینکه در وب باشید، هر طور که می خواهید تجارت خود را ادامه دهید. شما فقط باید چند تنظیمات پیش فرض را روی سرور مجازی انجام دهید و آماده تجارت شوید.
تجارت با سرور مجازی ترید با حداقل خطا
وقتی به تجارت با سرور مجازی ترید بپردازید، به کاهش خطا در معاملات خود پی می برید. این به این دلیل است که این سرویس بر خلاف رایانه شخصی می تواند تمام مبادلات را فوراً اجرا کند. انتقال درخواست سریع است و همین امر باعث می شود ناخواسته تغییری در قیمت ها رخ ندهد.
تجارت با سرور مجازی ترید با حفظ حریم و امنیت
شرکت هایی که سرور مجازی قابل اطمینان ارائه می دهند از امنیت و همچنین حفظ حریم خصوصی اطمینان خواهند داشت. ارائه دهندگان سرور مجازی ترید سیستم های خود را به طور منظم رصد می کنند تا اطمینان حاصل کنند که سرورها همیشه فعال و امن هستند.
تجارت با سرور مجازی ترید با شبکه پایدار
شبکه داخلی سرور مجازی بصورت 24 ساعت هفته فعال است. این بدان معناست که شما نیازی به نگرانی در مورد قطع شدن شبکه یا شرایط غیرمنتظره پیش بینی نشده ای نخواهید داشت. از طرفی شما میتوانید با فعال کردن قابلیت پشتیبان گیری سرور مجازی، نگرانی پاک شدن اطلاعات خود را کاملا از بین ببرید.
تجارت با سرور مجازی ترید بدون تاخیر
داشتن بهترین سرعت اجرای سفارش در بازار تجارت الکترونیکی، از اهمیت بالایی برخوردار است، بنابراین لازم است که سفارش نزدیک به موسسات مالی، کارگزاران، ارائه مزیت تجارت در بازارهای جهانی دهندگان سیگنال و مدیران حسابانجام شود. این دقیقاً همان کاری است که تجارت با سرور مجازی ترید به شما خواهد داد. تأخیر بسیار کم به شما اطمینان می دهد که شما می توانید بهترین سرعت اجرای سفارش را بدست آورید که ممکن است در نهایت برای شما بسیار سودآور باشد.
با توجه به اطلاعات ذکر شده در بالا، تقریباً می توان این واقعیت را پذیرفت که چندین مزیت وجود دارد که انتخاب یک سرور مجازی ترید برای معامله گران فارکس در مقابل استفاده از رایانه خانگی ارائه می دهد. برای آشنایی بیشتر با سرور مجازی ترید می توانید به مقاله سرور مجازی ترید چیست؟ مراجعه کنید.
مزیت تجارت در بازارهای جهانی
بازاریابی بین المللی
بازاریابی بینالمللی
بازاریابی بینالمللی به معنی فعالیت تجاری برای ارسال کالا و خدمات یک کشور به مشتریان در کشورهای دیگر، برای به دست آوردن سود است. در واقع به نوعی علم سود بردن از دانش بازاریابی است. مراحل تولید و فروش کالا و خدمات در بیش از یک کشور نیز جزء بازاریابی بینالمللی است. در اینجا باید بازاریابی با خواستههای مشتری بینالمللی طراحی شود و بر اساس نیازهای مردم کشورهای مختلف برنامهریزی شود.
