مثال از دنیای واقعی کارگزاران



شکوفایی اقتصادی یا شکست اقتصادی از مراکز مختلف اقتصادی تا اقتصاد جهانی متصاعد می شود و این وابستگی متقابلا در عملکرد شرکت های خدمات مالی جهانی تکرار می شود ، دفاتر مرکزی با شعب محلی ، مشارکت سرمایه گذاری در جهان دارند.

مثال از دنیای واقعی کارگزاران

همین اول نوشته بگوییم که سهیلا جلودارزاده و روزنامه کارگزاران نمی توانند طرفدار تعطیل کار و توقف تولید باشند. پس باید پرسید چرا جلودارزاده حق اعتصاب را برای کارگران مطالبه می کند و کارگزاران این پیشنهاد را به عنوان تیتر نخست خود بر می گزیند؟1 - جلودارزاده به اعتبار عضویت در یک تشکیلات کارگری (حزب اسلامی کار) خوب می داند که اگر کار متوقف شود، تولیدی در کار نیست و به تبع آن پولی برای پرداخت حقوق کارگران خلق نمی شود. روزنامه کارگزاران نیز بنا به چارچوب های فکری خود، کار و تولید را عامل مثال از دنیای واقعی کارگزاران ثروت افزایی کشور و بهره مندی همگانی می داند و به همین علت خواستار استمرار کار کارگران است. اما با وجود این ملاحظات جدی، دنیای واقعی تابع تمایلات سهیلا جلودارزاده و روزنامه کارگزاران نیست.یکی از این واقعیت ها می تواند نارضایتی کارگران از شرایط کار باشد. کارگری که از شرایط کار (دستمزد، بیمه و. ) راضی نباشد به صورت خود خواسته و یا غیر ارادی به روند کار و تولید تاثیر کاهنده می گذارد. اعتصاب یکی از رفتارهای ارادی کارگران و دست به قضا صادقانه ترین و کم ضررترین آنهاست. کار با دلسردی، خرابکاری در ماشین های تولید (سابوتاژ)، انتقال اطلاعات کارگاه یا کارخانه به رقیبان و نظایر اینها از اعتصاب موثرتر و مخرب تر هستند.2 - سازمان بین المللی کار حق اعتصاب را برای اتحادیه ها و کنفدراسیون های کارگری به رسمیت شناخته است. اما این حق نامحدود نیست و صرفا در جهت اعاده حقوق قانونی و احیانا توافق شده بین کارگران و کارفرمایان قابل اجراست. به همین علت در بسیاری از کشورها که اتحادیه های کارگری پر قدرتند، پیش از اعتصاب، تذکر داده می شود و معمولا با مصالحه کارگران و کارفرمایان، اعتصاب منتفی می شود. گرایش عمومی در رفتار اتحادیه های امروزی این است که به جای اعتصاب از تهدید به اعتصاب استفاده کنند.3 - رابطه اعتصابیون با دولت در همه کشورها یکسان نیست. هر قدر بخش خصوصی قدرتمند تر و دولت کوچک تر باشد، رنگ سیاسی اعتصاب کمتر می شود و درگیری دولت با اعتصابیون کاهش می یابد. در این گونه کشورها، قوانین کار به گونه ای تنظیم می شود که قرارداد دوجانبه کارگر و کارفرما، تنظیم کننده رابطه آنهاست و دولت انگیزه ای برای ورود به این مجادله را ندارد. کارگران و کارفرمایان می توانند با مثال از دنیای واقعی کارگزاران طرح دعاوی حقوقی در محاکم به حقوق خود دست یابند و اگر از این راه به نتیجه نرسند، اعتصاب را در دستور کار قرار می دهند.4 - آزادی تشکیل سندیکاها و اتحادیه های مستقل و متعدد از جمله عواملی است که خطر سیاسی شدن اعتصاب را کاهش می دهد. زیرا کارگران عضو اتحادیه ها و سندیکاها حق اقدام فردی و احیانا رادیکال را ندارند و برای بهره مندی از قدرت تشکل های کارگری ناچارند از تصمیم های آنها تبعیت کنند. یکی از تصمیم های رایج اتحادیه ها و سندیکاها مصالحه با کارفرمایان است.این مصالحه حتی گاهی به کاهش دستمزدها منجر می شود. یکی از مثال های رایج در این زمینه مصالحه اتحادیه های کارگری با شرکت هواپیمایی یونایتد ایرلاینز در آمریکاست. در پی حوادث تررویستی 11 سپتامبر، این شرکت هواپیمایی به علت کاهش تعداد مسافران به سوی ورشکستگی می رفت، اما مدیران شرکت توانستند اتحادیه ها را متقاعد کنند که تنها راه بقای بنگاه، کاهش دستمزدهاست. این مصالحه صورت گرفت و هواپیمایی یونایتد ایرلاینز پس از رهایی از بحران، حقوق معوقه کارکنان را پرداخت کرد.بنابراین می بایست آنچه را که سهیلا جلودارزاده گفت و کارگزاران بازتاب داد، راه حلی برای پیگیری آشتی جویانه مطالبات کارگران ارزیابی کرد و به دولت این نکته را متذکر شد که اگر در رابطه کارگران و کارفرمایان کمتر مداخله کند، منافع مشترک آن دو گروه، آنها را به سوی مصالحه سوق می دهد و مواردی نیز که به مصالحه نمی انجامد، به حساب دولت گذاشته نمی شود، مشروط به آنکه قانون کار، حق مالکیت کارفرما و حق دستمزد توافقی کارگران را به رسمیت بشناسد.

سیستم غیر متمرکز مالی (DeFi) را بهتر بشناسید

سیستم مالی غیر متمرکز مفهومی است که در آن محصولات مالی در یک شبکه بلاکچین به جای اینکه از طریق واسطه ای مانند بانک ها یا کارگزاری ها دادو ستد شوند ، برای همه ، جهت معامله در دسترس هستن . بر خلاف حساب بانکی یا کارگزاری ، شناسه صادر شده توسط دولت ، شماره تأمین اجتماعی یا اثبات آدرس برای استفاده از DeFi لازم نیست. به طور دقیق تر ، دیفای به سیستمی اشاره دارد که در آن نرم افزار نوشته شده بر روی بلاکچین ها این امکان را برای خریداران و فروشندگان و وام دهندگان و وام گیرندگان فراهم می کند تا به جای یک شرکت یا موسسه واسط معامله ، با یک واسط مبتنی بر نرم افزار ارتباط برقرار کنند.

