تاجر محجور چه مقرراتی دارد؟


زن نمی تواند بدون رضایت شوهر خود سمت قیمومت را قبول کند.

سوالات متداول

بله امكان دارد. مهم اين است كه لايحه دفاعيه يا تجديدنظرخواهی خود را با ذكر دقيق شماره پرونده و شعبه در موعد مقرر ارسال نمايد.

چطور ميتوان براي خانه‌هايی كه به صورت قولنامه‌ای هستند سند تهيه كرد؟

از دو طریق میتوان این كار را انجام داد: اگر قولنامه قبل از سال 70 میباشد از طریق ماده 147 قانون ثبت. اگر بعد از آن و یا حتی قبل از آن باشد از طریق اقامه دعوی تنفیذ قولنامه و الزام به تنظیم سند به طرفیت مالك رسمی و واسطه‌ها.

آيا نماينده محجور مي‌تواند به حساب محجور تجارت كند؟ اگر مي‌توانيد آيا محجور تاجر حساب مي‌شود؟

اولاً: همانند بقیه اشخاص محجور نماینده قانونی وی می‌تواند در امور مالی محجور با نظارت دادستان (در غیر مورد ولی ) اقدام كند . نماینده تاجر محجور هم می‌تواند به حساب او تجارت نماید . ثانیاً‌: ظاهراً محجور تاجر محسوب می‌شود اما كلیه دعاوی باید به طرفیت نماینده قانونی نامبرده اقامه شود كه می‌توان این موارد را از ماده 400 قانون تجارت و مقررات مربوطه به حجر در قانون مدنی و غیره استفاده نمود.

آیا در انواع ازدواج (دایمی و منقطع) مرد مكلف به پرداخت نفقه است؟

تنها در ازدواج دایم نفقه زن بر عهده شوهر است ولی در نكاح منقطع (كه غیر متخصصین به تاجر محجور چه مقرراتی دارد؟ آن ((صیغه)) می گویند)، شوهر ملزم به پرداخت نفقه نیست مگر در عقد، شرط شده باشد .

آیا زن می تواند توقیف اموال موجود شوهر خود در خارج از كشور را بابت مهریه از دادگاه ایران بخواهد؟

پاسخ از نظر حقوقی مثبت است اما اجرای آن به مقررات كشور خارجی، رابطه متقابل و تصمیم دادگاه خارجی منوط است.

حق ملاقات طفل چگونه است؟

ماده 1174 قانون مدنی می گوید:در صورتی که به علت طلاق یا به هر جهت دیگر ابوین(پدر و مادر) طفل در یک منزل سکونت نداشته باشند هریک از ابوین که طفل تحت حضانت او نمی باشد حق ملاقات طفل خود را دارد . تعیین زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوطه به آن در صورت اختلاف بین ابوین (پدر و مادر) با محکمه است .

ریاست خانواده با چه کسی می باشد؟

ماده 1105 قانون مدنی ریاست خانواده را از خصایص شوهر می داند و این نشان از برتری جویی و نابرابری بین زن و مرد نیست بلکه قدرت تفکر و تعلق مرد بر قدرت احساسات و عاطفه زن برتری دارد و خداوند کریم هم در سوره نساء می فرماید: الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم . مردان سرپرست زنان هستند و به خاطر برتری هایی که خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر نفقه ای که از اموالشان به زنان می پردازند .

آیا زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگر هستند؟

ماده 1103 قانون مدنی زن و شوهر را مکلف به حسن معاشرت با یکدیگر می کند . حسن معاشرت به معنی خوش رفتاری و برخورد شایسته در حد متعارف و معمول هست که این اخلاق نیکو باعث تحکیم و استواری کانون خانواده می شود که با توجه به کمرنگ شدن اخلاقیات در خانواده و جامعه اولین قدم شناخت روح و روان خود در رسیدن به نتیجه مطلوب و نشان دادن بازتاب آن در خانواده می باشد .

آیا زن میتواند مسکن جداگانه از شوهر در اختیار بگیرد؟

ماده 1115 قانون مدنی بیان می کند:اگر بودن زن یا شوهر در منزل مشترک باعث ترس جانی برای زن باشد مثل اینکه شوهر زن را مورد کتک قرار دهد یا (دست بزن داشته باشد) زن از ترس این موضوع میتواند از طریق دادگاه ادعا خود را به اثبات برساندودادگاه هم درصورت قبول ادعا حکم به عدم بازگشت به منزل شوهررا میدهد و زن می تواند در مسکن جداگانه زندگی نماید و تهیه مسکن و دیگر نفقه زن در این وضعیت بر عهده شوهر خواهد بود .

نفقه زن شامل چه ملزوماتی می شود ؟

ماده 1107 قانون مدنی بیان می کند: نفقه عبارت است ازهمه نیازهای معمول ومتناسب با وضعیت زن از قبیل: مسکن،پوشاک،غذا،اثاث منزل و هزینه های درمانی و بهداشتی و خدمتکار. خانم هایی که در منزل پدری عادت به داشتن خدمتکار داشته و یا به خاطر نقص عضو و یا بیماری از خدمتکار استفاده می کردند ؛ مرد موظف به استخدام خدمتکار برای همسر خود می باشد .

مهرالمثل چیست؟

ماده 1090 و 1091 قانون مدنی مهرالمثل را مهریه ای می داند که به اختیار و اراده زن تعیین میشود، که در این حالت،یکسری صفات و ویژگی ها و شرافت خانوادگی و عرف آن محل به نسبت مهریه خویشاوندان و کسانی که به مانند وی دارای این ویژگیها هستند و موارد دیگردرتعیین مهرالمثل درنظر گرفته می شود.

شرایط صیغه طلاق چیست؟

ماده 1134 و 1135 و 1136 قانون مدنی می گوید طلاق باید به صیغه طلاق و : 1-در حضور لااقل دو نفر مرد عادل که طلاق را بشنوند واقع گردد؛ 2-طلاق باید منجز (قطعی و تمام تاجر محجور چه مقرراتی دارد؟ کننده )باشد؛ 3-طلاق دهنده (سر دفتر طلاق)باید بالغ و عاقل و قاصر و مختار(دارای اختیار)باشد .

ایا در ازدواج موقت زن حق نفقه ندارد؟

ماده 1113 قانون مدنی بیان می کند: درازدواج موقت زن حق نفقه ندارد مگر اینکه ضمن عقد ازدواج شرط نفقه گذاشته شود و یا عقد با قید شرط وجود نفقه انجام گیرد .