اهمیت بازاریابی بینالمللی
امروزه کشورها بیش از پیش با هم در ارتباط هستند. سطح زندگی افراد در یک کشور، منابع اقتصادی و تکنولوژی همگی به نوعی به اقتصاد کشورهای دیگر وابسته است، که از طریق کالاها، خدمات و سرمایه با هم ارتباط دارند. کشورها از طریق ارتباطات بینالمللی، سطح تولید خود را بالا میبرند که سود بیشتری نصیبشان شود. به این صورت که از طریق واردات، کالاهایی را که نمیتوانند خودشان تولید کنند، به دست میآورند و کالاهای تولیدی بیشتر از مصرف خود را به کشورهای دیگر صادر میکنند. این کار از این جهت اهمیت دارد که یک کشور ممکن است از عوامل تولید گوناگونی برخوردار باشد و بتواند انواع کالا را تولید کند، اما قطعاً تولید آنها با قیمت مساوی ممکن نخواهد بود. دلیل مهم مبادلات بینالمللی نیز همین اختلاف قیمت کالا و خدمات کشورهاست.
اهداف بازاریابی بینالمللی
- تجارت آزاد و منصفانه را در سطح جهانی تقویت میکند و تمام کشورها را برای تجارت دور هم جمع میکند.
- با هدف جهانی سازی اقتصادی از طریق درهم تنیدن اقتصاد کشورهای مختلف
- ایجاد صلح جهانی از طریق روابط تجاری بین ملتهای گوناگون
- با هدف افزایش ارتباطات اجتماعی و فرهنگی در بین ملل مختلف
- با دعوت از کشورهای در حال توسعه به بازار بینالمللی در رشد اقتصادی و صنعتی با آنها کمک میشود؛ در نتیجه شکاف بین کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه از بین میرود
- در مورد مدیریت پایدار منابع در سطح جهانی اطمینان ایجاد میشود.
- با هدف افزایش صادرات و واردات کالا در سطح جهان و توزیع سود بین تمام کشورهای عضو این بازار
ایجاد مشاغل در کشورها، محدودیتهایی دارد، اما وقتی بازاریابی در سطح بینالمللی انجام شود، باید دائماً به جزئیات و پیچیدگیهای آن توجه کنید. در این حالت بازار گسترش مییابد و به طبع آن تقاضا بالا میرود، ترجیحات تغییر میکنند و شرکت باید از قوانین و مقررات دو یا چند کشور تبعیت کند.
انواع بازاریابی بینالمللی
بازاریابی صادرات: تمام فعالیتهایی که یک شرکت برای صادر کردن محصولات خود به یک کشور خارجی انجام میدهد از این دست هستند. این فعالیتها شامل ارسال فیزیکی محصولات از کشوری به کشور دیگر نیز میشود. مسئله مهم در بازاریابی صادرات، انتخاب بازارها و یا کشورهای مناسب از راه تحقیقات بازاریابی است. مسئله دیگر تصمیم گیری در مورد اینکه کالاها طوری طراحی و تولید شوند که مناسب بازارهای خارجی باشند و همچنین انتخاب راههای ارتباطی مناسب برای صادرات حائز اهمیت است.
بازاریابی چند ملیتی: با پیشرفت شرکتهای چند ملیتی، بازارهای چند ملیتی ایجاد شدند. از جمله ویژگی شرکتهای چند ملیتی این است که در کشورهای خارجی ثروت زیادی دارند و این امر باعث شده در این گونه کشورها و یا بازارها طوری عمل کنند که انگار یک در بازار داخلی و وطنی هستند. یک شرکت چند ملیتی باید چندین سیاست بازاریابی دشته باشد که هر یک مخصوص بازار خاصی طراحی شده است.