در ساده ترین شکل تعریف ، سیستم مالی غیرمتمرکز (Decentralized finance) DeFi مفهومی است که در آن محصولات مالی در یک شبکه بلاکچین به جای اینکه از طریق واسطه ای مانند بانک ها یا کارگزاری ها دادو ستد شوند ، برای همه ، جهت معامله در دسترس هستند .

بر خلاف حساب بانکی یا کارگزاری ، شناسه صادر شده توسط دولت ، شماره تأمین اجتماعی یا اثبات آدرس برای استفاده از DeFi لازم نیست. به طور دقیق تر ، DeFi به سیستمی اشاره دارد که در آن نرم افزار نوشته شده بر روی بلاکچین ها این امکان را برای خریداران و فروشندگان و وام دهندگان و وام گیرندگان فراهم می کند تا به جای یک شرکت یا موسسه واسط معامله ، با یک واسط مبتنی بر نرم افزار ارتباط برقرار کنند.

برای دستیابی به هدف تمرکز زدایی از چندین فناوری و پروتکل استفاده می شود. به عنوان مثال ، یک سیستم غیرمتمرکز می تواند متشکل از ترکیبی از فناوری های open-source، بلاکچین و نرم افزارهای اختصاصی باشد. قراردادهای هوشمندی که شرایط توافق بین خریداران و فروشندگان یا وام دهندگان و وام گیرندگان را خودکار می کند. صرف نظر از فناوری یا پلتفرم مورد استفاده ، سیستم های DeFi برای حذف واسطه های بین طرفین معامله طراحی شده اند.

در حالی که حجم برندهای تجاری در قراردادهای هوشمند به طور مداوم در حال رشد است ، DeFi یک صنعت اولیه است که زیرساخت های آن هنوز در حال رشد است. نظارت بر DeFi کم است یا وجود ندارد. در آینده انتظار می رود که DeFi جایگزین مسیر مالی مدرن شود.

سیستم غیر متمرکز مالی (DeFi) چیست؟

استفاده از فناوری در خدمات مالی چیز جدیدی نیست. امروزه بیشتر معاملات در بانک ها یا سایر شرکت های خدمات مالی با کمک فناوری انجام می شود. با این حال ، نقش فناوری در حال حاضر محدود به تسهیل چنین معاملاتی است. شرکت ها هنوز مجبورند مجوزهای قضایی ، بازارهای مالی رقابتی و استانداردهای مختلف را در نظر بگیرند تا یک معامله را به حیطه عمل درآورند . DeFi با انبوهی از پروتکل های نرم افزاری رایج و استفاده از بلاکچین های عمومی ، این فناوری را در توجه معاملات صنعت خدمات مالی قرار می دهد.

DeFi معمولاً در حوزه بلاکچین و ارزهای رمزپایه قرار می گیرد. اما دامنه آن بسیار گسترده تر است. برای درک فرآیندهای فکری که منجر به توسعه مالی غیرمتمرکز شده است ، درک وضعیت فعلی سیستم مالی مهم است.

زیرساخت های مالی مدرن بر روی مدل قطب و اقمار(Hub and Spoke) ساخته شده است. مراکز کلیدی فعالیت اقتصادی ، مانند نیویورک و لندن ، به عنوان قطب عملیاتی صنعت خدمات مالی عمل می کنند و فعالیت اقتصادی را در بخشهای مختلف تحت تأثیر قرار می دهند، مراکز منطقه ای یا نیروگاه های مالی دیگر مانند بمبئی یا میلان که ممکن است به اندازه مراکز اصلی در سطح جهان مهم نباشند ، به عنوان مراکز عصبی برای اقتصاد مربوطه عمل می کنند.

Defi


شکوفایی اقتصادی یا شکست اقتصادی از مراکز مختلف اقتصادی تا اقتصاد جهانی متصاعد می شود و این وابستگی متقابلا در عملکرد شرکت های خدمات مالی جهانی تکرار می شود ، دفاتر مرکزی با شعب محلی ، مشارکت سرمایه گذاری در جهان دارند.

مشکلات پراکندگی موقعیت مکانی و فعالیتهای آنها به دلیل اینکه آنها در هر حوضه شامل قوانین مخلتفی هستند مورد انتقاد قرار میگیرد و این تمرکز زدایی باعث شده است که از نظر سیستمی برای حفظ تعادل اقتصاد جهانی مهم و برای ایجاد زیرساخت های خدمات مالی جدید ضروری باشند.

در حالی که مدل سنتی مالی در قرن گذشته به خوبی کار کرده است ، اما بحران مالی و متعاقب آن رکود بزرگ نقص این معماری را آشکار کرده است. مشکلات ترازنامه برای چند موسسه مالی بزرگ مانند دومینویی ، اقتصادهای موسسات را یکی پس از دیگری دچار رکود کرد و متعاقب آن رکود جهانی خود را نمایان کرد.

سیستم مالی غیرمتمرکز از فناوری استفاده می کند تا مدلهای متمرکز را از بین ببرد و ارائه خدمات مالی را برای هر کسی بدون در نظر گرفتن قومیت ، سن و هویت فرهنگی فراهم کند. سرویس ها و برنامه های DeFi بیشتر بر روی بلاکچین های عمومی ساخته می شوند و خدمات نوآورانه ای را می سازند که به صورت سفارشی برای سیستم DeFi طراحی شده اند. در عین حال ، برنامه های DeFi به کاربران امکان کنترل بیشتر پول خود از طریق کیف پول دیجیتال و خدمات تجاری را می دهند که به طور صریح به جای استفاده از موسسات مالی ، از تک تک کاربران جهت معاملات خود بهره ببرند.

