الگوهای شمعی ژاپنی 3 کندلی
برای شناخت الگوهای سه کندلی شمعی ژاپنی این مقاله از مقالات آموزش فارکس را تا انتها بخوانید. برای شناسایی الگوهای شمعی ژاپنی سه تایی ، باید به دنبال آرایش کندلی باشید که در مجموع از سه کندل تشکیل شده اند.
این آرایش های کندلی در تشخیص رفتار بعدی قیمت به معامله گران کمک می کنند.
برخی از الگوهای شمعی ژاپنی 3تایی الگوی برگشتی هستند ، بدان معنا که حاکی از پایان روند فعلی و شروع روند جدید در جهت مخالف است.
برخی دیگر از الگوهای 3کندلی، الگوی ادامه است که حاکی از یک مکث و سپس ادامه روند فعلی است.
بیایید نگاهی به الگوهای شمعی ژاپنی 3تایی مطرح اندازیم.
الگوی ستاره های صبحگاهی و شامگاهی
الگوی ستاره صبحگاهی و الگوی ستاره شامگاهی الگوهای کندل استیک سه گانه ای هستند که معمولاً می توان آنها را در پایان یک روند مشاهده کرد.
این دو الگو، الگوهای برگشتی هستند که سه ویژگی، مشخصه اصلی آنهاست:
در اینجا الگوی ستاره شامگاهی در سمت راست تصویر را به عنوان مثال در نظر خواهیم گرفت:
- کندل اول یک کندل صعودی است ، که بخشی از روند صعودی اخیر است.
- کندل دوم دارای بدنه کوچکی است که می تواند نشان دهنده این باشد که بازار در بلاتکلیفی بسر می برد. این کندل می تواند صعودی یا نزولی باشد.
- کندل سوم نقش تأیید برگشت روند را داراست ، زیرا این کندل پایین تر از نقطه وسط کندل اول بسته می شود.
چگونه الگوی ستاره صبحگاهی ایده آل را تشخیص دهیم؟
- الگوی ستاره صبحگاهی در پایان یک روند نزولی واضح نمایان می شود.
- کندل اول از 3 کندل الگو باید یک کندل نزولی با بدنه بلند باشد.
- کندل دوم باید یک کندل با بدنه کوچک باشد، یک دوچی یا فرفره.
- کندل دوم می تواند صعودی یا نزولی باشد.
- بدنه کندل دوم نباید بدنه کندل اول را لمس کند (بین دو کندل گپ داشته باشیم)
- کندل سوم این الگو باید یک کندل صعودی بلند باشد.
- کندل سوم باید حداقل بالاتر از نیمه بدنه کندل نزولی اول بسته شود.
خصوصیات ذکر شده در بالا برای الگوی ستاره شامگاهی عکس می شود. زیرا الگوی ستاره شامگاهی در پایان روند صعودی رخ می دهد.
این دو الگو ، الگوهای کم تکرار در بازار هستند اما از اعتبار بالایی برخوردارند.
الگوی سه سرباز سفید و 3 کلاغ سیاه
الگوی 3سرباز سفید زمانی شکل می گیرد که سه کندل بلند صعودی بعد از یک روند نزولی تشکیل می شود و نشان می دهد که روند برگشته است.
این الگوی کندل استیک سه تایی به عنوان یکی از قوی ترین سیگنال های صعودی (همچون ضربه اپرکات) در نظر گرفته می شود ، به ویژه زمانی که بعد از یک روند نزولی ممتد و یک دوره کوتاه کف سازی این الگو رخ دهد.
شرایط الگوی سه سرباز سفید
اولین کندل از “سه سرباز” کندل برگشتی نامیده می شود. این کندل یا خاتمه دهنده ی روند نزولی است یا حاکی از آن است که دوره ی کف سازیِ پس از روند نزولی ، به پایان رسیده است.
برای تایید اعتبار الگوی سه سرباز سفید ، باید دقت شود که کندل دوم بزرگتر از بدنه کندل قبلی باشد.
همچنین ، کندل دوم باید نزدیک به سقف خود بسته شود ، مثالی از معامله در ستارهی صبحگاهی و یک فتیله کوچک در بالا برجای گذارد و یا اصلا فتیله در بالا برجای نگذارد.
برای تکمیل الگوی سه سرباز سفید ، اندازه کندل آخر باید حداقل به اندازه کندل دوم باشد و سایه ای کوچک داشته یا بدون سایه باشد.
شرایط الگوی سه کلاغ سیاه
الگوی کندل سه کلاغ سیاه درست برعکس سه سرباز سفید است.
وقتی پس از یک روند صعودی قوی ، سه کندل نزولی می آید این الگو شکل می گیرد که حاکی از آنست که مثالی از معامله در ستارهی صبحگاهی برگشت روند در دستور کار قرار گرفته است.
بدنه کندل دوم باید بزرگتر از کندل اول بوده و در کف یا نزدیک به کف بسته شود.
و بالاخره ، کندل سوم باید هم اندازه یا بزرگتر از بدنه کندل دوم باشد و سایه آن بسیار کوتاه بوده یا حتی بدون سایه باشد.
برای تکمیل الگوی سه کلاغ سیاه ، اندازه آخرین کندل باید حداقل به اندازه کندل دوم باشد و سایه ای کوچک داشته یا بدون سایه باشد.
سه کندل داخلی رو به بالا و رو به پایین
آرایش 3کندل داخلی رو به بالا یک الگوی برگشت روند است که در کف یک روند نزولی دیده می شود.
این الگوی کندل 3تایی نشان می دهد که روند نزولی احتمالاً به پایان رسیده و روند صعودی جدیدی آغاز شده است.
جهت مشاهده یک الگوی 3کندل داخلی معتبر ، به دنبال این خصوصیات باشید:
- اولین کندل را باید در کف روند نزولی پیدا کرد و مشخصه آن یک کندل نزولی بلند است.
- کندل دوم حداقل باید تا نقطه میانی کندل اول خودش را بالا بکشد.
- کندل سوم ، باید بالای سقف کندل اول بسته شود تا تایید بشود که قدرت خریداران بر روند نزولی غلبه کرده است.
برعکس ، آرایش 3کندل داخلی رو به پایین در بالای یک روند صعودی یافت می شود.
این الگو بدان معناست که روند صعودی احتمالاً به پایان رسیده و روند نزولی جدیدی آغاز شده است.
کندل های شمعی CANDLESTICK
کندل های برگشتی را آموزش مثالی از معامله در ستارهی صبحگاهی خواهید دید .در این مطلب آموزشی به علت استفاده عموم از کندل های شمعی به آن می پردازیم و الگوهای مهم آن را هم عرض می کنیم که می توانید از آنها در انواع نمودارها، مانند فارکس و بورس استفاده کنید. حتما برای شما هم سوال شده است که با وجود نمودارهای میله ای و خطی و . چرا بیشتر تحلیلگران از کندل استیک استفاده می کنند؟ زیاد شما را وارد حاشیه نمی کنم و با طولانی کردن مطلب ذهن شما را خسته نخواهم کرد، پس خیلی خلاصه جواب این سوال را به شما می رسانم . دلیل آن این است که، کندل استیک داده هایی را روی نمودار به ما نشان می دهد که سایر نمودار ها این مزیت را ندارند، همچنین به دلیل داشتن بدنه در کندل ها می توانیم آنها را بهتر آنالیز کرده و برای آنها انواع الگوها را در نظر بگیریم .