بازاریابی چند منطقهای: برای اینکه از هزینههایی که برای طراحی یک برنامه بازاریابی خاص برای یک کشور به وجود میآمد جلوگیری شود، شرکتها تدابیری اندیشیدند که مناطق بزرگتری را در برگیرند. این طرح در اثر ایجاد اتحادهای مختلف اقتصادی به وجود آمد. مانند اتحادیه اروپا
بازاریابی جهانی: بازاریابی جهانی آخرین پله در تکامل بازاریابی بینالمللی محسوب میشود. در این نوع بازاریابی یک شرکت مسئولیت هماهنگی و کنترل فعالیتهای بازاریابی را به صورت یک تلاش جهانی، به عهده دارد. مدیریت این فعالیتها باید به گونهای باشد که بتواند برنامه ریزیهای بازاریابی را طوری طراحی کند که در بازارهای متفاوت به خوبی ظاهر شود. فلسفه بازاریابی جهانی از دو عامل نشئت میگیرد، یکی اینکه محیط، بازارها و خواستههای مشتریان به میزان زیادی شبیه به هم است و دیگری که مهمتر است اینکه با سرمایه گذاریهای بزرگی که شرکتهای بینالمللی در زمینه تکنولوژی و توزیع انجام میدهند، باید پوشش بازار خود را به میزانی گسترش دهند که سود دریافتی جوابگوی سرمایه گذاریهای آنها باشد.
مزایای بازاریابی بینالمللی
بالا رفتن استانداردهای زندگی
بازاریابی بینالمللی استاندارد بالایی از سطح زندگی را برای ساکنان کشورهای شرکتکننده در این بازار ایجاد میکند. کالاهایی که کشورها به دلیل محدودیتهای جغرافیایی یا نداشتن منابع مورد نیاز نمیتوانند تولید کنند، به وسیله کشورهای دیگر تولید و مبادله میشوند.
استفاده صحیح و منطقی از منابع
در بازاریابی بینالمللی منابع به بهترین و منطقیترین شکل ممکن در سطح جهانی مورد استفاده قرار میگیرند. از همه کشورها دعوت میشود مقدار افزون بر نیاز خودشان در کشور را صادر کنند. مثلا نفت خام، مواد اولیه، کالاهای مصرفی و یا ماشین آلات و خدمات.
در پی داشتن رشد صنعتی
در بازار بینالمللی تقاضا برای کالاهای جدید به وجود میآید و این رشد اقتصاد صنعتی را در پی خواهد داشت. توسعه صنعتی کشورها از طریق بازاریابی بینالمللی در مسیر درست قرار میگیرد. مثلا فرصتهای شغلی جدید ایجاد میشود، از منابع طبیعی و دیگر منابع استفاده کامل و بهینه برده میشود.
تأمین هزینههای تطبیقی
کشورهای شرکت کننده از مزایای تقسیم کار و تخصص در سطح بینالمللی از طریق بازاریابی بینالمللی استفاده میکنند. در نتیجه مزایای هزینههای تطبیقی برای همه کشورهای عضو از طریق این بازار تأمین میشود.
ایجاد همکاری بینالمللی و صلح جهانی
بازاریابی بینالمللی همه ملتها را از طریق روابط تجاری ایجاد شده به هم نزدیک میکند و این یک فرصت است که آنها اختلافات خود را از طریق تفاهم متقابل حل کنند. همچنین این ارتباطات، کشورها را تشویق به همکاری با هم میکند. به مزیت تجارت در بازارهای جهامزیت تجارت در بازارهای جهانی نی این صورت بستری فراهم میشود که در آن کشورهای توسعه یافته به کشورهای در حال توسعه در زمینههایی که دارای ضعف هستند کمک کنند و این امر اختلافات اقتصادی و صنعتی بین کشورها را از بین میبرد.
استفاده مناسب از تولیدات اضافی
کالاهای اضافی تولید شده در یک کشور به کشورهای دیگر که به آن کالا نیازمند هستند، صادر میشود. به این صورت ارز خارجی بین کشورها ردو بدل میشود. در نتیجه مهمترین مزیت بازاریابی بینالمللی استفاده صحیح از مازاد تولید داخلی، معرفی کالاهای جدید، بهبود کیفیت تولید و افزایش همکاری متقابل بین کشورها است.
تأمین ارز خارجی کشورها
بازاریابی بینالمللی ارز خارجی مورد نیاز برای واردات کالاهایی که به سرمایه یا فناوری پیشرفته نیاز دارند را تأمین میکند. واردات کالاهای اساسی را با استفاده از ارز خارجی به دست آمده از صادرات میتوان حمایت مالی کرد.