آیا باکره بودن دختر صفت خاص برای عقد ازدواج می باشد؟

در کشور ایران باکره بودن دختر جزء یکی از صفات خاص آن دختر و نشان از پاکدامنی می باشد و معمولا عقد ازدواج بر مبنای آن شکل می گیرد و اگر بعد ازعقد ازدواج مشخص گردد دختر باکره نیست ، موجبات فسخ عقد ازدواج فراهم می شود .از این رو ماده 1128 قانون مدنی بیان می کند هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی مثل باکره بودن شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که تاجر محجور چه مقرراتی دارد؟ طرف فاقد وصف(بکارت)بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بودخواه صفت خاص درعقد صریحا قیدشده باشدیا عقد بر وجود آن منعقد گردد.لذا شخصی که میخواهد حق فسخ را اجرا نماید باید نسبت به آن ازطریق مراجع قضایی اقدام به دادخواست حقوقی فسخ نکاح نماید و یا از طریق دادسرا به اتهام تدلیس(فریب)در ازدواج زن را مورد تعقیب کیفری قرار دهد .

عسر و حرج زن در زندگی مشترک چیست؟

عسر در لغت به معنی صعوبت و مشقت و جرح به معنی تنگی و تنگنا می باشد و در واقع به هر عملی که شخص را به سختی بیاندازد و انجام و تحملش برای وی سخت باشد ؛که مصداق آن برای زن درزندگی مشترک به مانند اعتیادشوهروعدم پرداخت نفقه،ضرب و شتم نمود پیدا می کند که قانونگذار در ماده 1130 قانون مدنی در جهت حمایت از زن در زندگی زناشویی بیان می دارد .در صورتیکه دوام زوجیت موجب عسروحرج زوجه باشدوی میتواند به حاکم شرع(قاضی دادگستری)مراجعه و تقاضای طلاق کند چنانچه عسر و حرج در محکمه (دادگاه) ثابت شود دادگاه می تواند زوج(شوهر) را اجبار به طلاق نماید و تبصره آن ماده عسر و حرج را عبارت است از به وجودآمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد ، تلقی می نماید .

آیا در عقد موقت شرط مهریه ضروری می باشد؟

ماده 1095 قانون مدنی می گوید: در نکاح موقت عدم تعیین مهریه موجب بطلان عقد می شود بنابراین وجود شرط مهریه به هر میزان که مورد توافق می باشد و جزء ارکان اصلی عقد موقت می باشد و اگر شرط مهریه وجود نداشته باشد عقد باطل است .

آیا در صورت عدم پرداخت نفقه از جانب شوهر برای زن حق طلاق ایجاد میشود ؟

طبق ماده 1129 قانون مدنی در صورت استنکاف(عدم پرداخت) شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه (حکم پرداخت نفقه) و الزام او به دادن نفقه،زن می تواند برای طلاق به (حاکم)رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق می نماید.

آیا زن درصورت بیماری ایدز شوهر حق نفقه خواهد داشت؟

طبق ماده 1127 قانون مدنی هرگاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یکی از مرض های مقاربتی مثل بیماری (ایدز یا هپاتیت)گردد، زن حق خواهدداشت که ازنزدیکی با اوامتناع (خودداری)نماید و این کار باعث از بین رفتن حق نفقه وی نخواهد شد .

در اجاره نامه هرگاه حق انتقال به غیر سلب شده باشد و یا اجاره نامه ای در بین نباشد و مدت اجاره نیز منقضی شده باشد،آیا درمواقع تخلیه مورد اجاره موجر می باید حق کسب و پبشه و تجارت به مستاجر بپردازد ؟

نظر به اینکه در اجاره اماکن تجاری (قبل از سال 76)بعد از انقضای مدت اجاره نیز رابطه استیجاری برقراربوده و موجر فقط تحت شرایط خاص مندرج در قانون می تواند درخواست تخلیه نماید درمانحن فیه رابطه استیجاری برقرار است و زمانی که حق انتقال به غیر سلب شده باشد در قبال تخلیه موجر مکلف به پرداخت حق کسب و پیشه خواهد بود و در صورت عدم موافقت مالک مبنی به تخلیه ، مستاجر با پرداخت حق کسب و پیشه می تواند دادخواستی دائر بر تجویز انتقال منافع به غیر بدهد.

درضمن عقد اجاره شرط شده باشد که موجر حق افزایش مال الاجاره را ندارد آیا چنین شرطی صحیح و قابل اجرا است یا خیر ؟

ماده 4 قانون روابط موجر و مستاجر ، برای هر یک از موجر و مستاجر این حق را شناخته است که با حصول شرایط مذکور در این ماده، درخواست تجدیدنظر در میزان اجاره بها تاجر محجور چه مقرراتی دارد؟ کند.توافق طرفین قرارداد اجاره ، مبنی بر خودداری از اعمال این حق ، در واقع جلوگیری از اجرای مقررات قانون روابط موجر و مستاجر بوده و قابل ترتیب اثر نمی باشد و دادگا می تواند آن را باطل و بلااثر اعلام کند.

طبق قانون روابط موجر و مستاجر 1356 شرایط افزایش یا کاهش اجاره بها چیست ؟

برای تعدیل اجاره بها باید مدت اجاره منقضی شده باشد و سه سال از استفاده تاجر محجور چه مقرراتی دارد؟ مستاجر از عین مستاجره یا از تاریخ مقرر در حکم قطعی که به تعیین میزان اجاره بها دلالت دارد گذشته باشد.

ورشکستگی چیست؟

ورشکستگی حالت یک تاجر یا شرکتی تجاری است که از پرداخت بدهی خود ناتوان شده و نمی تواند تعهدات خود را عملی نماید و از طریق دادگاه می تواند برای اثبات ادعای خود دادخواست ورشکستگی را مطرح نماید، نه دادخواست اعسار.

ابوین تا چه سنی از کودک می توانند بر حق حضانت توافق نمایند؟

ابوین در خصوص حضانت طفل تا سن بلوغ می‌توانند توافق کنند و توافق آن‌ها در خصوص حضانت طفل تا سن 18 سالگی به دلیل حق انتخاب طفل مبنی بر انتخاب یکی از ابوین برای زندگی بعد از سن بلوغ خلاف قانون است.

آیا می دانید در قراردادها یکسری مبانی زیر بنایی و اصول بنیادین وجود دارد؟

یکی از اصول آن اصل آزادی قراردادها می باشد این اصل ریشه در ماده 10 قانون مدنی اصالت الاباحه( از معامله ای بر حذر نشده آید می توانید آن را انجام دهید )و تکمیل بودن قواعد قراردادها که طرفین آزادند تا هر گونه شرط بند یا هرگونه مندرجاتی را در قرارداد بیاورند. اصل آزادی قراردادها در دو مورد محدود می شود آنجا که قرارداد مخالف نظم عمومی و اخلاق حسنه نباشد. بنابراین در قراردادها باید مطمین شویم. 1_طرف قرارداد ممنوع المعامله نباشد. 2_عنوان و محتوای قرارداد خلاف نظم عمومی نباشد مثل خرید و فروش اسلحه. تهیه مشروبات الکلی. 3_برخلاف اخلاق حسنه نباشد

سوالات متداول

بله امكان دارد. مهم اين است كه لايحه دفاعيه يا تجديدنظرخواهی خود را با ذكر دقيق شماره پرونده و شعبه در موعد مقرر ارسال نمايد.