اجزای تشکیل دهنده DeFi

در سطح گسترده ، اجزای DeFi همان اجزای موجود در سیستم های مالی موجود سنتی است ، به این معنی که آنها به ارزهای پایدار و موارد بسیار متنوعی نیاز دارند. اجزای DeFi به صورت سکه های ثابت و خدماتی مانند مبادلات رمزنگاری و خدمات اعتباردهی در می آیند.

قراردادهای هوشمند چارچوبی را برای عملکرد برنامه های DeFi فراهم می کنند زیرا در آنها شرایط و فعالیت های لازم برای عملکرد این سرویس ها رمزگذاری شده است. به عنوان مثال ، یک کد قرارداد هوشمند اعتباری دارای کد خاصی است که دقیقاً شرایط بین افراد را تعیین می کند.

در صورت عدم تحقق برخی شرایط یا ضوابط ، وثیقه قابل تصفیه است. همه این کارها از طریق کد خاصی انجام می شود،که در گذشته همه این فرایند ها را بانک ها یا موسسات به صورت دستی انجام می دادند.

تمام اجزای سیستم مالی غیرمتمرکز به یک مجموعه نرم افزاری تعلق دارند. منظور از اجزا هر لایه ای است که عملکرد خاصی را در ساخت یک سیستم DeFi به عهده دارد. قابلیت انعطاف پذیری یک مشخصه مهم است چرا که اجزای متعلق به هر لایه را می توان با هم ترکیب کرد تا یک برنامه DeFi ایجاد شود.

چهار لایه تشکیل دهنده DeFi

لایه تسویه حساب: همچنین از لایه تسویه حساب به عنوان لایه ۰ یاد می شود زیرا این لایه پایه ای است که سایر تراکنش های DeFi بر روی آن ساخته می شود که شامل یک بلاکچین عمومی و ارز دیجیتال بومی است.

معاملات انجام شده در برنامه های DeFi با استفاده از این ارز انجام می شود به عنوان مثال یک نمونه در بستر Ethereum و توکن اتری آن (ETH) است که در مبادلات رمزنگاری استفاده می شود این لایه همچنین می تواند دارای نسخه های ارز هایی مانند دلار آمریکا یا دارایی های دنیای واقعی باشد. به عنوان مثال ، یک رمزارز املاک و مستغلات ممکن است نشان دهنده مالکیت یک قطعه زمین باشد.

لایه پروتکل: پروتکل های نرم افزار استانداردها و قوانینی هستند که برای اداره وظایف یا فعالیت های خاص نوشته شده است. به موازات این قوانین ، نهادهای دنیای واقعی توافق کرده اند این مجموعه اصول و قواعد را به عنوان پیش شرط فعالیت در این صنعت رعایت کنند.

پروتکل های DeFi قابلیت همکاری و تعامل دارند ، به این معنی که می توانند توسط چندین نهاد به طور همزمان برای ساخت سرویس یا برنامه استفاده شوند و لایه پروتکل نقدینگی برای وضعیت DeFi فراهم کند. مثالی از پروتکل DeFi ، Synthetix است که یک پروتکل تجارت مشتقات بر پایه Ethereum است و برای ایجاد نسخه های ترکیبی از دارایی های دنیای واقعی استفاده می شود.

لایه برنامه : همانطور که از نام آن مشخص است ، لایه برنامه محل استقرار برنامه ها پیش روی مصرف کننده است. این برنامه ها پروتکل های اساسی را در سرویس های ساده متمرکز بر مصرف کننده جمع می کنند. بیشترین کاربردهای رایج در سیستم ارزهای دیجیتال ، مانند مبادلات غیر متمرکز ارزهای دیجیتال و خدمات اعتباردهی، روی این لایه قرار دارند.

لایه تجمع: لایه تجمع متشکل از سیستمی است که برنامه های مختلف لایه قبلی را برای ارائه خدماتی به سرمایه گذاران متصل می کند. به عنوان مثال ، کاربر ممکن است انتقال ارزدیجیتال را بین ابزارهای مالی مختلف برای به حداکثر رساندن بازده انتقال و کاهش کارمزد انتخاب کند.

در یک تنظیم فیزیکی ، چنین اقدامات تجاری مستلزم انجام کارهای اداری و هماهنگی قابل توجهی است. اما چارچوب مبتنی بر فناوری بلاکچین باید مسیر سرمایه گذاری را هموار کند و به معامله گران اجازه دهد به سرعت از خدمات مختلف استفاده کنند. اعتباردهی نمونه ای از خدماتی است که در این لایه وجود دارد. خدمات بانکی و خدمات کیف پول های دیجیتالی نیز نمونه های دیگری هستند.

وضعیت فعلی DeFi

سیستم مالی غیرمتمرکز هنوز در مرحله آغاز تکامل خود است. ارزش قیمتی کل میزان حساب های بلاک شده در قراردادهای DeFi از مارس ۲۰۲۱ بیش از ۴۱ میلیارد دلار است. ارزش کل میزان دارایی بلاک شده و ارزش آنها در USD محاسبه می شود. اگرچه ممکن است رقم کلی دارایی های بلاک شده برای DeFi قابل توجه به نظر برسد ، اما لازم به یادآوری است که بسیاری از DeFi های موجود از نقدینگی و حجم کافی برای تجارت در بازارهای رمزنگاری برخوردار نیستند.

وضعیت DeFi همچنان مملو از مشکلات زیرساختی و هکر است. کلاهبرداری همچنین در زیرساخت های DeFi که به سرعت در حال تکامل هستند نیز وجود دارد. DeFi “Rug Pulls” که در آن با وجود اینکه پروتکل های مستقر وجود دارد که می توانند برای کاهش قابل توجه خطر مورد استفاده قرار بگیرند ولی هکرها پروتکلی از بودجه را خالی کرده اند و سرمایه گذاران قادر به معامله نیستند .