ایجاد تبادل فرهنگی
بازاریابی بینالمللی ارتباطات اجتماعی و فرهنگی بین کشورهای مختلف را زیاد میکند. همراه با کالاها، گرایشها و سلیقه روز از یک کشور به کشور دیگر منتقل میشود و به این صورت ارتباط فرهنگی گسترش مییابد و ترکیب فرهنگی در سطح جهانی ایجاد میشود.
ماندگاری و پیشرفت
شرکتها برای ماندگاری باید رشد و ترقی داشته باشند. وقتی شرکتهای خارجی به بازار داخلی وارد شوند، رشد بینالمللی پر اهمیتتر میشود. فقط شرکتهایی برای توسعه فرصت دارند که سهم و تجربه زیادی در بازار بینالمللی داشته باشند.
ایجاد تعادل در قیمت
صادرات باعث سود آوری میشود. واردات نیز به دلیل تشکیل ظرفیت بالقوه اقتصاد داخلی، برای کشورها سود به همراه دارد. اگر واردات نباشد شرکتهای داخلی قیمتها را متعادل نمیکنند و هر طور که بخواهند قیمتها را تعیین میکنند. اگر کالا وارد نشود مصرف کنندگان باید پول بیشتری بپردازند، که این باعث ایجاد تورم میشود و برای شرکتهای داخلی سود زیادی به همراه دارد. پس بازاریابی بینالمللی قیمتها را متعادل میکند.
آژانس تبلیغاتی ملکه جدیدترین و موثرترین تکنولوژیهای تبلیغات را به برندها معرفی میکند. به کسب و کارها کمک میکند که در فضای رقابتی امروزه بتوانند برندهای خود را به مخاطبانشان عرضه کنند. گروه مشاوران ملکه از تولید و طراحی برند تا توسعهی آنها در جهت موفقیت بیشتر، در کنار شما خواهد بود.
آیا چابهار مهمترین معبر تجاری جهان است؟
چین برای گذر از ایالات متحده و تصاحب عنوان بزرگترین اقتصاد جهان یک هدف بیشتر ترسیم نکرده است: تصاحب راهها از طریق مگاپروژه راه ابریشم.
حسامالدین یوسفی*: چین برای گذر از ایالات متحده و تصاحب عنوان بزرگترین اقتصاد جهان یک هدف بیشتر ترسیم نکرده است: تصاحب راهها از طریق مگاپروژه راه ابریشم. در کارآمدی این راهبرد چین برای اشراف به تجارت جهان، همین بس که آمریکا نیز چارهای جز مقابلهبهمثل نیافته و در تدارک تعریف مسیر جدیدی است در قالب طرح کلان اقتصادی ایندوپاسیفیک. قرارداشتن چابهار در نقطه کانونی این دو طرح بزرگ و البته طرح «دروازه جهانی» اتحادیه اروپا، این پرسش راهبردی را به ذهن متبادر میکند که آیا چابهار، مهمترین معبر تجاری جهان است؟
جایگاه چابهار در برنامه 2035 چین
چشماندازها و برنامههای اقتصادی چین، خبری از ابراقتصادی در سال 2035 میدهد که بالاتر از آمریکا، به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان دست یافته است. بدون تردید عنصر راهبردی و بنیادی این برنامهها و چشماندازها هم یافتن مزیت رقابتی و برتریجویی با تکیه بر در اختیار داشتن «راه» است. رویکردی که برای اولینبار در سال 2013 با عنوان «ابتکار کمربند و راه» مطرح شد و از سال 2017 با هدف احاطه به مسیرهای دسترسی به بازارهای جهانی، چین اجرای این طرح بلندپروازانه را آغاز کرد. هسته مرکزی این طرح که کریدور اقتصادی چین و پاکستان (سیپک) نام گرفته، غرب چین یا ایالت کاشغر را به بندر گوادر پاکستان وصل میکند. چینیها با این کریدور اقتصادی از شمال پاکستان وارد شده و به گوادر میرسند. این کریدور درعینحال که چین را به سهولت به آسیای میانه و روسیه میرساند، مسیر دسترسی به بازار شمال آفریقا و خاورمیانه را کوتاه میکند و امکان ادامه مسیر سهل و ارزان به اروپا را بدون گذر از کانال سوئز فراهم میکند؛ اما از منظر اقتصادی و سهلالوصولبودن، ادامه این مسیر از گوادر و تحقق همه این مزیتها برای چین، یک راه بیشتر ندارد: چابهار. با این حال تعلل ما برای آزادکردن ظرفیتهای چابهار به منظور نقشآفرینی در این کریدور اقتصادی حیاتی، پروژه بزرگ چین را با اخلال مواجه نمیکند؛ بلکه برنامه چین از طرق دیگری ادامه مییابد و محتملترین آن: افغانستان.