چطور ميتوان براي خانه‌هايی كه به صورت قولنامه‌ای هستند سند تهيه كرد؟

از دو طریق میتوان این كار را انجام داد: اگر قولنامه قبل از سال 70 میباشد از طریق ماده 147 قانون ثبت. اگر بعد از آن و یا حتی قبل از آن باشد از طریق اقامه دعوی تنفیذ قولنامه و الزام به تنظیم سند به طرفیت مالك رسمی و واسطه‌ها.

آيا نماينده محجور مي‌تواند به حساب محجور تجارت كند؟ اگر مي‌توانيد آيا محجور تاجر حساب مي‌شود؟

اولاً: همانند بقیه اشخاص محجور نماینده قانونی وی می‌تواند در امور مالی محجور با نظارت دادستان (در غیر مورد ولی ) اقدام كند . نماینده تاجر محجور هم می‌تواند به حساب او تجارت نماید . ثانیاً‌: ظاهراً محجور تاجر محسوب می‌شود اما كلیه دعاوی باید به طرفیت نماینده قانونی نامبرده اقامه شود كه می‌توان این موارد را از ماده 400 قانون تجارت و مقررات مربوطه به حجر در قانون مدنی و غیره استفاده نمود.

آیا در انواع ازدواج (دایمی و منقطع) مرد مكلف به پرداخت نفقه است؟

تنها در ازدواج دایم نفقه زن بر عهده شوهر است ولی در نكاح منقطع (كه غیر متخصصین به آن ((صیغه)) می گویند)، شوهر ملزم به پرداخت نفقه نیست مگر در عقد، شرط شده باشد .

آیا زن می تواند توقیف اموال موجود شوهر خود در خارج از كشور را بابت مهریه از دادگاه ایران بخواهد؟

پاسخ از نظر حقوقی مثبت است اما اجرای آن به مقررات كشور خارجی، رابطه متقابل و تصمیم دادگاه خارجی منوط است.

حق ملاقات طفل چگونه است؟

ماده 1174 قانون مدنی می گوید:در صورتی که به علت طلاق یا به هر جهت دیگر ابوین(پدر و مادر) طفل در یک منزل سکونت نداشته باشند هریک از ابوین که طفل تحت حضانت او نمی باشد حق ملاقات طفل خود را دارد . تعیین زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوطه به آن در صورت اختلاف بین ابوین (پدر و مادر) با محکمه است .

ریاست خانواده با چه کسی می باشد؟

ماده 1105 قانون مدنی ریاست خانواده را از خصایص شوهر می داند و این نشان از برتری جویی و نابرابری بین زن و مرد نیست بلکه قدرت تفکر و تعلق مرد بر قدرت احساسات و عاطفه زن برتری دارد و خداوند کریم هم در سوره نساء می فرماید: الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم . مردان سرپرست زنان هستند و به خاطر برتری هایی که خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر نفقه ای که از اموالشان به زنان می پردازند .

آیا زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگر هستند؟

ماده 1103 قانون مدنی زن و شوهر را مکلف به حسن معاشرت با یکدیگر می کند . حسن معاشرت به معنی خوش رفتاری و برخورد شایسته در حد متعارف و معمول هست که این اخلاق نیکو باعث تحکیم و استواری کانون خانواده می شود که با توجه به کمرنگ شدن اخلاقیات در خانواده و جامعه اولین قدم شناخت روح و روان خود در رسیدن به نتیجه مطلوب و نشان دادن بازتاب آن در خانواده می باشد .

آیا زن میتواند مسکن جداگانه از شوهر در اختیار بگیرد؟

ماده 1115 قانون مدنی بیان می کند:اگر بودن زن یا شوهر در منزل مشترک باعث ترس جانی برای زن باشد مثل اینکه شوهر زن را مورد کتک قرار دهد یا (دست بزن داشته باشد) زن از ترس این موضوع میتواند از طریق دادگاه ادعا خود را به اثبات برساندودادگاه هم درصورت قبول ادعا حکم به عدم بازگشت به منزل شوهررا میدهد و زن می تواند در مسکن جداگانه زندگی نماید و تهیه مسکن و دیگر نفقه زن در این وضعیت بر عهده شوهر خواهد بود .

نفقه زن شامل چه ملزوماتی می شود ؟

ماده 1107 قانون مدنی بیان می کند: نفقه عبارت است ازهمه نیازهای معمول ومتناسب با وضعیت زن از قبیل: مسکن،پوشاک،غذا،اثاث منزل و هزینه های درمانی و بهداشتی و خدمتکار. خانم هایی که در منزل پدری عادت به داشتن خدمتکار داشته و یا به خاطر نقص عضو و یا بیماری از خدمتکار استفاده می کردند ؛ مرد موظف به استخدام خدمتکار برای همسر خود می باشد .

مهرالمثل چیست؟

ماده 1090 و 1091 قانون مدنی مهرالمثل را مهریه ای می داند که به اختیار و اراده زن تعیین میشود، که در این حالت،یکسری صفات و ویژگی ها و شرافت خانوادگی و عرف آن محل به نسبت مهریه خویشاوندان و کسانی که به مانند وی دارای این ویژگیها هستند و موارد دیگردرتعیین مهرالمثل درنظر گرفته می شود.

شرایط صیغه طلاق چیست؟

ماده 1134 و 1135 و 1136 قانون مدنی می گوید طلاق باید به صیغه طلاق و : 1-در حضور لااقل دو نفر مرد عادل که طلاق را بشنوند واقع گردد؛ 2-طلاق باید منجز (قطعی و تمام کننده )باشد؛ 3-طلاق دهنده (سر دفتر طلاق)باید بالغ و عاقل و قاصر و مختار(دارای اختیار)باشد .

ایا در ازدواج موقت زن حق نفقه ندارد؟

ماده 1113 قانون مدنی بیان می کند: درازدواج موقت زن حق نفقه ندارد مگر اینکه ضمن عقد ازدواج شرط نفقه گذاشته شود و یا عقد با قید شرط وجود نفقه انجام گیرد .