ماهیت باز و وضعیت سیستم مالی غیرمتمرکز ممکن است مقررات مالی موجود را با مشکل روبرو کند. قوانین فعلی براساس ایده حوزه های قضایی مالی جداگانه تدوین شده است که هرکدام مجموعه قوانین و مقررات خاص خود را دارند. دامنه معاملات بدون مرز DeFi سوالات مهمی را برای این نوع مقررات به دنبال دارد که هنوز بی جواب مانده است به عنوان مثال ، چه کسی در یک جرم مالی که در آن سوی مرزها ،در ارتباط با پروتکل ها و برنامه های DeFi رخ داده مقصر است؟

قراردادهای هوشمند یکی دیگر از موارد مورد توجه DeFi است. گذشته از موفقیت بیت کوین ، DeFi بارزترین نمونه از “قانون قانون است” را به ما نشان داده است که در آن مجموعه ای از قوانین را نشان می دهد و آنها از طریق کد تغییرناپذیر نوشته و اجرا می شوند. الگوریتم این قرارداد هوشمند با ساختار و شرایط استفاده برای انجام معاملات بین دو طرف رمزگذاری شده است. با این وجود ، سیستم های نرم افزاری به دلیل عوامل بسیاری می توانند از کار بیفتند.

به عنوان مثال ، اگر ورودی نادرست باعث خرابی سیستم شود ، چه می کنید؟ یا اگر یک کامپایلر (که مسئول تدوین و اجرای کد است) اشتباه کند. چه کسی مسئول این تغییرات است؟ این سوالات و بسیاری از سوالات دیگر باید قبل از تبدیل شدن DeFi به یک سیستم جریان اصلی مورد استفاده و بررسی شود.

آیا حقیقت باید فدای مصلحت شود؟

مصلحت بر خلاف اصطلاح رایج عرفی که افراد را به غلط می اندازد دارای معنایی خاص در ادبیات دینی، اندیشه سیاسی و ادبیات امامین انقلاب است. مصلحت برگرفته از ماده «صلح»، در مقابل ماده «قسد» است: «الاصلاح نقيض الافساد، و المصلحه: الصلاح» (ابن منظور، ۱۴۱۶، ج۷، ۳۸۴)، بهبود بخشیدن، مخالف تباه کردن و مصلحت به معنای شایستگی است.

در دو شماره گذشته در موضوع فهم منطق حِکمی تصمیمات و سخنان رهبر انقلاب نکات مبنایی، اصول و قواعد پایه ای، فقهی و مدیریتی و همچنین تبیینی از تولید منطق حِکمی عمل و سخن رهبر حکیم انقلاب ارائه گردید. اینک در ادامه ضمن بررسی و تبیین اصل «مصلحت سنجی حقیقت مبنا» در فهم منطق عمل و سخن رهبر انقلاب، به رد یک انگاره غلط اما فراگیر به نام دوگانه «حقیقت - مصلحت» می پردازیم و روشن می کنیم که حقیقت و مصلحت دو روی یک سکه اند و به هیچ وجه در مقابل هم قرار نمی گیرند. در بخش ب به یک اصل دیگر پرداخته و دوگانه ساختار- کارگزار را در فهم منطق عمل رهبری شرح خواهیم داد.

الف) مفهوم و تعریف مصلحت و مصلحت اندیشی

مصلحت بر خلاف اصطلاح رایج عرفی که افراد را به غلط می اندازد دارای معنایی خاص در ادبیات دینی، اندیشه سیاسی و ادبیات امامین انقلاب است. مصلحت برگرفته از ماده «صلح»، در مقابل ماده «قسد» است: «الاصلاح نقيض الافساد، و المصلحه: الصلاح» (ابن منظور، ۱۴۱۶، ج۷، ۳۸۴)، بهبود بخشیدن، مخالف تباه کردن و مصلحت به معنای شایستگی است.

مصلحت، عبارت است از آن چه که بر عمل، بار و سبب صلاح می شود. از این روی، کارهایی که انسان انجام میدهد و سبب سود بردن او می شود، به این نام امصلحت] نامگذاری می گردند. در تعریف واژه مصلحت چنین آمده است: «آنچه که باعث خیر و صلاح و نفع و آسایش انسان باشد.» و در فرهنگ معین، این گونه تعریف شده است: «۱- آنچه که صلاح و سود شخص یا گروهی در آن باشد. ۲- خیراندیشی ۳- آنچه که صلاح شخصی باشد، در حالی که به ضرر اشخاص دیگر و جامعه تمام شود.» مصلحت، در لغت، مقابل مفسده قرار داده شده و از آنجا که مفسده همان ضرر است، مصلحت نیز همان سود، جلب منفعت و دفع ضرر است. کاری که برای انسان، سودآور باشد را می گویند مصلحت دارد و در صورت زیان آور بودن می گویند، مفسده دارد، چه این سود و زیان، دنیوی باشد و چه مربوط به عالم آخرت و خواه سود و زیان شخصی باشد و یا جمعی، مادی باشد و یا اینکه معنوی؛ در اسلام نیز این واژه به همین معنا بکار رفته است. در مورد معنای اصطلاحی مصلحت گفته شده است: «جلب منفعت و دفع ضرر، در حدودی که مقاصد شرع حفظ شود.»

در مورد مفهوم مصلحت اندیشی بیان شده: «خیر و صلاح خود را در نظر گرفتن» «اندیشیدن درباره صلاح کار، خیر و صلاح خویشتن در نظر گرفتن» دهخدا، در مورد مصلحت بینی، اینگونه بیان داشته: «تعقل و تأمل در نیک و بد کارها، دیدن و اندیشیدن صلاح کار و مقتضای حال، در مصلحت و اقتضای کار نگریستن و اندیشه کردن» در نتیجه، مصلحت اندیش «آن است که خیر و صلاح خود را در نظر گیرد» مصلحت اندیشی، مفهومی نزدیک به عاقبت اندیشی و دوراندیشی داشته و آن کسی که در عاقبت کاری تفکر می کند، در حقیقت، در پی آن است که بیابد، عاقبت کارش، به منفعت و سود اوست و یا بر زیان و ضرر او. قرابت مفهومی این دو واژه را از کلام گهربار نبی اکرم «ص» می توان استخراج نمود، آنجا که می فرماید:

اذا هممت بأمر فتدبر عاقبته فان یک خیر او رشده اتبعته وان یک شره او غيه تركته» هر زمان که تصمیم به انجام دادن کاری گرفتی، در عاقبت آن بیندیش پس اگر خیر یا صلاح و هدایت بود، آن را دنبال کن و اگر شریا گمراهی بود از آن اجتناب کن.» اولین مبنای مهم و اساسی مصلحت در تفکر اسلامی، متکی و مبتنی بودن مصالح بر تکالیف الهی - واجبات و محرمات - است. هیچ مصلحتی نمی تواند بایدها و نبایدهای شرع مقدس را نادیده بگیرد یا تغییر دهد. در اسلام پیش بینی شده است که مصلحت بالاتر می تواند برای مدتی که اضطرار پایدار است، حکمی را موقتا تعطیل و حکم ثانوی را مجری کند. لازم نیست بلکه ممنوع است که تحت تأثیر مکاتب دیگر، بخواهند مسائل کشور اسلامی را حل و فصل کنند.