کندل ها نمایش دهنده روان معامله گران است و با یادگیری این علم قدرت بر پیش بینی روان معامله گران پیدا کرده و در نتیجه آینده بازار را پیش بینی خواهید کرد.
برای مثال به نمودار خطی زیر دقت کنید:
همینطور که می بینید در این نمودار فقط یک خط وجود دارد و حرکت قیمت را فقط بر اساس آخرین قیمت ها می بینیم. ولی در کندل ها، شما 4 ویژگی مختلف را در اختیار خواهید داشت.یعنی با یک نگاه شما هم قیمت آخرین معامله را دارید، هم قیمت اولین معامله ای که انجام شده، هم متوجه می شوید در آن تایم بالاترین نرخ معامله چقدر بوده و هم متوجه می شوید پایین ترین نرخ معامله چقدر بوده است. پس شما چهار داده مهم را در این کندل ها به شکل زیر خواهید داشت .
قیمت باز شدن ( OPEN )
قیمت بسته شده ( CLOSE )
بالاترین قیمت ( HIGH )
پایینترین قیمت ( LOW )
کندل ها از نظر (رنگ و حرکت قیمتی) به دو دسته تقسیم می شوند:
کندل های صعودی
کندل های نزولی
به زبان ساده تر اگر open ما پایین باشد و close ما بالا ، حرکت ما رو به بالا بوده و کندل ما صعودی است.
و اگر open قیمت بالا باشد و close پایین ، حرکت ما به سمت پایین بوده، پس کندل ما نزولی است.
کندل های صعودی رنگ سبز دارند
و کندل های نزولی رنگ قرمز
که از طریق تنظیمات نرم افزارها قابل تغییر است. خوب حالا شاید برای افراد حرفه ای تر از شما این سوال بوجود بیاید که همین داده ها را نمودار میله ای هم به ما می رساند، پس چرا همه از کندل ها استفاده می کنند؟
اگر اوایل مقاله خوانده باشید به این موضوع اشاره کردیم و آن ساختن الگوهای مختلف بخاطر داشتن بدنه در کندل ها است. شاید بعد ها برای شما سوال باشد، اصلا چه نیازی به الگو است؟
پس اجازه دهید همین الان جواب را عرض کنم: انسان ذاتا دنبال آن است که با ساختن اشکال ذهنی، برخی مطالب را بهتر به خاطر بسپارد و با دیدن آن الگوها یا اشکال سریع تر بتواند آنها را آنالیز کند.
پس در تحلیل قیمت ها هم به سراغ ساخت اشکال و الگوهای ذهنی رفته است که در ادامه بیشتر راجع به آن خواهید خواند. فعلا به تصویر زیر و تفاوت بین کندل ها و نمودار میله ای دقت کنید:
از ظاهر نمودارهای میله ای نمی توان برای ساختن الگوهای ذهنی استفاده کرد ، ولی ظاهر کندل ها مثل انسانی چاق یا اگر کمی کوتاه باشد، مانند بچه ای بازیگوش به نظر می آید . این را هم عرض کنم که ظاهر این کندل ها در بحث روانشناسی قیمتها بسیار بهتر است و به ما کمک خواهد کرد.
آقای استیو نویسن ( Steve noisn ) در سال 1989 میلادی اولین مقاله خود را در مورد الگوهای شمعی منتشر کرد و بعد ها این مقاله ها تبدیل به کتابی با عنوان الگوهای شمعی ژاپنی شد. در این کتاب الگوها به طور کلی به دو دسته تقسیم شده اند:
الگوهای برگشتی
الگوهای مثالی از معامله در ستارهی صبحگاهی ادامه دهنده
که دوجی ها و ستاره ها هم زیر مجموعه ی الگوهای برگشتی محسوب می شوند. در ادامه با هم به بررسی و یادگیری بعضی از این الگوها می پردازیم. این الگوها می توانند از یک کندل، تا ترکیب 5 کندل کنار هم شکل بگیرند. عجله نکنید بیشتر توضیح خواهیم داد.
الگوهای برگشتی ( Reversal pattern )
به الگوهایی گفته می شود که پس از دیدن آنها در نمودار، باید منتظر چرخش روند قدیمی باشیم. دقت کنید در توضیح عرض کردم منتظر چرخش روند، و نگفتم: چرخش روند اتفاق می افتد. متاسفانه بین تحلیلگران مبتدی اینطور جا افتاده است که بلافاصله بعد از دیدن این الگوها باید تغییر روند داشته باشیم. خیر. بگذارید متن صریح کتاب استیو نیسون رو در مورد این بحث مهم و ریز را برایتان بنویسم.
(این اتفاق به ندرت رخ می دهد که ناگهان روند قدیمی تمام شده و نمودار جهت خود را به یکباره تغییر دهد. همانطور که افکار آهسته تغییر می کنند، اغلب تغییر روند ها هم آهسته و با اخطارهایی در انتهای روند شکل می گیرند. اخطار بازگشت روند صرفا بیان می کند که روند قبلی مایل به تغییر است ، ولی به این معنا نیست که سریع تغییر جهت می دهد و بازگشت شکل می گیرد. درک و فهم این مطلب فوق العاده مهم است.)
برای این موضوع هم مثال یک اتومبیل را آورده که با سرعت 90 کیلومتر بر ساعت به پیچ می رسد و می خواهد تغییر مسیر دهد، قطعا چند ترمز خواهد داشت و سرعت خود را کم کرده و بعد تغییر جهت میدهد. این ترمزها همین الگوها یا کندل های برگشتی هستند که شما با دیدن آنها متوجه ترمزهای پی در پی راننده در مسیر می شوید و آماده تغییر روند .
خوب، حالا بهتر است برویم با انواع این الگوها که شبیه ترمز هستند آشنا شویم.
الگوی مرد دار آویز ( Hanging man ):
خصوصیات الگو:
الگوی مرد دارآویز دارای سایه پایینی بلند است ( نکته: به میله هایی که گاهی بالا یا پایین کندل ها شکل می گیرند ، سایه یا shadow گفته می شود)
این الگو فقط در سقف بوجود می آید
رنگ بدنه این الگو مهم نیست (در صورتی که رنگ بدنه مشکی باشد، اعتبار الگو بیشتر خواهد شد)
حداقل طول سایه باید سه برابر بدنه اصلی باشد (هر قدر طول سایه بیشتر باشد اعتبار الگو نیز بیشتر می شود)
وقوع این الگو در سقف و در یک روند صعودی می تواند هشدار دهد که روند قبلی ممکن است به پایان رسد.
هر قدر که بدنه اصلی بالاتر از کندل های قبلی باشد احتمال پایان روند صعودی هست. (گپ)
سایه بالایی نباید وجود داشته باشد یا اگر وجود دارد اندازه آن بسیار کوچک باشد.
هر اندازه طول سایه پایینی بلندتر و طول سایه بالایی کوتاه تر باشد این الگو قطعیت بیشتری پیدا می کند.
نکته بسیار مهم برای این الگو: اینکه حتما نیاز به تایید دارد، یعنی بعد از دیدن این الگو باید شاهد یک کندل قرمز با بسته شدن قیمت آخرین معامله زیر بدنه این کندل باشیم. پس تاییدیه (فراموش نشود) که به کندل دوم، کندل confirmation (تاییدیه) می گویند.