آیا باکره بودن دختر صفت خاص برای عقد ازدواج می باشد؟

در کشور ایران باکره بودن دختر جزء یکی از صفات خاص آن دختر و نشان از پاکدامنی می باشد و معمولا عقد ازدواج بر مبنای آن شکل می گیرد و اگر بعد ازعقد ازدواج مشخص گردد دختر باکره نیست ، موجبات فسخ عقد ازدواج فراهم می شود .از این رو ماده 1128 قانون مدنی بیان می کند هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی مثل باکره بودن شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف فاقد وصف(بکارت)بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بودخواه صفت خاص درعقد صریحا قیدشده باشدیا عقد بر وجود آن منعقد گردد.لذا شخصی که میخواهد حق فسخ را اجرا نماید باید نسبت به آن ازطریق مراجع قضایی اقدام به دادخواست حقوقی فسخ نکاح نماید و یا از طریق دادسرا به اتهام تدلیس(فریب)در ازدواج زن را مورد تعقیب کیفری قرار دهد .

عسر و حرج زن در زندگی مشترک چیست؟

عسر در لغت به معنی صعوبت و مشقت و جرح به معنی تنگی و تنگنا می باشد و در واقع به هر عملی که شخص را به سختی بیاندازد و انجام و تحملش برای وی سخت باشد ؛که مصداق آن برای زن درزندگی مشترک به مانند اعتیادشوهروعدم پرداخت نفقه،ضرب و شتم نمود پیدا می کند که قانونگذار در ماده 1130 قانون مدنی در جهت حمایت از زن در زندگی زناشویی بیان می دارد .در صورتیکه دوام زوجیت موجب عسروحرج زوجه باشدوی میتواند به حاکم شرع(قاضی دادگستری)مراجعه و تقاضای طلاق کند چنانچه عسر و حرج در محکمه (دادگاه) ثابت شود دادگاه می تواند زوج(شوهر) را اجبار به طلاق نماید و تبصره آن ماده عسر و حرج را عبارت است از به وجودآمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد ، تلقی می نماید .

آیا در عقد موقت شرط مهریه ضروری می باشد؟

ماده 1095 قانون مدنی می گوید: در نکاح موقت عدم تعیین مهریه موجب بطلان عقد می شود بنابراین وجود شرط مهریه به هر میزان که مورد توافق می باشد و جزء ارکان اصلی عقد موقت می باشد و اگر شرط مهریه وجود نداشته باشد عقد باطل است .

آیا در صورت عدم پرداخت نفقه از جانب شوهر برای زن حق طلاق ایجاد میشود تاجر محجور چه مقرراتی دارد؟ ؟

طبق ماده 1129 قانون مدنی در صورت استنکاف(عدم پرداخت) شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه (حکم پرداخت نفقه) و الزام او به دادن نفقه،زن می تواند برای طلاق به (حاکم)رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق می نماید.

آیا زن درصورت بیماری ایدز شوهر حق نفقه خواهد داشت؟

طبق ماده 1127 قانون مدنی هرگاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یکی از مرض های مقاربتی مثل بیماری (ایدز یا هپاتیت)گردد، زن حق خواهدداشت که ازنزدیکی با اوامتناع (خودداری)نماید و این کار باعث از بین رفتن حق نفقه وی نخواهد شد .

در اجاره نامه هرگاه حق انتقال به غیر سلب شده باشد و یا اجاره نامه ای در بین نباشد و مدت اجاره نیز منقضی شده باشد،آیا درمواقع تخلیه مورد اجاره موجر می باید حق کسب و پبشه و تجارت به مستاجر بپردازد ؟

نظر به اینکه در اجاره اماکن تجاری (قبل از سال 76)بعد از انقضای مدت اجاره نیز رابطه استیجاری برقراربوده و موجر فقط تحت شرایط خاص مندرج در قانون می تواند درخواست تخلیه نماید درمانحن فیه رابطه استیجاری برقرار است و زمانی که حق انتقال به غیر سلب شده باشد در قبال تخلیه موجر مکلف به پرداخت حق کسب و پیشه خواهد بود و در صورت عدم موافقت مالک مبنی به تخلیه ، مستاجر با پرداخت حق کسب و پیشه می تواند دادخواستی دائر بر تجویز انتقال منافع به غیر بدهد.

درضمن عقد اجاره شرط شده باشد که موجر حق افزایش مال الاجاره را ندارد آیا چنین شرطی صحیح و قابل اجرا است یا خیر ؟

ماده 4 قانون روابط موجر و مستاجر ، برای هر یک از موجر و مستاجر این حق را شناخته است که با حصول شرایط مذکور در این ماده، درخواست تجدیدنظر در میزان اجاره بها کند.توافق طرفین قرارداد اجاره ، مبنی بر خودداری از اعمال این حق ، در واقع جلوگیری از اجرای مقررات قانون روابط موجر و مستاجر بوده و قابل ترتیب اثر نمی باشد و دادگا می تواند آن را باطل و بلااثر اعلام کند.

طبق قانون روابط موجر و مستاجر 1356 شرایط افزایش یا کاهش اجاره بها چیست ؟

برای تعدیل اجاره بها باید مدت اجاره منقضی شده باشد و سه سال از استفاده مستاجر از عین مستاجره یا از تاریخ مقرر در حکم قطعی که به تعیین میزان اجاره بها دلالت دارد گذشته باشد.

ورشکستگی چیست؟

ورشکستگی حالت یک تاجر یا شرکتی تجاری است که از پرداخت بدهی خود ناتوان شده و نمی تواند تعهدات خود را عملی نماید و از طریق دادگاه می تواند برای اثبات ادعای خود دادخواست ورشکستگی را مطرح نماید، نه دادخواست اعسار.

ابوین تا چه سنی از کودک می توانند بر حق حضانت توافق نمایند؟

ابوین در خصوص حضانت طفل تا سن بلوغ می‌توانند توافق کنند و توافق آن‌ها در خصوص حضانت طفل تا سن 18 سالگی به دلیل حق انتخاب طفل مبنی بر انتخاب یکی از ابوین برای زندگی بعد از سن بلوغ خلاف قانون است.

آیا می دانید در قراردادها یکسری مبانی زیر بنایی و اصول بنیادین وجود دارد؟

یکی از اصول آن اصل آزادی قراردادها می باشد این اصل ریشه در ماده 10 قانون مدنی اصالت الاباحه( از معامله ای بر حذر نشده آید می توانید آن را انجام دهید )و تکمیل بودن قواعد قراردادها که طرفین آزادند تا هر گونه شرط بند یا هرگونه مندرجاتی را در قرارداد بیاورند. اصل آزادی قراردادها در دو مورد محدود می شود آنجا که قرارداد مخالف نظم عمومی و اخلاق حسنه نباشد. بنابراین در قراردادها باید مطمین شویم. 1_طرف قرارداد ممنوع المعامله نباشد. 2_عنوان و محتوای قرارداد خلاف نظم عمومی نباشد مثل خرید و فروش اسلحه. تهیه مشروبات الکلی. 3_برخلاف اخلاق حسنه نباشد

چه کسانی تاجر محسوب می شوند | تعریف حقوقی تاجر در قوانین تجارت ایران

امروزه با گسترش فعالیت های اقتصادی و بازرگانی که در اقسام مختلف کالا و خدمات بین افراد جامعه صورت می گیرد نیاز است که قانون گذار قواعد و مقرراتی را تعیین کرده تا از هرج و مرج و بی قانونی جلوگیری کند و انجام آن را برای فعالین حقیقی این عرصه آسان تر کند.