چابهار و سایه سنگین یک مسیر جایگزین
چابهار شاید در حساسترین نقطه از معبری قرار گرفته که میتواند چین را از طریق کریدور اقتصادی به آسیای میانه، روسیه و حتی اروپا برساند یا حتی مزیتهایی مانند تأمین انرژی ارزان و امکان ادامه مسیر زمینی به سمت شمال و غرب، کفه چابهار را نسبت به همسایهاش یعنی بندر گوادر پاکستان بسیار سنگینتر کند؛ مزیت تجارت در بازارهای جهانی اما تعلل در استفاده از ظرفیتها و مزیتها ممکن است چین را به سمت تغییر مسیر از چابهار به افغانستان هدایت کند. چنانکه نشانههای این تغییر رویکرد نیز آشکار شده و در حاشیه اجلاس اخیر همسایگان افغانستان که در چین برگزار شد، دولت چین موافقت خود با پیوستن افغانستان به مگاپروژه ابریشم را ابراز کرد. پیوستن افغانستان به کمربند اقتصادی جاده ابریشم از مسیر کریدور اقتصادی چین-پاکستان به معنای تقویت مسیرهای ترانزیتی پاکستان بهویژه بندر گوادر است که چین و پاکستان را به آسیای مرکزی متصل میکند و طبیعی است که پیوستن افغانستان به مگاپروژه ابریشم از مسیر کریدور اقتصادی چین- پاکستان میتواند به تضعیف موقعیت چابهار منجر شود.
چابهار و برنامه «دروازه جهانی» اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا هم طرح کلان اقتصادی خود مبتنی بر مزیت راه را موسوم به «دروازه جهانی» کلید زده است. این طرح کلان با هدف تقویت زنجیرههای عرضه و رقابت مؤثر با مگاپروژه ابریشم چین طراحی شده و اجرای آن بهزودی آغاز میشود. اواخر خردادماه سال گذشته در نشست رهبران گروه ۷ (آمریکا، ژاپن، آلمان، ایتالیا، بریتانیا، کانادا و فرانسه) بر سر یک چارچوب بازسازی و توسعه توافق شد که مهمترین بخش آن طرح «دروازه جهانی» اتحادیه بود و گفته میشود گزینه جایگزین کشورهای درگیر در پروژه کمربند-جاده چین خواهد بود. در صورت اجرائیشدن این طرح چابهار نقش و ظرفیتی بسیار کلیدی و حیاتی خواهد داشت. بندر چابهار هاب لجستیک کلیدی در شمال اقیانوس هند محسوب میشود. هند بهعنوان مهمترین شریک اتحادیه اروپا در این بندر حضور دارد؛ بنابراین امکان جلب همکاری شرکتها و اتحادیه اروپا در چابهار را نمیتوان نادیده گرفت. افزون بر این کریدور شمال-جنوب که هند و جنوب شرق آسیا را به شمال اروپا متصل میکند، میتواند در ردیف پروژههای اولویتدار اتحادیه اروپا در قالب «دروازه جهانی» قرار گیرد.