خوب، حالا برویم سراغ الگوی دو
الگوی چکش:
خصوصیات الگو:
1. این الگو در کف شکل می گیرد، شبیه همان مرد دارآویز ولی در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد، در کل یعنی اگر این کندل را، بالای نمودار مشاهده کردید، مرد دارآویز است و اگر پایین و در انتهای یک روند نزولی مشاهده شد به آن چکش می گوییم . اصطلاح چکش از اینجا به آن رسیده که گویا بازار در این محدوده چکش کاری شده است و بالا و پایین زیادی داشته است .
3 چکش برعکس یا ( inverted hammer )
حواستان باشد اگر hammer برعکس بود(مثل تصویر زیر) می شود:
2. بدنه این الگوی چکش می تواند (قرمز) و (سبز) باشد( البته اگر بدنه سبز باشد از اعتبار بیشتری برخوردار است).
3. هرچقدر بدنه کوتاه تر و سایه پایینی، بلند تر باشد بازهم از اعتبار بیشتری برخوردار است.
4. این الگو هم مثل الگوی مرد دارآویز حتماً باید تاییدیه داشته باشد ، یعنی همان کانفرمیشن ( Confirmation ).
5. هرچقدر که فاصله قیمتی بین کندل های قبلی و بعدی بیشتر باشد (گپ)، برگشت قوی تر شکل خواهد گرفت.
برای الگوی چکش: برخی اوقات کندل تاییدیه (بلافاصله) بعد از کندل برگشتی چکش به وجود نمی آید و معمولاً با اختلاف دو یا سه کندل به وجود می آید. در این صورت این الگوی برگشتی را یک هشدار تلقی می کنیم، صبر میکنیم در برگشت، کندلی سفید، بالاتر از بدنه الگوی چکش بسته شود، در این صورت می توانیم بگوییم تغییر روند شکل گرفته است. پس، رنگ کندل مرد دار آویز و چکش تفاوتی نمیکرد.
حالا گفتیم اگر چکش برعکس باشد مثل تصویر بالا به آن ( چکش برعکس) می گوییم ولی اگر در قسمت بالای نمودار یعنی در انتهای یک روند صعودی ، الگوی معکوس مرد دارآویز را داشتیم، اسمش چه خواهد شد؟ اسم این کندل که دقیقا معکوس مرد دارآویز است،
الگوی ستاره ثاقب یا ( Shooting Star ) :
الگوی پوشای نزولی و صعودی یا ( Engulfing )
الگوی پوشای صعودی:
این الگو در دو نوع صعودی و نزولی شکل می گیرد که ابتدا به بررسی الگوی صعودی اینگولفینگ می پردازیم:
ویژگی های این الگو:
در الگوی پوشای صعودی کندل اولی به رنگ قرمز و کندل دوم به رنگ سبز خواهد بود.
معمولاً در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد.
شمع اول دارای بدنه کوچک و بعد از آن شمع دوم دارای بدنه بزرگی است که بدنه اول را کامل دربر می گیرد و می پوشاند.
بهتر است که در شمع دوم حجم معاملات بیشتر از حجم معاملات در شمع اول باشد.
گاهی اوقات این الگو از ۳ یا ۴ کندل تشکیل می شود، البته در بیشتر موارد با همان دو کندل شکل می گیرد:
الگوی پوشای نزولی:
این الگو باعث نزول می شود، پس باید در انتهای یک روند صعودی شکل گیرد.
خصوصیات الگوی پوشای نزولی:
می توان به این اشاره کرد که از دو کندل تشکیل شده که باید کندل اول سبز و کندل دوم قرمز باشد، دقت کنید عرض کردم باید، یعنی نباید دو کندل هم رنگ باشند.
کندل دوم مثل حالت صعودی خودش، باید بزرگتر از بدنه کندل اول باشد. بدنه کندل دوم کشیده و قرمز رنگ است که کامل کندل اول را پوشانده به نوعی فروشندهها بر خریداران غلبه کرده اند، این الگو هم می تواند از ۳ یا ۴ کندل مثل تصویر بالا( ولی در سقف )شکل بگیرد.
پس باید دقت کنید که در سقف ها دنبال پوشای نزولی باشید و در کف ها دنبال پوشای صعودی
الگوی ابر سیاه:
خصوصیات الگوی ابر سیاه:
این الگو از الگوهای برگشتی سقف است.
این الگو حداقل از دو کندل تشکیل می شود.
شمع اول یک شمع سفید یا سبز است که بعد از آن یک شمع مشکی یا قرمز که از بالاترین قیمت کندل سبز رنگ شروع شده و تا میانه شمع اول امتداد پیدا می کند. حداقل باید ۵۰ درصد داخل کندل اول نفوذ کند.
بین شمع اول و دوم هرقدر شکاف بیشتری باشد این الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است. یعنی هر چقدر کندل سیاه یا قرمز دوم کشیده تر باشد الگو قدرتمندتر است.
اگر حجم معاملات در شمع دوم بیشتر از شمع اول باشد عالی ست.
به هر اندازه که نفوذ شمع دوم داخل شمع اول بیشتر باشد الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است.
نکته اول: زمانی که در معرفی الگو ها صحبتی از کندل تایید نمی شود یعنی نیازی به کندل تاییدیه ندارند. این الگو خودش یک هشدار مهم است و نیازی به کندل تایید ندارد. دقت کنید که اعتبار الگوی پوشای نزولی به مراتب بیشتر از الگوی ابر سیاه است.
نکته دوم: در مورد تمامی الگوها ملاک بدنه است، یعنی مثلا اگر میگیم در الگوی پوشای صعودی کندل دوم باید کندل اول را بپوشاند، یعنی بدنه کندل اول باید بدنه کندل دوم را بپوشاند و (شادو) یا سایه ها مهم نیست.
نکته سوم: هرچه این الگوها در تایم فریم های بالاتر یافت شوند از اعتبار بیشتری برخوردار خواهند بود. یعنی الگوی دارک کلود در تایم هفتگی بسیار مرگبارتر از همین الگو در تایم روزانه است.
الگوی نفوذی ( Piercing Pattern ) :
حتما الان سوال شده که وقتی همه ی الگو ها یک الگوی معکوس هم دارند، پس باید دارک کلود ( ابر سیاه ) هم یک الگوی معکوس داشته باشد که در کف اتفاق بیفتد. باید عرض کنم که بله . دقیقا معکوس دارک کلود که در سقف اتفاق می افتاد، پیرسینگ پترن (الگوی نفوذی) را داریم که در کف اتفاق میفتد، یعنی در انتهای یک روند نزولی دیده میشود .
این الگو معکوس الگوی ابر سیاه است.
در شناسایی کف ها بسیار استفاده می شود.
این الگو باید حداقل دو کندل داشته باشد تا به عنوان الگو شناسایی شود، شمع اول حداقل باید ۵۰ درصد شمع دوم را بالا رود و داخل شمع قبلی نفوذ کند، پس شمع اول باید قرمز رنگ باشد و شمع دوم سبز رنگ
ستاره ها ( Stars ) :
یکی از الگوهای بازگشتی مهم ستاره ها هستند که به دو نوع صعودی و نزولی تقسیم میشوند . به نوع صعودی که در کف اتفاق می افتد. ستاره صبحگاهی (Morning Star) گفته میشود که گویا خورشید تازه در حال طلوع کردن است ، کندل ها هم به همین شکل رو به بالا حرکت میکنند و الگوی نزولی آن را ستاره عصر گاهی (Evening Star) می گویند .