در بحث های تجارتی و معاملات تجارتی یکی ازموضوعاتی که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است دانستن این نکته است که در ابتدا بدانیم تاجر به چه کسی اطلاق میگردد و کسبه ی جزء به چه افرادی گفته می شود و آیا می توان تمامی معاملات بین افراد را تجاری دانست؟ چرا که دانستن این موضوع کمک شایانی در قوانین مربوط به معاملات تجارتی برای ما خواهد داشت.

برای پاسخ به این پرسش ها باید به قانون تجارت مراجعه کنیم و ببنیم قانون تجارت در این باره چه توضیحی دارد . از این رو در این مقاله به بررسی اینکه تاجر کیست و تاجر چه شغلی دارد و انواع تاجر می پردازیم .

تعریف تاجر

تاجر در لغت به معنی بازرگان، سوداگر است.

به موجب ماده 1 قانون تجارت : تاجر کسی است که شغل معمولی خود را معاملات تجارتی قرار دهد.

به زبان ساده تر کسی عنوان تاجر پیدا می کند که اولاً، داد و ستد های تجارتی انجام دهد. ثانیاً داد وستدهای تجارتی، شغل عادی او باشد. علاوه بر آن لازم است که داد و ستد ها، به نام و به حساب خود وی انجام شود.

تاجر باید عمل تجاری را به نام و حساب خود انجام دهد. با این وصف، نماینده ها مانند قیم، وکیل، قائم مقام تجارتی، مدیران شرکت های تجاری حتی اگر موضوع شرکت الزاماٌ فعالیت تجاری باشد مانند شرکت تضامنی، تاجر محسوب نمی شوند و هم چنین فعالیت های مدیران شرکت ها به حساب شرکت انجام می شود.

با تصریح ماده 546 قانون مدنی : عامل یا مضارب در عقد مضاربه و برخی نماینده ها مانند دلال، عامل و حق العملکار تاجر محسوب می شوند.

اشخاص حقوقی که تاجر محسوب می شوند

ماده 538 تاجر محجور چه مقرراتی دارد؟ قانون تجارت : تمامی شرکت های قانون تجارت شخصیت حقوقی دارند. موضوع فعالیت اشخاص حقوقی تاجر در برخی موارد باید تجاری باشد، مانند شرکت تضامنی و نسبی و در برخی موارد مانند شرکت سهامی، شرکت در هر صورت تجاری است حتی اگر موضوع فعالیت تجاری نباشد.

*تفاوت شرکت های تجاری و غیر تجاری کسب سود نمی باشد، بلکه موضوع فعالیت است.

معاملات تجارتی

ماده 2 قانون تجارت : معاملات تجارتی به عملیاتی گفته می شود که برای تجارتی تلقی شدن نیاز به تکرار ندارد یعنی تجارتی است حتی اگر یک بار انجام شود مانند صدور برات.اما فعالیت های تجارتی عملیاتی است که شرط حتمی وجود آن استمرار است مثل تصدی حمل و نقل، کارخانه، عملیات حراجی و تصدی به هر نوع تاسیساتی که برای انجام برخی امور ایجاد می شود.

بنابراین در مورد شغل تجارت اگراشخاص به طور اتفاقی مبادرت به عملیات تجاری نمایند نمی توان آنها را مشمول تعریف قانون تجارت نمود. لازمه شغل تجارت تکرار معاملات تجاری از طرف تاجر است. میزان تکرار معاملات تجاری به نحوی که مشمول تعریف حقوق تجارت گردد، بستگی به عرف و عادت محل دارد و نمی توان تعداد معینی برای آن قائل شد .

چه کسانی تاجر محسوب می شوند

چه کسانی تاجر محسوب می شوند

دسته ای از عملیات تجارتی باید به وسیله موسسات انجام شوند

1-تصدی به حمل و نقل از راه خشکی یا آب و هوا

2-تصدی به هر نوع تاسیساتی که برای انجام بعضی امور ایجاد می شود

3-تأسیس و به کار انداختن کارخانه مشروط بر این که برای رفع حوائج شخصی نباشد

4-تصدی به عملیات حراجی

5-تصدی به هر قسم نمایشگاه عمومی

دیگر عملیات ماده 2 قانون تجارت اصولا تجاری هستند، یعنی نیازی نیست در قالب بنگاه یا موسسه باشند

اشخاصی که نمی توانند فعالیت تجاری انجام دهند

*طبق مواد 85 و 86 قانون امور حسبی، شخص صغیر ممیز و سفیه با اجازه ولی یا قیم می توانند فعالیت تجاری انجام دهند اما شخص صغیر غیر ممیز و مجنون نه شخصا و نه توسط ولی یا قیم خود نمی توانند معامله ای تجاری انجام دهند و تاجر شناخته شوند.

*کارمندان دولت از انجام فعالیت تجاری ممنوع نمی باشند اما حق العملکار کار گمرک نباید کارمند دولت باشد.

*به موجب بند 3 ماده 15 قانون دفاتر اسناد رسمی، سر دفتر و دفتریار از اشتغال به تجارت ممنوع می باشند.

*در رابطه با وکیل دادگستری، تصریح قانونی در خصوص ممنوعیت از اشتغال به تجارت وجود ندارد اما وکیل از اشتغال به اعمال منافی وکالت ممنوع می باشد.

انواع معاملات تجارتی

معاملات تجارتی را می توان به دو نوع تقسیم کرد :
ـ معاملات تجارتی اصلی
ـ و معاملات تجارتی تبعی‌
معاملات تجارتی اصلی معاملاتی هستند که در ماده ۲ قانون تجارت، به عنوان معاملات تجارتی ذکر شده اند و به لحاظ نوع و طبیعت خود، تجارتی محسوب می شوند.
معاملات تجارتی تبعی، معاملاتی هستند که نوع و طبیعت آنها مورد نظر نیست و به اعتبار تاجر بودن طرفین معامله یا یکی از آنها، تجارتی به شمار آمده اند.