حضرت امام خمینی (ره) در این باره می فرمایند:

«صلاح این است که امروز چه جور بشود، صلاح برای اینکه اسلام تقویت بشود این است که امروز چه جور بشود. همه اطراف مسئله مطالعه نمی شود که ببینند آن صلاح آخرى، آنکه اسلام گفته است این یک مطلبی است از خداست. خدا این طور نیست که در نظر نگرفته باشد که مصلحت چی است برای یک ملت، یا برای یک جمعیت مصلحت چی است و مصلحت حالا باید این باشد، آن وقت آن باشد. آنجاهایش هم که مصلحتی در تغییرات بوده است، خدا گفته است آنها بر احکام ثانویه برای همین معناست که گاهی یک مسائلی در جامعه ها پیش می آید که باید به احکام ثانویه ای در کار باشد، آن هم احکام الهی است، منتها احکام ثانویه الهی است».

امام علی «ع» ، فلسفه حکومت در اسلام و مصلحت گرایی را چنین بیان می فرمایند:

اللهم انك تعلم انه لم يكن ما كان ما تنافسا في سلطان ولا التماس من فضول الحطام ولكن ترى العالم من دینگ وتظهر الأضلاح في بلادك، وأمين المظلومون من عباد ويعمل بفرائضک وشک واخکامک؛ پروردگارا، تو میدانی که آنچه از ما سر زده و انجام شده، رغبت و رقابت برای به دست گرفتن قدرت حکومت، یا به طلب چیزی از اموال ناچیز و پست دنیا نبوده است، بلکه برای این تلاش کرده ایم که اصول روشن دین تو را بازگردانیم و در بلاد و شهرهای تو، اصلاح پدید آوریم تا در نتیجه آن در سایه این حکومت، بندگان ستمديده ات ایمنی یابند و حدود و قوانین تعطیل شده و معطل مانده دین تو به اجرا در آید.»

به همین جهت به عقیده علمای شیعه، هیچ حکم ایجابی در اسلام از مصلحت خالی نیست و هیچ حکم تحریمی فعلش از مفسده، خالی نمی باشد و تمامی احکام بر پایه مصالح و مفاسد واقعی بنا شده است. ولایت و ولی فقیه در نظام اسلامی مسئول و ناظر بر اعمال درست مصلحتها ست. در صورت کلی آمده است که: «در فقه شیعه هرجا سخن از ولایت است در آنجا پای مصلحت به میان آمده است. به تعبیر امام خمینی(ره) اصلی اولی در هر ولایتی این است که مقید به مصلحت باشد.»

آیت الله جوادی آملی در پاسخ به سؤالی مربوط به معنای مصلحت و فرق آن با ضرورت و تفاوت لید آن در جامعه اسلامی با جوامع غیر اسلامی، نکات مهمی را متذکر می گردند:

«مصلحت» به معنای مفید بودن است و در تفاوت مصلحت با ضرورت، می توان گفت که هر امر ضروری، مصلحت است، اما هر امر دارای مصلحت، الزاما ضروری نیست؛ مگر آنکه بالقوه ضروری باشد. مصلحت گاهی «اولویت تعیینی» دارد و گاهی اولویت تفضیلی». در آنجا که اولویت تعیینی است، مصلحت همان ضرورت است و اگر اولویت تفضیلی است، ضرورت نیست؛ یعنی مصلحت نام، مستلزم وجوب آن شیء است و مصلحت غیر تام، مستلزم استحباب آن. به هر تقدیر؛ چیزی که برای جامعه مصلحت دارد یعنی مفید است، تا آنجا که ممکن باشد، باید آن را تحصیل کرد. اما اینکه مصلحت در جامعه اسلامی با مصلحت در جوامع دیگر تفاوت دارد یا نه، جوابش مثبت است. در جوامع دیگر، گاهی کارهایی به عنوان مصلحت صورت می گیرد که عنوان آن، مصلحت جامعه است، ولی در واقع، مصلحت شخصی زمامداران است و گاهی برای ملتها يشان مصالحی را در نظر میگیرند و آنها را استیفاء می کنند که مصلحت واقعی آن ملتها نیست؛ زیرا مصلحت آن نیست که انسان کشور خود را، ملت خود را، و دولت خود را با غارت و چپاول کشورها و ملتهای دیگر تقویت با تغذیه کند. در بسیاری از کشورها، اگر چه دولتمردان به سود مردم خود بیندیشند و اگر چه به غارت دیگران نپردازند، حداکثر آن است که مصلحت دنیایی مردم خود را در نظر می گیرند و شعارشان به فرموده قرآن کریم، «ربنا اتنا في الدنيا» است؛ فقط سود دنیایی را در نظر می گیرند و روشن است که این مصلحت، یک مصلحت ناقص است. مصلحت در جامعه اسلامی، مصلحتی است که هم مربوط به دنیای مردم باشد و هم مربوط به آخرتشان؛ هم حسنه دنیا باشد و هم حسنۂ آخرت؛ که خدای سبحان در کتاب خود، شعار جامعه مؤمنان را چنین بیان می کند: «ومنهم من يقول ربنا اتنا في الدنيا حسنه وفي الاخره حسنه وقنا عذاب النار». انسان، حقیقتی نیست که دنیای او از آخرتش گسیخته باشد و یا اینکه با مردن، از بین برود، بلکه موجودی است که از جهانی به جهان دیگر سفر می کند: «ولكنكم تنتقلون من دار إلى دار» و آخرتش را عقاید و اخلاق و رفتار همین دنیا می سازد «الدنيا مزرعه الآخره» و بنابراین، چیزی مصلحت واقعی اوست، که هم به سود دنیا و هم به نفع آخرت او باشد؛ اگر چیزی به سود دنیای او باشد، ولی به آخرتش آسیب برساند، مصلحت او نیست و وحی الهی که از مصالح اخروی انسان مانند منافع دنیوی او باخبر است، او را راهنمایی و ترغیب می کند به چیزی که مصلحت دنیا و آخرت اوست و از چیزی که ضرر و فساد اخروی را برای او در پی دارد، نهی می کند؛ هر چند به حسب ظاهر، مصالح دنیوی او را در بر داشته باشد. حلال و حرام های شرعی و باید و نبایدهای دین، برای تأمین مصالح دنیوی - اخروی انسان است.»