خصوصیات الگو را یادداشت کنید:
باید بدانید که این الگوها از ۳ کندل تشکیل می شوند، بدنه اصلی شمع که در تصویر مشاهده می کنید کوچک است، شمع اول کشیده و شمع دوم (شمع اصلی) کوچک و شمع سوم کشیده است .
رنگ بدنه کندل دوم مهم نیست. اگر به جای بدنه شمع اصلی دوجی باشد به این الگو ستاره دوجی گفته می شود. تقریبا مثل ستاره صبحگاهی بالا.
(دقت کنید که اعتبار ستاره دوجی از ستاره معمولی بیشتراست.)
ستاره دوجی نشانهای از بی تصمیمی در بازار است و قدرت خریدار و فروشنده معمولاً برابر می شود و بعد روند دوم شکل می گیرد.
به الگوی ستاره در روند نزولی ریزش باران هم می گویند.
فقط رنگ بدنه اول و سوم مهم است، در ستاره صبحگاهی بدنه اول سبز و بدنه کندل سوم قرمز است، ولی در ستاره عصرگاهی بدنه کندل اول قرمز و بدنه کندل سوم سبز است.
در کل باید بدانید کندلهای با بدنه کوچک را ستاره می گویند. پس الگوی چکش برعکس، ستاره صبحگاهی، شوتینگ استا v ، ستاره دوجی و ستاره عصرگاهی همه جزو استار ها محسوب می شوند.
در ستاره های صبحگاهی و عصرگاهی هرچقدر بدنه کندل دوم از بدنه بقیه کندلها فاصله بیشتری داشته باشد این الگو اعتبار بیشتری دارد. در کل باید بدانید وجود گپ (فاصله) به الگو اعتبار بیشتری خواهد داد.
دو نکته که در اکثر الگو ها صدق می کند: بهتر است حجم معاملات در کندل آخری بیشتر از کندل اولی باشد و همینطور کندل آخری بیش از ۵۰% کندل اول را برگشت داشته باشد.
دوجی : به طور کلی به ستاره های بدون بدنه دوجی گفته می شد. انواع دوجی ها را پایین می توانید ببینید:
سایه شمع ها
سایه شمع ها: پرایس اکشن یکی از بهترین روش ها برای شناسایی نقطه ورود و خروج است. برای درک پرایس اکشن، باید در ابتدا اطلاعات کاملی از شمع های ژاپنی داشته باشیم.
بسیاری از معامله گران، سایه های شمع ها را نادیده میگیرند. در صورتی که سایه شمع ها هم به اندازه قیمت باز و پایانی و بدنه شمع ها اهمیت دارد.
در این مقاله، ابتدا مباحث پایه ای در شمع ها را بررسی میکنیم. همچنین بررسی میکنیم که چرا سایه شمع ها بخش مهمی از پرایس اکشن است.
برای دانلود دوره صفر تا صد فارکس کلیک کنید.
چگونه چارت شمعی را بخوانیم؟
در مثال زیر، قیمت باز، قیمت پایانی و سایه شمع ها نشان داده شده است.
همانطور که در شکل میبینید، سایه شمع ها هم به اندازه بدنه شمع ها اهمیت دارد.
در اینجا میبینیم که سایه ها، سطوح حمایت و مقاوت را به ما نشان میدهند. یعنی سطوحی را به ما نشان میدهند که بازار در حال برگشت است.
شمع هایی که سایه بلندی دارند، نقشی مهمی در پرایس اکشن ایفا میکنند. مثل دوجی، ستاره صبحگاهی، ستاره عصرگاهی، چکش، شوتینگ استار و غیره.
این شمع ها براحتی میتوانند جهت بازار را به مان نشان دهند.
هر چه سایه شمع بزرگتر باشد، مثل شوتینگ استار یا چکش(که پین بار هم به آن گفته میشود)، آنگاه احتمالا جهت بازار تغییر خواهد کرد.
در شکل بالا شمع، شمع اسپینیگ تاپ داریم که بعد از آن شوتینگ استار با سایه بلند شکل گرفته است. سایه این شمع نشان میدهد که بازار، قیمتهای بالاتر را ریجکت کرده است.
این شمع بعد از اسپینیگ تاپ شکل گرفته است و این باعث میشود که اهمیت بیشتری داشته باشد. چون اسپینیگ تاپ و دوجی نشان میدهند که بازار خنثی است.
جهت مطالعه پرایس اکشن، میتوانید به کورس نایل فولر و یا کورس ال بروکس مراجعه کنید. قبل از شروع به یادگیری پرایس اکشن، حتما کورس الگوهای شمعی با استیو نیسون را مشاهده بفرمایید.
مهمترین شمع هایی که بر روی چارت شکل میگیرند، شمع هایی هستند که سایه بلندی دارند. علت اینکه این شمع ها اهمیت زیادی دارند این است که میتوانند حرکت بعدی قیمت را به ما نشان دهند.
در این مقاله، الگوهای شمعی که سایه بلندی دارند را بررسی میکنیم. در هنگام معامله باید به دنبال چنین شمع هایی بگردید.
با شکل این شمع ها آشنا خواهید شد و همچنین متوجه میشوید که چگونه آنها را شناسایی کنید و اینکه این شمع ها چه مفهومی دارند.
سایه شمع ها
برای مطالعه این مقاله، باید با مباحث پایه ای شمع ها آشنایی داشته باشید. پس اگر مبتدی هستید، میتوانید کورس الگوهای شمعی با استیو نیسون را مشاهده کنید.
شمع هایی که سایه بلندی دارند به چه شکل هستند؟
شمع های سایه بلند، شمع هایی هستند که سایه آنها خیلی بزرگتر از بدنه آنهاست. سایه شمع ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است چون نشان میدهند که یک سطح حمایتی/ مقاومتی و یا یک سطح قیمتی، ریجکت شده است.
پس وقتی در یک ناحیه قیمتی، سایه شکل میگیرد؛ به این معنی است که بازار خسته شده است. و این نکته بسیار بسیار مهمی است.
سایه بلند نشان میدهد که خریداران زیادی میخواستند بخرند و یا فروشندگان زیادی میخواستند بفروشند. چرایی آن اهمیت ندارد. مهم اتفاقی است که بر روی چارت شکل گرفته است.
وقتی سایه شکل میگیرد، به این معنی است که احتمالا بازار در جهت مخالف حرکت خواهد کرد.
این اطلاعات خیلی مفیدی برای یک معامله گرِ پرایس اکشن است. و میتوانید روش معاملاتی خود را بر اساس سایه شمع ها قرار دهید. شمع هایی که در چارت روزانه شکل میگیرند، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند.
حتی اگر شمع های بلندی مثل پین بار و یا سیگنال ترکیبی پین بار-فیکی شکل مثالی از معامله در ستارهی صبحگاهی نگیرد، همچنان میتوانید از یک شمع ساده با سایه بلند نیز اطلاعات زیادی بدست بیاورید؛ که این اطلاعات را بررسی خواهیم کرد.
شمع هایی که سایه بلندی دارند، در واقع بهترین دوست شما در بازار هستند. باید تا جایی که میتوانید از آنها استفاده کنید و یا حتی آنها را اساس روش معاملاتی خود قرار دهید.