ماده 3 قانون تجارت بیان می دارد معاملات ذيل به اعتبار تاجر بودن متعاملين يا يكي ازآنها تجارتي محسوب مي‌شود :
1- كليه معاملات بين تجار و كسبه و صرافان و بانكها.
2- كليه معاملاتي كه تاجر يا غيرتاجر براي حوائج تجارتي خود مي‌نمايد.
3-كليه معاملاتي كه اجزاء يا خدمه يا شاگرد تاجر براي امور تجارتي ارباب خود مي‌نمايد.
4-كليه معاملات شركتهاي تجارتي.

کسبه جزء

از لحاظ حقوق تجارت کسبه جزء تاجر به شمار می آیند. کسبه جزء اصطلاحی است که قانون تجارت در مورد کسانی که به کسب و کار و حرفه معین اشتغال داشته و در عرف تجارتی، تاجر نامیده نمی شوند، به کار برده شده است و آنها را از الزامات و تکالیفی که برای تاجر مقرر نموده، معاف کرده است.

طبق ماده 6 قانون تجارت هر تاجری به استثنای کسبه جزء مکلف است دفاتر ذیل یا دفاتر دیگری را که
وزارت عدلیه به موجب نظامنامه قائم‌مقام این دفاتر قرار‌می‌دهد داشته باشد :
1- دفتر روزنامه
2-دفتر کل
3- دفتر دارایی
4- دفتر کپیه

ماده 19 قانون تجارت تشخیص کسبه جزء را موکول به مقررات نظامنامه ای نموده است که وزارت عدلیه باید تهیه نماید.

شرایط اشخاص حقیقی که می توان آنها را کسبه جزء خواند به صورت زیر عنوان شده است :

– پیشه وران و کسبه و تولید کنندگانی که مبلغ فروش سالیانه آنها بیش از 100 میلیون ریال نباشد.

-افرادی که اقدام به ارائه خدمات در زمینه های مختلف می کنند، به صورتی که سالیانه بیش از 50 درصد میلیون ریال در قبال خدمات انجام تاجر محجور چه مقرراتی دارد؟ تاجر محجور چه مقرراتی دارد؟ داده دریافت نکنند.

در این صورت پیشه وران و کسبه جزء از تجار تمایز یافته و از تکالیفی نظیر ثبت دفاتر تجاری، ثبت روزنامه، ارائه صورت دارایی و … معاف هستند.

ثبت محل کسب برای کسبه جزء

کسبه های جزء معاف از تشکیل و تأسیس دفتر تجاری هستند. اما آنها می توانند موضوع فعالیت خود را در قالب یک قرارداد بین طرفین، به ثبت دفاتر اسناد رسمی کشور برسند. فعالیت های تجاری این کسبه از قوانین و مقررات نظام امور صنفی کشور، زیر مجموعه وزارت بازرگانی، تبعیت می کند.

در مقام جمع‌بندی باید گفت ملاک موضوعی بودن «تاجر» قاعده اولی است که فقط بر اشخاص حقیقی بار می‌شود، اما از آنجا که شخصیت حقوقی یک امر خلاف اصل است، برای تاجر بودن نیاز به یک استثنا نسبت به ملاک موضوعی دارد و آن معیار «شخصی بودن» است.

تمامی شرایط تعیین قیم

شرایط تعیین قیم

بسیاری از ما ممکن است در زندگی روزمره اصطلاح قیم را شنیده باشیم. قیمومت به نوعی از نمایندگی گفته می شود. در این نوع نمایندگی که توسط دادگاه تعیین می گردد، به فرد نماینده قیم گفته می شود.

به عبارتی دیگر و در عمل قیم کسی است که از طرف ولی (پدر یا جد پدری) و یا وصی (کسی که از طرف شخص فوت شده تعیین شده است تا اموری را انجام دهد)، برای انجام امور مربوط به صغار (جمع صغیر به معنی کودک) و یا مجانین که دچار یکی از عارضه ‌های جنون، باشد.

دادگاه ممکن است ناظر هم تعیین کند تا بر کارهای قیم نظارت داشته باشد اما شخص ناظر، قیم نیست.

دسترسی آسان به مطلب

برای چه کسانی قیم تعیین میگردد؟

برای اشخاص زیر قیم تعیین می‌شود:

  1. در مورد کودکانی که ولی خاص (پدر، جد پدری یا وصی) نداشته باشند.
  2. در مورد مجانین و اشخاص غیررشیدی (که رشد عقلی آنها ثابت نشده است) که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان کودکی باشد، اما ولی خاص (پدر، جد پدری یا وصی) نداشته باشند.
  3. برای مجانین و اشخاص غیررشید که جنون یا عدم رشد آنها مربوط به زمان کودکی آن ها نباشد. یعنی بعد از اینکه بالغ شدند مبتلا به جنون یا عدم رشد شوند.

قیم باید چه شرایطی داشته باشد؟

قیم باید چه شرایطی داشته باشد؟

طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران، برای طفل صغیری که مسلمان است قیم مسلمان انتخاب می شود و دلیل این امر آن است که نباید امور یک شخص مسلمان را شخص غیر مسلمان بر عهده گیرد.

برای قیم برخی شرایط به موجب قانون شناخته شده است و برخی شرایط دیگر در حقیقت عرف و رویه دادگاه ها است.

در عمل قیم باید شرایط زیر را داشته باشد:

  1. عاقل باشد: به این معنا که خود قیم نباید دچار عارضه عقلی باشد و عاقل به معنای عرفی مد نظر نیست.
  2. باید بالغ باشد: بدیهی است که شخصی که خود به سن بلوغ نرسیده است نمی تواند قیم شخص دیگری باشد.
  3. بصیر و آگاه به مورد مد نظر باشد: قیم باید به قدری هوش و ذکاوت داشته باشد که بتواند امور شخصی را که قیمومت وی را به عهده گرفته است، اداره کند.
  4. اهلیت قانونی کامل و شایستگی اخلاقی و قابل اعتماد بودن: این جزء شرایطی است که قاضی باید آن را احراز نماید.
    در واقع قیم باید شخصی باشد که مشهور به فسق و فجور نباشد و در ظاهر حداقل بتوان به وی اعتماد کرد. از ملاک های تشخیص این موارد معمولا، شغل مناسب، تاهل، سابقه خوب از اطرافیان و دیگر موارد این چنینی است.

کسانی که نمی توانند قیم باشند

اشخاصی از دیدگاه قانونی صلاحیت قیمومیت ندارند و نمی توانند قیم شخصی دیگر باشند، حتی اگر رابطه ی نزدیک مانند برادری با فرد داشته باشند.

این اشخاص که صلاحیت قیمومیت ندارند به ترتیب زیر هستند:

کسانی که خود تحت ولایت یا قیمومت هستند: کسانی که قیم دارند نمی توانند قیم باشند.