شاخص ها و ملاک های مصلحت یابی

2- جاهلانه و غرض ورزانه نباشد

3- توأم بودن مصلحت اندیشی با آرمانگرایی

4- روشن بینی توأم با انضباط فکری

5- شجاعت در فهم و در عمل

6- پرهیز از هیجان زدگی

7- شناخت نقشه های دشمنان

8- تشخیص اولویتها و وارد نشدن در مسائل حاشیه ای

9- اعتماد به توانایی های ملت

10- حفظ همبستگی ملت و پرهیز از دوقطبی سازی

11- اتکال به خداوند و اعتماد به نصرتهای او

12- شناخت دقیق اسلام، فقه و شریعت اسلامی

13- کلان نگری و پرهیز از جزئی نگری

ب) ساختارگرایی و دوگانه ساختار- کارگزار

یکی از چالشهای مهم مدیریتی، تصمیمگیری در مسائلی است که منجر به گزینش و ترجیح میان یکی از دو مورد ساختارهای رسمی و قانونی و مدیران و کارگزاران می شود. ساختار اولویت دارد یا کارگزار؟نحوه مواجهه رهبر انقلاب با ساختارهای رسمی نظام جمهوری اسلامی و تدابیر ایشان در حفظ ساختارها از اهمّ نکات در فهم حکمتهای عملکردی ایشان است. در هر تبیین سیاسی به مسئله ساختار- کار گزار برخورد می کنیم: کارگزار کیست؟ جمعی است یا فردی؟ و رابطه او با ساختار چیست؟ بدین ترتیب، شماری از مواضع پدید می آید: ساختارگرایی، اراده گرایی، نظریه ساخت یابی ، و واقع گرایی انتقادی. ساختار/ کارگزار یک نظریه با روش نیست؛ بلکه یک مسئله است که می تواند از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گیرد. ساختارگرایی با جبرگرایی و غایت گرایی پیوندی نزدیک دارد، و با کار کردگرایی در هم می آمیزد. بر این اساس، همه افراد مقهور ساختارها هستند. همین مسئله به مهمترین چالش این نظریه تبدیل شده است. اراده گرایی در مقابل ساختارگرایی قرار دارد. نظریه ساخت یابی گیدنز و واقع گرایی انتقادی در صدند است از دوگانه انگاری ساختار/ کار گزار عبور کنند. کولین هی برای کاربردی کردن مسئله ساختار/ کارگزار به تحلیل رأى ماستریخت می پردازد.

مسئله ساختار - کارگزار همواره هسته اصلی نظریه های سیاسی و اجتماعی را شکل داده است؛ چرا که همواره این مسئله مطرح بوده که نقش کارگزار و کنش گر در جامعه بیشتر است، یا نقش ساختارهای حاکم؟ معمولا طرفداران انقلاب، نظریه رهایی و کسانی که در مبانی معرفتی یا کلامی خود انسان را آزاد می دانند . همانند اگزیستانسیالیستها - در دسته اول و جبرگرایان، ساختارگرایان و محافظه کاران یا آنهایی که بهای چندانی برای اختیار انسان قائل نیستند در دسته دوم قرار می گیرند. گروه اول به نقش افراد در جامعه و تاریخ اهمیت و موضوع مورد مطالعه خود را معمولا افراد فرهمند قرار می دهد؛ در حالی که دسته دوم به ساختارها و قوانین حاکم بر جامعه با نقش رسانه ها و امثال آن استناد می کند.

به طور کلی، در خصوص مسئله ساختار/ کار گزار سه نظریه وجود دارد. نظریه اول به اولویت و اهمیت ساختار نسبت به کارگزار توجه دارد؛ نظریه دوم به اولویت کارگزار نسبت به ساختار معتقد است؛ اما گروه سوم سعی دارد بر دو گانه انگاری ساختار و کارگزار فائق آیدی دو جانبه آنها را بررسی کند. ساختارگرایان در دسته نخست جای می گیرند. به طور مدا نظریه های ساختاری انقلاب، نقش رهبران به ندرت ظاهر می شود؛ و اگر هم مورد اشار می گیرد، آنها به تعبیر جک گلدستون - ساده لوحان تاریخ تلقی می شوند که در بهترین انیاتشان توسط نیروهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مورد بهره برداری قرار می دیدگاه ساختارگرا برتری را به ساختار می دهد؛ و در پی آن است که حوادث، فرایندها نتایج اجتماعی و سیاسی قابل مشاهده را بر حسب عملکرد ساختارهای اجتماعی و سیاسی مشاهده نشدنی - که بازیگران تنها حامل آنها تلقی می شوند - تبیین کند.

شیوه های معمول در ساختار گرایی تا اندازه ای دور از کارگزاران انسانی واقعی عمل می کنند؛ و در عوض ترجیح می دهند به زمینه ای کردن بازیگران در ساختارهایی بپردازند که گمان بر آن است که آنها را محدود می کنند و عموما خارج از تصوراتشان قرار دارند. این دیدگاه ساده و تک علتی است؛ و کار گزار را توسط ساختار محدود می بیند. پیوند ساختارگرایی با جبرگرایی و تمام صور غایت گرایی - دیدگاهی که فرایندهای اجتماعی و سیاسی و به ویژه فرایندهای تغییر را به سوی وضعیت غایی تاریخی در حال تکامل می بیند - نقطه ضعف آن را شکل می دهد.