نمونه هایی از شمع های با سایه بلند:
۱-الگوی پین بار کلاسیک
الگوی پین بار شامل یک شمع با سایه خیلی بلند است. این سایه بلند فقط در یک طرف شمع شکل گرفته است. این سایه بلند نشاندهنده برگشت سریع و شدید قیمت است.
پس پین بار در چارت روزانه نشاندهنده برگشت سریع قیمتی در آن روز است. و پین بار در چارت ۱ ساعته نشاندهنده برگشت سریع قیمتی در طی ۱ ساعت میباشد. پس هر چه تایم فریم بالاتر باشد، اهمیت این شمع بیشتر است.
در شمع پین بار، سایه شمع بسیار بزرگتر از بدنه آن میباشد. سایه پین بار باید حداقل ۳/۲ طول پین بار باشد. و ترجیحا بهتر ۴/۳ باشد. گاهی اوقات در شمع پین بار، بدنه نداریم و یا بدنه خیلی کوچک است ( همانند دومین شمع در شکل زیر).
در شکل زیر چند نوع پین بار داریم که همگی به یک معنی هستند. و این مفهوم را میرسانند که قیمتها برگشته اند.
یعنی این شمع ها سایه بلندی دارند و این سایه بلند نشان میدهد که قیمت ها برگشته است. بنابراین ممکن است که قیمتها در جهت مخالف حرکت کنند، یعنی در جهت مخالفِ سایه حرکت خواهند کرد.
حال مثالی از الگوی پین بار در چارت را بررسی میکنیم:
۲-پین بارِ سایه بلند:
در این نوع پین بار، سایه بسیار بسیار بلندی داریم. شاید بتوان گفت که پین بار، مهمترین شمع میباشد.
این نوع پین بار نسبتا کمیاب است. وقتی یک پین بار با سایه بیش از حد بلند شکل میگیرد، حتما به آن توجه کنید چون این شمع نشان میدهد که قیمتها در جهت مخالف حرکت خواهند کرد.
اغلب موارد، پین بار با سایه خیلی بلند نشاندهنده تغییرات اساسی در بازار است. و حتی ممکن است تغییراتی در روند ماژور داشته باشیم.
در پین بارِ سایه بلند، معمولا بدنه شمع کوچکتر از پین بار کلاسیک است. سایه این شمع ها بسیار بلندتر از شمع های مجاور است. بنابراین تشخیص آنها بر روی چارت خیلی راحت است.
گاهی اوقات، در این نوع شمع میتوانیم در اصلاح ۵۰ درصدی وارد شویم. در شکل زیر، چند نمونه از پین بارِ سایه بلند داریم.
حال مثالی از پین بارِ سایه بلند بر روی چارت را بررسی میکنیم:
مثالی دیگر از پین بارِ سایه بلند بر روی چارت:
۳-الگوی پین بار دوقلو
این حالت رایج است که چند پین بار بصورت متوالی داشته باشیم. که اینحالت بیشتر در سطوح کلیدی حمایت و مقاومت شکل میگیرد. یعنی در شرایطی شکل میگیرد که بازار در حال تست کردن سطوح کلیدی است تا ببیند خریداران برنده میشوند یا فروشندگان.
شکل گیری ۲ پین بار بصورت متوالی رایج است. اما شکل گیری ۳ پین بارِ متوالی نسبتا کمیاب است.
وقتی ۲ پین بار بصورت متوالی شکل میگیرد، حتما باید به آن توجه کرد چون این پین بارها در شرایط مناسب و در تلاقی با سطوح کلیدی شکل گرفته اند. پس این سیگنال را به ما میدهند که احتمالا قیمتها در جهت دیگر حرکت کنند.
پین بار دوقلو به شکل زیر است.
در شکل زیر مثالی از پین بار دوقلو در چارت واقعی را بررسی میکنیم:
همانطور که در شکل میبینید، قیمتها کمی پایینتر از کف پین بار دوقلو قرار گرفته اند. گاهی اوقات این حالت رخ میدهد. به همین دلیل باید از ایست ضرر مناسبی استفاده کنید. یعنی ایست ضرر باید به اندازه کافی بزرگ باشد.
۴- شمع های سایه کوتاه و شمع های سایه بلند(بغیر از پین بار):
در شکل زیر شمع های سایه بلند(بغیر از پین بار) نشان داده شده است. این شمع ها، سایه بلندی دارند ولی آنقدر خوب نیستند که بتوانیم آنها را به عنوان سیگنال پین بار در نظر بگیریم.
همانطور که گفته شد، در اغلب موارد سایه شمع های مهم است. پس باید به هر شمعی که سایه بلندی دارد، توجه کنیم چون میتواند بر جهت بازار تاثیر بگذارد. حتی اگر یک پین بارِ کامل نباشند.
در چارت زیر تقریبا یک پین بار کلاسیک داریم؛ که یک پین بار صعودی میباشد و در یک سطح حمایتی و در یک روند صعودی شکل گرفته است.
همانطور که میبینید بعد از این شمع، بازار سریعا به سمت بالا رفته است.
نکته: این پین بار صعودی نیست چون سایه پایینی به اندازه کافی بلند نیست(در مقایسه با بدنه)، و سایه بالایی هم بلند است.
با این وجود، سایه پایینی به اندازه کافی بزرگ است که بتوانیم آن را به عنوان یک شمع صعودیِ سایه بلند در نظر بگیریم.
در شکل زیر میتوانید تفاوت یک شمع سایه بلند و سایه کوتاه را ببینید. همچنین پین بار کلاسیک نیز نشان داده شده است:
۵- سایر شمع های سایه بلند:
حال رایج ترین شمع های سایه بلند را بررسی میکنیم.
در شکل زیر، الگوی ترکیبی پین بار و اینساید بار را داریم. در این الگو، یک اینسایدبار در درون پین بار شکل میگیرد.
سپس الگوی اینساید پین بار دیده میشود که با الگوی قبلی متفاوت است. در این الگو، اینساید بار به شکل پین بار است.
این الگو همانند اینساید بار در نظر گرفته میشود اما اهمیت بیشتری دارد چون یک تلاقی دیگر داریم و آن هم پین بار است.
در آخر الگوی ترکیبی پین بار و فیکی را داریم. که بخش فیکیِ این الگو، در قالب یک پین بار است.
در شکل زیر، الگوی ترکیبی پین بار و اینساید بار نزولی در یک مثال واقعی نشان داده شده است.
همانطور که میبینید بعد از این الگو افت شدیدی داشتیم. سپس یک شمع سایه بلندی نزولی شکل گرفته است که یک سیگنال فروش است.
در شکل زیر، الگوی ترکیبی پین بار و اینسایدبار را در یک مثال واقعی داریم:
الگوهای سه کندلی
تا به اینجا در مورد الگوهای شمعی پایهای، الگوهای تک کندلی و الگوهای دو کندلی صحبت کردیم؛ نوبتی هم باشد نوبت الگوهای سه کندلی است. برای شناسایی الگوهای سه کندلی ژاپنی، درست مثل موارد قبلی باید به دنبال فرمهای خاصی در چارت باشید که در مجموع از سه کندل تشکیل شده باشد.
این چیزی که به عنوان فرم کندلی از آن صحبت میکنیم، به معاملهگران کمک می کند تا نحوه رفتار آینده قیمت را بهتر پیشبینی کنند.
سه عدد از این الگوها، برگشتی هستند که نشان دهنده پایان روند فعلی و شروع روند جدید در جهت مخالف است.