مسیر ایالات متحده نیز از چابهار میگذرد
در ماههای گذشته، پس از مدتها گمانهزنی درباره واکنش عملی ایالات متحده به مگاپروژه ابریشم چین، دولت بایدن سرانجام طرح کلان چارچوب اقتصادی ایندوپاسیفیک را بهعنوان رقیبی برای پروژه چینی مطرح کرد. دولت بایدن مدعی است چارچوب اقتصادی ایندوپاسیفیک ۶۰ درصد جمعیت جهان و ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی جهان را در بر میگیرد. ازجمله اهداف این طرح که عینا در سند طرح به آن اشاره شده، طراحی مسیرهای جدید در زنجیره تأمین و جلوگیری از اختلالات احتمالی در زنجیرههای تأمین از طریق مدیریت ترسیم نقشه جهانی راههاست. این رویکرد همان نقطه تمرکز طرح روی مزیت راههاست. در گام نخست هم ایالات متحده با 12 کشور شامل استرالیا، هند، ژاپن، برونئی، اندونزی، مالزی، فیلیپین، سنگاپور، تایلند، ویتنام، کره جنوبی و نیوزیلند این توافق را منعقد کرده و گفته گام دوم این طرح اتصال شرق و غرب آسیاست؛ بدیهی است که بندر چابهار کوتاهترین و در دسترسترین معبر برای وصلکردن شرق و غرب آسیاست؛ مسیری که به سهولت از طریق اقیانوس هند، کشورهای جنوب شرق آسیا و هند را به خاورمیانه و آسیانه میانه میرساند.
آیا چابهار، مهمترین معبر تجاری جهان است؟
حال دوباره بازگردیم به همان پرسش نخست: آیا چابهار، مهمترین معبر تجاری جهان است؟ به اتکای آنچه مرور کردیم، اگر پاسخمان مثبت صددرصدی هم نباشد، بدونشک چابهار را در میان مهمترین معابر تجاری جهان جای میدهیم که فراتر از یک ظرفیت محلی، میتواند در قواره اقتصاد ملی و بینالمللی نقشآفرینی کند.
چه باید کرد؟
حال با این اهمیت و جایگاه که از چابهار گفته شد، چابهار چگونه میتواند نقش کلیدی ایفا کند. بله، توسعه زیرساختهای حملونقلی چابهار برای رقابت و نقشپذیری است. ریل یکی از مهمترین پروژههایی است که در تکمیل آن نباید لحظهای درنگ کرد و حتی اگر همه پروژههای توسعهای زیرساختی را تعطیل کنیم و راهآهن چابهار به زاهدان و شبکه سراسری را به اتمام برسانیم، باز هم برد کردهایم. فرودگاه، شهر فرودگاهی که در زنجیره حملونقل، پازل دیگری است. داشتن فرودگاهی که بتواند ظرفیتهای حملونقل و کارگو را فعال کند. توسعه زیرساختهای بندری در چابهار که بخش اعظم راه پیموده شده و با تجهیز مزیت تجارت در بازارهای جهانی بندر و توسعه پسکرانهها و پارکهای لجستیکی میتواند جذابتر شود و سپس راه ترانزیتی که در کنار موارد پیشگفته حلقه دیگر زنجیره زیرساختهای حملونقل است. در انتها توسعه منطقه استراتژیک ریمدان که در سال 98 بهعنوان یک نقطه منفصل به منطقه آزاد چابهار الحاق شد تا به بازار بزرگ پاکستان متصل شود. سرعتبخشیدن به تکتک این پروژهها میتواند به چابهار در تبدیلشدن به یکی از مهمترین معابر دنیا کمک کند.
دیدگاه شما