از آنجا که ساختارگرایان نقش مستقل افراد را نادیده می گیرند و در عمل نمی توانند بین اراده های نیک و بد تفاوت قائل شوند، اراده گرایی - در برابر ساختارگرایی - بر نهادهای اجتماعی و کارگزاری انسانی تمرکز پیدا کرده است. البته اراده گرایان نیز دیدگاهی ساده و تک علتی دارند؛ و نمی توانند تأثیر واقعی ساخت ها را بر اراده انسانی دریابند. آنتونی گیدنز در نظریه ساخت یابی با توجه به ناکارآمدی های روش شناسانه دو نظریه فوق درصدد است بر دوگانه انگاری ساختار/ کارگزار فائق آید؛ و نظریه ای جامع تر ارائه کند.

از دیدگاه وی، ساختارهای اجتماعی ساخته کارگزاری انسان هستند؛ و در عین حال، ابزار و وسیله این ساخت نیز هستند. به نظر می رسد اصل این مسئله که تعادلی بین نظریه ساختارگرایی و اراده گرایی باید ایجاد شود، امری معقول به نظر می رسد؛ در عین حال، نظریه های بینابینی نباید به کلی گویی منجر گردد. به طور مثال، «ساخت» از دیدگاه گیدنز تعریفی جدید پیدا می کند؛ به گونه ای که می تواند به راحتی با اراده گرایی و اختیار گرایی جمع شود.

رهبر انقلاب مساله فوق را با هوشمندی حل کرده اند و با برگزیدن دیدگاه میانه به این دوگانه پایان داده اند. اگر نظریات فوق را با دیدگاه اسلامی مقایسه کنیم، در می یابیم که نظریه گیدنز و بسکار (دیدگاه سوم) به مراتب بیش از دو دیدگاه نخست با تعالیم دینی و انقلابی ما سازگاری دارد. دیدگاه کلام شیعی حالتی بینابین نسبت به جبر و اختیار معتقد است (لأجبر و لا تفويض)؛ و از این جهت، بین دو دیدگاه افراطی و تفریطی اشاعره و معتزله قرار می گیرد. شاید در مسائل اجتماعی نیز بتوان چنین دیدگاه بینابینی را به متون مقدس اسلامی نسبت داد. فرد در جامعه اسلامی نه چنان مقهور جبر است که تسلیم شرائط موجود شود و به نوعی جبرگرایی تن دهد، و نه چنان است که بتواند هر آن چه اراده می کند، انجام دهد.

به طور مثال، اگر مسئله رهبری مذهبی را بین دو دیدگاه ساختارگرا و اراده گرا فرض کنیم و بر دو گانه انگاری مزبور اصرار ورزیم، نقش رهبران دینی به اندازه زیادی مؤید نظریه های اراده گرایانه خواهد بود. تاریخ اسلام تا اندازه زیادی تاریخ شخصیت های بزرگی چون محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و امام علی - عليه السلام - است؛ و در وهله اول به نظر می رسد آنها کمتر خود را محدود در ساختارهای زمانه خویش می دیدند. این مسئله برای رهبری مذهبی امام خمینی نیز تا حد زیادی صادق است، تا آنجا که از دیدگاه نگارنده، علت اصلی پیروزی انقلاب اسلامی ایران رهبری مذهبی امام بود.

البته شاید بتوان تر میدور (حرکت دوری) صدر اسلام و خانه نشین شدن امام علی (ع) را به قوت ساختارها منسوب کرد. به هر حال، آنچه در نسبت سنجی رهبری مذهبی و مسئله ساختار کار گزار راهگشا به نظر می رسد، آن است که امکان جمع بین نظریه های متضاد و فائق آمدن بر دوگانه انگاری وجود دارد. همان گونه که گفته شد، نظریه های دسته سوم بهتر می تواند به ما در این نسبت سنجی و مقایسه کمک کند. در عین حال، آشتی دادن بین نقش ساختار و کار گزار در نظریه های دسته سوم و دیدگاه اسلامی نباید ما را به نوعی دچار ابهام سازد.

بدین سبب باید مشن کنیم که اگرچه این گونه نظریات به هر دو عامل توجه دارند، ولی به هر حال به شکل مشخص : باید سهم دخالت هر عامل را تعیین نمایند. به طور مثال، نظریه رهبری مذهبی (در انقلاب اسلامی) یک طرف سعی دارد بر عامل رهبری (و کارگزاری) و ساختارهای تحدید کننده تأكید نماید. ولی از طرف دیگر، نقش رهبری را بیش از ساختارها می داند.

صرافی شبکه ای چیست؟ با Nested Exchangeها و خطرات استفاده از آنها آشنا شوید

صرافی شبکه ای چیست - صرافی nested - صرافی تودرتو -

در خرید و فروش ارزهای دیجیتال باید حواس خود را جمع کنید که از یک سایت قابل اطمینان استفاده کنید. با استفاده از صرافی شبکه ای یا تودرتو ارز دیجیتال (Nested Crypto Exchange) ممکن است سرمایه شما به خطر بیفتد؛ صرافی‌های Nested اغلب دارای چندین حساب در صرافی‌های مختلف هستند و برخی از آنها از کاربران مدارک شناسایی نمی‌خواهند؛ همین ویژگی باعث می‌شود که آنها به یک گزینه محبوب برای کلاهبرداران و باج‌گیران تبدیل شوند. برای اطمینان از ایمن نگه داشتن رمزارز خود و اجتناب از این صرافی‌های ارز دیجیتال، مهم است که بدانید تبادلات تودرتو به چه معناست؟ صرافی شبکه ای چیست، وظیفه این نوع اکسچنج‌ها چیست و چگونه می‌توانید آنها را تشخیص دهید. در ادامه با میهن بلاکچین همراه باشید.