و سه الگوی شمعی دیگر، الگوهای ادامهدهنده هستند که نشان دهنده یک مکث و سپس ادامه روند فعلی است.
بیایید نگاهی به الگوهای سه کندلی ژاپنی بیندازیم.
ستاره های صبحگاهی و عصرگاهی
ستاره صبحگاهی و ستاره عصرگاهی، الگوهای سه کندلی ای هستند که معمولاً در انتهای روند فعلی شکل میگیرند. اینها نشانههایی سهتایی از برگشت هستند.
ما از الگوی ستاره عصرگاهی، در سمت راست تصویر به عنوان نمونه ای از این دو مورد برای مثال زدن استفاده میکنیم:
- کندل اول صعودی است ، که بخشی از روند صعودی اخیر است.
- کندل دوم بدنه کوچکی دارد که نشان می دهد در بازار می تواند بلاتکلیفی وجود داشته باشد. این شمع می تواند صعودی یا نزولی باشد.
- کندل سوم به منزله تأیید وقوع یک برگشت عمل میکند، زیرا این کندل پایینتر از نصف کندل اول بسته شده است.
الگوهای سه کندلی : سه سرباز سفید و سه کلاغ سیاه
الگوی سه سرباز سفید زمانی شکل می گیرد که سه شمع بلند صعودی در ادامه یک روند نزولی شکل بگیرد و نشان می دهد که یک وارونگی اتفاق افتاده است.
این نوع الگوهای سه کندلی به عنوان یکی از قویترین سیگنالهای صعودی در نظر گرفته می شود، به ویژه هنگامی که بعد از روند نزولی طولانی و پس از تثبیت شدن قیمت رخ داده باشد.
اولین نفر از “سه سرباز” شمع معکوس نامیده می شود. این روند نزولی را به پایان می رساند یا حاکی از آن است که دوره تثبیت روند نزولی به پایان رسیده است.
برای اینکه الگوی سه سرباز سفید معتبر شناخته شود ، شمع دوم باید بزرگتر از بدنه شمع قبلی باشد.
همچنین ، شمع دوم باید نزدیک به high خود بسته شود ، و دارای یک فتیله فوقانی کوچک یا بدون فیتیله باشد.
برای تکمیل الگوی سه سرباز سفید ، آخرین کندل باید حداقل به اندازه شمع دوم باشد و دارای فتیله کوچک یا بدون فتیله باشد.
الگوی کندلی سه کلاغ سیاه درست برعکس سه سرباز سفید است.
الگوی سه کلاغ سیاه وقتی تشکیل می شود که سه شمع نزولی به دنبال یک روند صعودی قوی تشکیل که نشان می دهد یک وارونگی در حال وقوع است.
بدنه شمع دوم باید بزرگتر از شمع اول باشد و باید در Low یا نزدیک آن بسته شود.
سرانجام ، شمع سوم باید به همان اندازه یا بزرگتر از بدن شمع دوم باشد که سایه آن بسیار کوتاه یا بدون سایه است.
برای تکمیل الگوی سه کلاغ سیاه ، آخرین کندل باید حداقل به اندازه شمع دوم باشد و دارای سایه ای کوچک یا بدون سایه باشد.
سه شمع درونی بالا و پایین (Three Inside Up and Down)
فرم تشکیل three inside Up یک الگوی معکوس کردن روند است که در پایین روند نزولی تشکیل میشود.
این الگوی شمعدان سه گانه نشان می دهد که روند نزولی احتمالاً به پایان رسیده و روند صعودی جدیدی آغاز شده است.
برای یک Three Inside Up معتبر، به دنبال این خصوصیات باشید:
- اولین شمع را باید در پایین روند نزولی پیدا کرد و نشانه آن یک کندل نزولی بلند است.
- شمع دوم حداقل باید تا نقطه میانی کندل اول پیش برود.
- شمع سوم برای تأیید اینکه خریداران بر قدرت روند نزولی غلبه کرده اند ، باید بالای High شمع اول بسته شود.
فرم کندل درونی رو به پایین درست برعکس است و در بالای یک روند صعودی یافت می شود.
این بدان معناست که روند صعودی احتمالاً به پایان رسیده و روند نزولی جدیدی آغاز شده است.
کندل های شمعی CANDLESTICK
کندل های برگشتی را آموزش خواهید دید .در این مطلب آموزشی به علت استفاده عموم از کندل های شمعی به آن می پردازیم و الگوهای مهم آن را هم عرض می کنیم که می توانید از آنها در انواع نمودارها، مانند فارکس و بورس استفاده کنید. حتما برای شما هم سوال شده است که با وجود نمودارهای میله ای و خطی و . چرا بیشتر تحلیلگران از کندل استیک استفاده می کنند؟ زیاد شما را وارد حاشیه نمی کنم و با طولانی کردن مطلب ذهن شما را خسته نخواهم کرد، پس خیلی خلاصه جواب این سوال را به شما می رسانم . دلیل آن این است که، کندل استیک داده هایی را روی نمودار به ما نشان می دهد که سایر نمودار ها این مزیت را ندارند، همچنین به دلیل داشتن بدنه در کندل ها می توانیم آنها را بهتر آنالیز کرده و برای آنها انواع الگوها را در نظر بگیریم .
کندل ها نمایش دهنده روان معامله گران است و با یادگیری این علم قدرت بر پیش بینی روان معامله گران پیدا کرده و در نتیجه آینده بازار را پیش بینی خواهید کرد.
برای مثال به نمودار خطی زیر دقت کنید:
همینطور که می بینید در این نمودار فقط یک خط وجود دارد و حرکت قیمت را فقط بر اساس آخرین قیمت ها می بینیم. ولی در کندل ها، شما 4 ویژگی مختلف را در اختیار خواهید داشت.یعنی با یک نگاه شما هم قیمت آخرین معامله را دارید، هم قیمت اولین معامله ای که انجام شده، هم متوجه می شوید در آن تایم بالاترین نرخ معامله چقدر بوده و هم متوجه می شوید پایین ترین نرخ معامله چقدر بوده است. پس شما چهار داده مهم را در این کندل ها به شکل زیر خواهید داشت .
قیمت باز شدن ( OPEN )
قیمت بسته شده ( CLOSE )
بالاترین قیمت ( HIGH )
پایینترین قیمت ( LOW )
کندل ها از نظر (رنگ و حرکت قیمتی) به دو دسته تقسیم می شوند:
کندل های صعودی
کندل های نزولی
به زبان ساده تر اگر open ما پایین باشد و close ما بالا ، حرکت ما رو به بالا بوده و کندل ما صعودی است.
و اگر open قیمت بالا باشد و close پایین ، حرکت ما به سمت پایین بوده، پس کندل ما نزولی است.
کندل های صعودی رنگ سبز دارند
و کندل های نزولی رنگ قرمز
که از طریق تنظیمات نرم افزارها قابل تغییر است. خوب حالا شاید برای افراد حرفه ای تر از شما این سوال بوجود بیاید که همین داده ها را نمودار میله ای هم به ما می رساند، پس چرا همه از کندل ها استفاده می کنند؟
اگر اوایل مقاله خوانده باشید به این موضوع اشاره کردیم و آن ساختن الگوهای مختلف بخاطر داشتن بدنه در کندل ها است. شاید بعد ها برای شما سوال باشد، اصلا چه نیازی به الگو است؟
پس اجازه دهید همین الان جواب را عرض کنم: انسان ذاتا دنبال آن است که با ساختن اشکال ذهنی، برخی مطالب را بهتر به خاطر بسپارد و با دیدن آن الگوها یا اشکال سریع تر بتواند آنها را آنالیز کند.