کسانی که به علت ارتکاب یکی از جرایم ذیل به موجب حکم قطعی محکوم شده باشند، حتی اگر مجازات بر آن ها به هر دلیلی اجرا نشده باشد.
دقت داشته باشید که محکومیت مهم است و متهم بودن به یکی از جرایم زیر مانع قیمومت نیست:

  1. سرقت
  2. خیانت در امانت
  3. کلاهبرداری
  4. اختلاس
  5. هتک ناموس یا منافیات عفت
  6. ایراد جنایت نسبت به اطفال
  7. ورشکستگی به تقصیر.

کسانی که حکم ورشکستگی آنها صادر و هنوز عمل ورشکستگی آنها تصفیه نشده است: چون یکی از جنبه های مهم امور اشخاصی که نیاز به قیم دارند، مالی است، بنابراین تاجری که خود ورشکسته شده و امور مالی خود را در هر مقیاسی نتوانسته اداره کند، نمی تواند قیم باشد.

کسانی که معروف به فساد اخلاقی باشند.

کسی که خود یا اقربای طبقه اول او دعوایی بر محجور داشته باشد حتی اگر ارتباطی با آن شخص طرف دعوی نداشته باشد.

دادگاه صالح برای نصب قیم

دادگاه صالح برای نصب قیم دادگاهی است که در محل اقامت فرد محجور قرار دارد.

قیم نامه تا چه زمانی اعتبار دارد

تا زمانی که شخص محجور از حالت حجر خارج نشده است تمامی اقدامات حقوقی این شخص توسط قیم بعنوان نماینده قضایی انجام خواهد داد.

شرایط قیم شدن فرزند برای مادر

در صورتی که شرایط قیمومت برای فرزند محیا باشد می تواند بعنوان قیم برای مادر محجور خود باشد.

نحوه تعیین قیم اتفاقی در مرحله دادسرا

در صورتی که خود قیم فرد مجحور مرتکب جرم شود و یا ولی شخص محجور مرتکب جرم شود و این افرارد بخاطر وجود مصلحت خود اقدام به طرح دعوا نمی کنند و یا شرایط و اوضاع و احوال طوری است که امکان تعیین قیم برای محجور وجود ندارد و یا موجب فوت وقت شده که موجب از بین رفتن حقوق محجور خواهد شد در این موارد دادستان شخصی را به عنوان قیم موقت برای محجور تعیین مکرده و یا خود تا زمان تعیین قیم موضوع را خودش در اختیار گرفته تا تعیین قیم خود اقدام حجور را انجام می دهد.

چه کسانی برای قیم شدن اولویت دارند؟

خویشاوندان و اقوام در صورتی که دیگر شرایط را برای قیم شدن داشته باشند، بر دیگران اولویت خواهند داشت و دادگاه یک یا چند نفر از آنان را به سمت قیمومت معین خواهد کرد، در میان خویشاوندان شخص تحت قیمومیت، پدر یا مادر او مادام که شوهر ندارد، با داشتن صلاحیت بر دیگران مقدم است؛ و نیز در صورت محجور شدن زن، شوهر زن با داشتن صلاحیت برای قیمومت بر دیگران مقدم است.

قانون مدنی میگوید:

زن نمی تواند بدون رضایت شوهر خود سمت قیمومت را قبول کند.

آیا قیم را میتوان عزل کرد؟

اگر قیم از شرایط قانونی خارج شود و یا عملکرد او به صورت عمدی و یا به صورت مستمر موجب آسیب رساندن به شخص گردد، میتوان از دادگاه عزل قیم را با ارائه دلایل درخواست کرد.

دادگاهی صالح به رسیدگی به دعوای عزل قیم است که قیم را نصب کرده است. در این حالت تفاوتی نمیکند که قیم شخص غریبه باشد و یا حتی مادر شخص تحت قیمومیت باشد. در هر صورت قیم عزل میگردد.

آیا قیم را میتوان عزل کرد؟

دستمزد قیم

انجام امور قیمومت معمولا رایگان است. اما ممکن است که قیم برای انجام اموری که عهده دار انجام آن است، درخواست دستمزد کند.

تقاضای دستمزد از دادگاه برای قیم امکان پذیر است و قیم می تواند برای انجام امور راجع به قیومیت دستمزد مناسب و متعارفی را با نظر دادستان محل از اموال مربوط به شخص برداشت کند.

در تعیین دستمزد قیم سه ملاک مورد توجه است:

  1. کیفیت و کمیت کار قیم در اداره اموال و مواظبت شخص محجور
  2. وضع محلی که اقامتگاه محجور در آنجا واقع است و امور قیمومت در آنجا انجام می گیرد
  3. درآمد محجور

نتیجه گیری

قانون در جایگاه حمایت از افراد ضعیف جامعه مقررات سختگیرانه ای را برای قیم وضع کرده است. البته این مقررات به جا و منطقی است تا حقوق افرادی که نمی توانند داد خود را به گوش قانون برسانند ضایع نشود.

اگر از شرایط مد نظر قانون آگاه باشیم می توانیم قیمومت را به خوبی انجام دهیم و به شخصی که تحت حمایت است تاجر محجور چه مقرراتی دارد؟ آسیب نرسانیم.

سوالات رایج

آیا قیم میتوان ملک شخص محجور را بفروشد؟

خیر این موضوع جز در موارد ضرورت و با تصویب دادگاه ممکن نیست.

آیا قیم میتواند ماشین شخص را بفروشد؟

این امر فقط با اجازه دادستان ممکن است.

آیا قیم میتواند از حساب شخص پول برداشت کند؟

این موضوع ممکن است اما در هر دوره قیم باید به دادستان مربوطه، حساب پس بدهد.

قانون برتر

مطالبی که در این مختصرآورده شده است بررسی قسمتی از قانون مدنی است که تحت عنوان محجورین و اعمال حقوقی آنها گرد آوری و نگارش شده است. این مختصر شامل دو فصل است که در فصل اول مربوط به محجورین و اهلیت و سن رشد و بلوغ ومسئولیت کیفری محجورین می باشد و در فصل دوم به اعمال حقوقی محجورین اشاره های کوتاهی شده است.

پیشاپیش از بزرگان این عرصه به خاطر تمام زحماتشان کمال تشکر را دارم و امیدوارم که اشکالات و کاستی ها را به دیده اغما نگریسته و از راهنمایی های بزرگوارانه خود مرا بی نصیب نگذارند.