پس در تحلیل قیمت ها هم به سراغ ساخت اشکال و الگوهای ذهنی رفته است که در ادامه بیشتر راجع به آن خواهید خواند. فعلا به تصویر زیر و تفاوت بین کندل ها و نمودار میله ای دقت کنید:
از ظاهر نمودارهای میله ای نمی توان برای ساختن الگوهای ذهنی استفاده کرد ، ولی ظاهر کندل ها مثل انسانی چاق یا اگر کمی کوتاه باشد، مانند بچه ای بازیگوش به نظر می آید . این را هم عرض کنم که ظاهر این کندل ها در بحث روانشناسی قیمتها بسیار بهتر است و به ما کمک خواهد کرد.
آقای استیو نویسن ( Steve noisn ) در سال 1989 میلادی اولین مقاله خود را در مورد الگوهای شمعی منتشر کرد و بعد ها این مقاله ها تبدیل به کتابی با عنوان الگوهای شمعی ژاپنی شد. در این کتاب الگوها به طور کلی به دو دسته تقسیم شده اند:
الگوهای برگشتی
الگوهای ادامه دهنده
که دوجی ها و ستاره ها هم زیر مجموعه ی الگوهای برگشتی محسوب می شوند. در ادامه با هم به بررسی و یادگیری بعضی از این الگوها می پردازیم. این الگوها می توانند از یک کندل، تا ترکیب 5 کندل کنار هم شکل بگیرند. عجله نکنید بیشتر توضیح خواهیم داد.
الگوهای برگشتی ( Reversal pattern )
به الگوهایی گفته می شود که پس از دیدن آنها در نمودار، باید منتظر چرخش روند قدیمی باشیم. دقت کنید در توضیح عرض کردم منتظر چرخش روند، و نگفتم: چرخش روند اتفاق می افتد. متاسفانه بین تحلیلگران مبتدی اینطور جا افتاده است که بلافاصله بعد از دیدن این الگوها باید تغییر روند داشته باشیم. خیر. بگذارید متن صریح کتاب استیو نیسون رو در مورد این بحث مهم و ریز را برایتان بنویسم.
(این اتفاق به ندرت رخ می دهد که ناگهان روند قدیمی تمام شده و نمودار جهت خود را به یکباره تغییر دهد. همانطور که افکار آهسته تغییر می کنند، اغلب تغییر روند ها هم آهسته و با اخطارهایی در انتهای روند شکل می گیرند. اخطار بازگشت روند صرفا بیان می کند که روند قبلی مایل به تغییر است ، ولی به این معنا نیست که سریع تغییر جهت می دهد و بازگشت شکل می گیرد. درک و فهم این مطلب فوق العاده مهم است.)
برای این موضوع هم مثال یک اتومبیل را آورده که با سرعت 90 کیلومتر بر ساعت به پیچ می رسد و می خواهد تغییر مسیر دهد، قطعا چند ترمز خواهد داشت و سرعت خود را کم کرده و بعد تغییر جهت میدهد. این ترمزها همین الگوها یا کندل های برگشتی هستند که شما با دیدن آنها متوجه ترمزهای پی در پی راننده در مسیر می شوید و آماده تغییر روند .
خوب، حالا بهتر است برویم با انواع این الگوها که شبیه ترمز هستند آشنا شویم.
الگوی مرد دار آویز ( Hanging man ):
خصوصیات الگو:
الگوی مرد دارآویز دارای سایه پایینی بلند است ( نکته: به میله هایی که گاهی بالا یا پایین کندل ها شکل می گیرند ، سایه یا shadow گفته می شود)
این الگو فقط در سقف بوجود می آید
رنگ بدنه این الگو مهم نیست (در صورتی که رنگ بدنه مشکی باشد، اعتبار الگو بیشتر خواهد شد)
حداقل طول سایه باید سه برابر بدنه اصلی باشد (هر قدر طول سایه بیشتر باشد اعتبار الگو نیز بیشتر می شود)
وقوع این الگو در سقف و در یک روند صعودی می تواند هشدار دهد که روند قبلی ممکن است به پایان رسد.
هر قدر که بدنه اصلی بالاتر از کندل های قبلی باشد احتمال پایان روند صعودی هست. (گپ)
سایه بالایی نباید وجود داشته باشد یا اگر وجود دارد اندازه آن بسیار کوچک باشد.
هر اندازه طول سایه پایینی بلندتر و طول سایه بالایی کوتاه تر باشد این الگو قطعیت بیشتری پیدا می کند.
نکته بسیار مهم برای این الگو: اینکه حتما نیاز به تایید دارد، یعنی بعد از دیدن این الگو باید شاهد یک کندل قرمز با بسته شدن قیمت آخرین معامله زیر بدنه این کندل باشیم. پس تاییدیه (فراموش نشود) که به کندل دوم، کندل confirmation (تاییدیه) می گویند.
خوب، حالا برویم سراغ مثالی از معامله در ستارهی صبحگاهی الگوی دو
الگوی چکش:
خصوصیات الگو:
1. این الگو در کف شکل می گیرد، شبیه همان مرد دارآویز ولی در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد، در کل یعنی اگر این کندل را، بالای نمودار مشاهده کردید، مرد دارآویز است و اگر پایین و در انتهای یک روند نزولی مشاهده شد به آن چکش می گوییم . اصطلاح چکش از اینجا به آن رسیده که گویا بازار در این محدوده چکش کاری شده است و بالا و پایین زیادی داشته است .
3 چکش برعکس یا ( inverted hammer )
حواستان باشد اگر hammer برعکس بود(مثل تصویر زیر) می شود:
2. بدنه این الگوی چکش می تواند (قرمز) و (سبز) باشد( البته اگر بدنه سبز باشد از اعتبار بیشتری برخوردار است).
3. هرچقدر بدنه کوتاه تر و سایه پایینی، بلند تر باشد بازهم از اعتبار بیشتری برخوردار است.
4. این الگو هم مثل الگوی مرد دارآویز حتماً باید تاییدیه داشته باشد ، یعنی همان کانفرمیشن ( Confirmation ).
5. هرچقدر که فاصله قیمتی بین کندل های قبلی و بعدی بیشتر باشد (گپ)، برگشت قوی تر شکل خواهد گرفت.
برای الگوی چکش: برخی اوقات کندل تاییدیه (بلافاصله) بعد از کندل برگشتی چکش به وجود نمی آید و معمولاً با اختلاف دو یا سه کندل به وجود می آید. در این صورت این الگوی برگشتی را یک هشدار تلقی می کنیم، صبر میکنیم در برگشت، کندلی سفید، بالاتر از بدنه الگوی چکش بسته شود، در این صورت می توانیم بگوییم تغییر روند شکل گرفته است. پس، رنگ کندل مرد دار آویز و چکش تفاوتی نمیکرد.
حالا گفتیم اگر چکش برعکس باشد مثل تصویر بالا به آن ( چکش برعکس) می گوییم ولی اگر در قسمت بالای نمودار یعنی در انتهای یک روند صعودی ، الگوی معکوس مرد دارآویز را داشتیم، اسمش چه خواهد شد؟ اسم این کندل که دقیقا معکوس مرد دارآویز است،
الگوی ستاره ثاقب یا ( Shooting Star ) :
الگوی پوشای نزولی و صعودی یا ( Engulfing )
الگوی پوشای صعودی:
این الگو در دو نوع صعودی و نزولی شکل می گیرد که ابتدا به بررسی الگوی صعودی اینگولفینگ می پردازیم:
ویژگی های این الگو:
در الگوی پوشای صعودی کندل اولی به رنگ قرمز و کندل دوم به رنگ سبز خواهد بود.
معمولاً در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد.
شمع اول دارای بدنه کوچک و بعد از آن شمع دوم دارای بدنه بزرگی است که بدنه اول را کامل دربر می گیرد و می پوشاند.
بهتر است که در شمع دوم حجم معاملات بیشتر از حجم معاملات در شمع اول باشد.
گاهی اوقات این الگو از ۳ یا ۴ کندل تشکیل می شود، البته در بیشتر موارد با همان دو کندل شکل می گیرد:
الگوی پوشای نزولی:
این الگو باعث نزول می شود، پس باید در انتهای یک روند صعودی شکل گیرد.
خصوصیات الگوی پوشای نزولی:
می توان به این اشاره کرد که از دو کندل تشکیل شده که باید کندل اول سبز و کندل دوم قرمز باشد، دقت کنید عرض کردم باید، یعنی نباید دو کندل هم رنگ باشند.
کندل دوم مثل حالت صعودی خودش، باید بزرگتر از بدنه کندل اول باشد. بدنه کندل دوم کشیده و قرمز رنگ است که کامل کندل اول را پوشانده به نوعی فروشندهها بر خریداران غلبه کرده اند، این الگو هم می تواند از ۳ یا ۴ کندل مثل تصویر بالا( ولی در سقف )شکل بگیرد.
پس باید دقت کنید که در سقف ها دنبال پوشای نزولی باشید و در کف ها دنبال پوشای صعودی
الگوی ابر سیاه:
خصوصیات الگوی ابر سیاه:
این الگو از الگوهای برگشتی سقف است.
این الگو حداقل از دو کندل تشکیل می شود.
شمع اول یک شمع سفید یا سبز است که بعد از آن یک شمع مشکی یا قرمز که از بالاترین قیمت کندل سبز رنگ شروع شده و تا میانه شمع اول امتداد پیدا می کند. حداقل باید ۵۰ درصد داخل کندل اول نفوذ کند.
بین شمع اول و دوم هرقدر شکاف بیشتری باشد این الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است. یعنی هر چقدر کندل سیاه یا قرمز دوم کشیده تر باشد الگو قدرتمندتر است.
اگر حجم معاملات در شمع دوم بیشتر از شمع اول باشد عالی ست.
به هر اندازه که نفوذ شمع دوم داخل شمع اول بیشتر باشد الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است.
نکته اول: زمانی که در معرفی الگو ها صحبتی از کندل تایید نمی شود یعنی نیازی به کندل تاییدیه ندارند. این الگو خودش یک هشدار مهم است و نیازی به کندل تایید ندارد. دقت کنید که اعتبار الگوی پوشای نزولی به مراتب بیشتر از الگوی ابر سیاه است.
نکته دوم: در مورد تمامی الگوها ملاک بدنه است، یعنی مثلا اگر میگیم در الگوی پوشای صعودی کندل دوم باید کندل اول را بپوشاند، یعنی بدنه کندل اول باید بدنه کندل دوم را بپوشاند و (شادو) یا سایه ها مهم نیست.
نکته سوم: هرچه این الگوها در تایم فریم های بالاتر یافت شوند از اعتبار بیشتری برخوردار خواهند بود. یعنی الگوی دارک کلود در تایم هفتگی بسیار مرگبارتر از همین الگو در تایم روزانه است.
الگوی نفوذی ( Piercing Pattern ) :
حتما الان سوال شده که وقتی همه ی الگو ها یک الگوی معکوس هم دارند، پس باید دارک کلود ( ابر سیاه ) هم یک الگوی معکوس داشته باشد که در کف اتفاق بیفتد. باید عرض کنم که بله . دقیقا معکوس دارک کلود که در سقف اتفاق می افتاد، پیرسینگ پترن (الگوی نفوذی) را داریم که در کف اتفاق میفتد، یعنی در انتهای یک روند نزولی دیده میشود .
این الگو معکوس الگوی ابر سیاه است.
در شناسایی کف ها بسیار استفاده می شود.
این الگو باید حداقل دو کندل داشته باشد تا به عنوان الگو شناسایی شود، شمع اول حداقل باید ۵۰ درصد شمع دوم را بالا رود و داخل شمع قبلی نفوذ کند، پس شمع اول باید قرمز رنگ باشد و شمع دوم سبز رنگ
ستاره ها ( Stars ) :
یکی از الگوهای بازگشتی مهم ستاره ها هستند که به دو نوع صعودی و نزولی تقسیم میشوند . به نوع صعودی که در کف اتفاق می افتد. ستاره صبحگاهی (Morning Star) گفته میشود که گویا خورشید تازه در حال طلوع کردن است ، کندل ها هم به همین شکل رو به بالا حرکت میکنند و الگوی نزولی آن را ستاره عصر گاهی (Evening Star) می گویند .
خصوصیات الگو را یادداشت کنید:
باید بدانید که این الگوها از ۳ کندل تشکیل می شوند، بدنه اصلی شمع که در تصویر مشاهده می کنید کوچک است، شمع اول کشیده و شمع دوم (شمع اصلی) کوچک و شمع سوم کشیده است .
رنگ بدنه کندل دوم مهم نیست. اگر به جای بدنه شمع اصلی دوجی باشد به این الگو ستاره دوجی گفته می شود. تقریبا مثل ستاره صبحگاهی بالا.
(دقت کنید که اعتبار ستاره دوجی از ستاره معمولی بیشتراست.)
ستاره دوجی نشانهای از بی تصمیمی در بازار است و قدرت خریدار و فروشنده معمولاً برابر می شود و بعد روند دوم شکل می گیرد.
به الگوی ستاره در روند نزولی ریزش باران هم می گویند.
فقط رنگ بدنه اول و سوم مهم است، در ستاره صبحگاهی بدنه اول سبز و بدنه کندل سوم قرمز است، ولی در ستاره عصرگاهی بدنه کندل اول قرمز و بدنه کندل سوم سبز است.
در کل باید بدانید کندلهای با بدنه کوچک را ستاره می گویند. پس الگوی چکش برعکس، ستاره صبحگاهی، شوتینگ استا v ، ستاره دوجی و ستاره عصرگاهی همه جزو استار ها محسوب می شوند.
در ستاره های صبحگاهی و عصرگاهی هرچقدر بدنه کندل دوم از بدنه بقیه کندلها فاصله بیشتری داشته باشد این الگو اعتبار بیشتری دارد. در کل باید بدانید وجود گپ (فاصله) به الگو اعتبار بیشتری خواهد داد.
دو نکته که در اکثر الگو ها صدق می کند: بهتر است حجم معاملات در کندل آخری بیشتر از کندل اولی باشد و همینطور کندل آخری بیش از ۵۰% کندل اول را برگشت داشته باشد.
دوجی : به طور کلی به ستاره های بدون بدنه دوجی گفته می شد. انواع دوجی ها را پایین می توانید ببینید:
دیدگاه شما