در پایان از تمام عزیزانی که مرا در گرد آوری این مطالب یاری فرمودند کمال احترام و تشکر را می نمایم%

مطلقاً همه انسان ها دارای اهلیت تمتع هستند با این وجود عده ای از افراد هستند که به علل مختلف فاقد اهلیت استیفاء هستند که در این مختصر طبق قانون مدنی ماده 1207 ق. م به سه مورد از این افراد یعنی صغار، افراد غیر رشید، و مجانی اشاره شده است که در این میان صغار به دلیل عدم رشد و نرسیدن به سن بلوغ و افراد سفیه و غیر رشید به خاطر عدم رشد و تمییز ومجانی به خاطر نبود قوای عقلانی از اهلیت استیفاء به طور کلی یا جزئی محروم هستند. افراد محجور در انجام اعمال حقوقی خود داری محدودیت هایی هستند که در مورد هر کدام از محجورین این محدودیت ها متفاوت است

* در این میان اعمال حقوقی صغیر بنا به تسریع قانون مدنی تا حدی که مربوط به اموال و حقوق مالی او باشد باطل و بلا اثر است لذا صغیر ممیز می تواند تملک بلاعوض کند.

* اعمال حقوقی سفیه در معاملات و تصرفات نافذ نیست مگر با اجازه ولی و قیم که در این صورت می توان مورد قبول واقع شود.

* اعمال حقوقی مجنوب طبق قانون مدنی مطلقا باطل است مگر در مورد مجنون ادواری که در حال افاقه می تواند صحیح باشد.

قانون مدنی هر کشور محوراصلی نظام حقوقی از کشور به شمار می آید اگر چه وظیفه اصلی این قانون تنظیم روابط قراردادی و خارج از قرار داد اشخاص جامعه است اما در عمل ضوابط قانون مدنی، حقوق کیفری، عمومی تجاری و. را نیز تحت تاثیر قرار می دهد به همین علت است که شناخت همه جانبه قانون مدنی ارزشمند است. چون گروهی از اشخاص به حکم قانون محجور شناخته شده اند یعنی نمی توانند شخصا و بدون دخالت دیگری امور خود را اداره کنند و اعمال حقوقی انجام دهند حمایت از آنها مورد توجه قانون گذار واقع و مقرراتی بدین منظور وضع شده است. که در این مختصر سعی خواهد شد مورد بررسی قرار گیرد و اهم آنها بدین شرح است: مبحث محجورین که مباحث مهم و بنیادی حقوق مدنی است در این بحث از مفهوم حجر و اهلیت انواع محجورین و حدود حجر آنها و برخی از نهادهای حمایت از محجورین سخن به میان می آید.

بخش اول: مفهوم حجر

بخش دوم: سن رشد قانونی و مسئولیت کیفری

بخش سوم: اقسام حجر

گفتار اول: اهلیّت

همه افراد دارای اهلیت تمتع هستند یعنی می توانند دارای حق باشند ولی ممکن است که اهلیت اسیفاء یعنی توانایی اجرای حق، نداشته باشند، اشخاصی که فاقد اهلیت استیفاء هستند محجور نامیده می شوند. [1] مبنای حقوقیاهلیت تمتع انسان بودن است اما مبنی حقوقی اهلیت استیفاء داشتن تمییز و درک است از آنجا که قواعد مربوط به اهلیت با مصالح جامعه ارتباط دارد و دارای اهلیت خاص می باشد از این رو قواعد مذکور از قواعد امره و مربوط به نظم عمومی محسوب می شود چنانچه مواد 959 و 960 ق.م اشعار می دارد هیچ کس نمی تواند به طور کلی حق تمتع و یا حق اجرای تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند و ماده 960 هیچ کس نمی تواند از خود سلب حریت کند و یا در حدودی که مخالف قوانین یا اخلاق حسنه باشد از استفاده از حرکت خود صرف نظر نماید.

در نتیجه قراردادهای مربوط به سلب اهمیت اعم از اهلیت استیفاء و تمتع باطل و بلاثر است البته لازم به ذکر است که سلب یکی از حقوق مدنی در صورتی ممنوع و باطل است که به طور کلی باشد نه به طور جزیی در حقیقت به طور خلاصه سلب حق در صورتی جایز است که سلب حقوق مدنی به طور جزیی باشد. [2]

گفتار دوم: مفهوم حجر و اثباب حجر

محجور: کسی که فاقد عقل (جنون) و یا رشد (سفیه) و یا کبر (18 سال تمام) بوده باشند ( مواد 212 و 113 قانون مدنی ) و یا در صورت دارا بودن عقل و رشد و کبر ورشکسته شود (ماده 418 قانون تجارت) یا در صورتی که تاجر ورشکسته نباشد معسر گردد ( ماده 36 قانون اعسار 1313)

فقه: برده و مفلس ( به جای اعسار و ورشکستگی و قانون کنونی ) و بیمار مشرف به مرگ ( در نظر گروهی از فقها از اسباب حجر است) و علاوه بر این به کبر بلوغ به کار می برند که در پسر 15 سال تمام قمری و در دختر 9 سال تمام قمری است. [3]

واژه حجر در لغت به معنی منع وباز داشتن است اما در اصطلاح حقوقی حجر به معنای عدم اهلیت استیفاء است.

پس می توان در تعریف حجر گفت: حجر عبارت است از منع شخص به حکم قانون نییست به این که بتواند امور خود را به طور مستقل و بدون توانایی شخص در اعمال و اجرای حق [4] بعضی از فقها حجر را منحصر به امور مالی دانسته اند و همچنین است بعضی از حقوق دانان که دکتر امامی در تعریف حجر گفته اند: حجر عبارت است از ممنوع بودن شخص از دخالت در اموال و حقوق مالی خود از طرف قانون [5] در فقه امامیه معمولا در کتاب حجر 6 سبب را از موجبات حجر دانسته اند که عبارتند از: صغر، سفه، جنون، افلاس، مرض متصل به موت و رقیت ( بردگی) اما در حقوق موضوعه ماده 1207 قانون مدنی اثباب حجر را چنین بیان می کند:

م 1207 ق . م اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق ومالی خود ممنوع هستند 1- صغار 2- اشخاص غیر رشید 3- مجانی

به کسی صغیر گفته می شود که نابالغ باشد به عبارت دیگر وصف صغیر در برابر کبیر که صفت شخص بالغ است به کار می رود همچنین می توان کلمه صغر را در برابر بلوغ که صف شخص بالغ است، به کار برد. صغیر در لغت به معنای کوچک و خرد است و در اصطلاح فقهی وحقوقی به کسی اطلاق می شود که به سن بلوغ نرسیده و کبیر نشده باشد.

قبل از اصلاحات قانون مدنی به سال 1361، صغیر به کسی گفته می شد که به سن 18 سال تمام نرسیده بود ولی با حذف ماده 1209 و اصلاح ماده 1210 و در نتیجه لغو 18 سال به عنوان سن کبر امروزه مفهوم صغیر در فقه و حقوق مدنی یکسان است و هر کس که به سن بلوغ نرسیده باشد صغیر به شمار می آید.

بهتر است قبل از آنی که وارد مقوله صغیر و انواع آن شویم تعریفی از بلوغ از ذکور و اناث و رشد آنها که باعث خروج حجر می شود داده شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.