تبادلات تودرتو به چه معنی است؟

تبادلات تودرتو چیست

تبادلات تودرتو زمانی اتفاق می‌افتد که ارائه‌دهنده خدمات مالی، حسابی با یک موسسه مالی دیگر ایجاد می‌کند تا از خدمات آن موسسه استفاده کند؛ سپس دارنده حساب، به عنوان یک بریج (پل) عمل می‌کند و از طریق حساب تودرتو به مشتریان خود خدمات ارائه می‌دهد. این به دلایل زیادی می‌تواند اتفاق بیفتد؛ به عنوان مثال بانکی در یک کشور، خدمات خود را به بانکی در کشور دیگر (که به عنوان بانک کارگزار شناخته می‌شود) ارائه می‌دهد.

یک مشتری را تصور کنید که قصد دارد پولی را به یک حساب بانکی در استرالیا انتقال دهد. بانک آنها ممکن است نتواند این کار را انجام دهد؛ اما می‌تواند از یک بانک کارگزار برای انتقال وجوه استفاده کند و بانک مشتری درخواست انتقال را از طریق حساب تو در تو در بانک کارگزار پردازش می‌کند.

بانک کارگزار باید در مورد بانکی که با آن کار می‌کند، ‌مراقبت‌های لازم را به عمل آورد؛ زیرا بانک کارگزار اساسا به مشتریانی خدمات می‌دهد که آنها را نمی‌شناسد. بنابراین مشتریان باید به دارنده حساب تودرتو اعتماد کنند.

صرافی شبکه ای چیست؟

صرافی شبکه ای چیست

صرافی تودرتو رمزارزها (صرافی شبکه‌ای ارز دیجیتال)، به روشی نسبتا ساده کار می‌کند؛ یک نهاد یا شخص یک اکانت در یک صرافی رگوله شده (قانونی) ایجاد می‌کند و سپس برای ارائه خدمات مالی به اشخاص ثالث، از این اکانت تودرتو استفاده می‌کند. این صرافی‌های تودرتو گاهی اوقات به عنوان صرافی‌های فوری شناخته می‌شوند و اغلب دارای چندین حساب در صرافی‌های مختلف هستند.

برخی ممکن است از مشتریان مدارک شناسایی بخواهند، اما برخی دیگر نیازی به ارائه این مدارک ندارند؛ همین ویژگی باعث می‌شود که آنها به یک گزینه محبوب برای کلاهبرداران و باج‌گیران تبدیل شوند. برخی از صرافی‌های تودرتو حتی امکان خرید و فروش کریپتو را به صورت حضوری با پول نقد فراهم می‌کنند.

خطرات صرافی شبکه ای چیست؟

خطرات صرافی شبکه ای چیست

وقتی صحبت از امور مالی سنتی می‌شود، یکی از بزرگ‌ترین مشکلات خطر پولشویی است. از آنجایی که بانک کارگزار تنها مستقیما با بانک پاسخگوی مشخصی معامله می‌کند، آنها نمی‌توانند دقیقا مشخص کنند که با چه فردی در حال معامله‌اند.

از آنجایی که صنعت ارزهای دیجیتال هنوز در حال توسعه و رشد است، برای صرافی‌های تودرتو آسان است که به دور از نظارت‌ها به فعالیت خود ادامه دهند. یک صرافی شبکه ای می‌تواند در یک صرافی بزرگ رمزارز، بدون این‌که آن‌ها بدانند، حساب باز کند.

وقتی از یک صرافی ارزهای دیجیتال تو در تو استفاده می‌کنید، این فقط به صرافی‌های متمرکز آسیب نمی‌رساند؛ شما و سرمایه‌تان نیز به دلایل مختلفی در خطر هستید:

  • سپرده‌های شما نسبت به یک صرافی رگوله شده، از امنیت کمی برخوردارند.
  • ممکن است ناخواسته از فعالیت‌های غیرقانونی حمایت کنید، مانند تامین مالی تروریست‌ها.
  • مقامات نظارتی ممکن است صرافی را تعطیل کنند و باعث از دست دادن دارایی‌ها شود.
  • اگر آگاهانه با یک صرافی کار کنید که فعالیت آن غیرقانونی است، ممکن است موجب پیگرد قانونی قرار بگیرید.

بهترین راه برای جلوگیری از این موارد، استفاده نکردن از صرافی ارز دیجیتال شبکه‌ای است. تشخیص آنها می‌تواند مشکل باشد؛ زیرا همیشه واضح نیستند.

تفاوت بین صرافی شبکه‌ای و صرافی غیرمتمرکز چیست؟

تفاوت صرافی شبکه‌ای و صرافی غیرمتمرکز

در نگاه اول، صرافی شبکه‌ای و صرافی غیرمتمرکز (DEX) شبیه هم هستند. دکس‌ها نیازی به فرآیند احراز هویت (KYC) ندارند و صرافی‌های تودرتو می‌توانند فرآیندهای احراز هویت ضعیفی داشته باشند یا اصلا نداشته باشند. با این حال، نحوه برخورد آنها با تراکنش‌ها متفاوت است.

DEXها خریداران را مستقیما به فروشندگان متصل می‌کنند یا حتی از استخرهای نقدینگی استفاده می‌کند و در این صرافی‌ها، کنترل وجوه در دستان کاربران است و پشت صحنه، قراردادهای هوشمند این فرآیند را مدیریت می‌کنند. با این حال، صرافی تودرتو از خدمات صرافی‌های دیگر استفاده می‌کند و به سرمایه‌های شما دسترسی دارد و کنترل وجوه دست کاربر نیست.

مثالی از صرافی تودرتو سوئکس (Suex)

بیایید یک مثال در دنیای واقعی را بررسی کنیم. در ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۱ (۳۰ شهریور ۱۴۰۰)، اداره کنترل دارایی‌های خارجی (OFAC)، صرافی ارز دیجیتال Suex (سوئکس) که در جمهوری چک ثبت شده و خارج از روسیه فعالیت می‌کند را تحریم کرد. بخش OTC این صرافی، با استفاده از بایننس و سایر صرافی‌های بزرگ، اقدام به ایجاد یک صرافی شبکه‌ای برای ارائه خدمات به مشتریان خود کرد. سوئکس KYC بسیار ضعیفی ارائه کرد و حتی تبادلات نقدی حضوری برای ارزهای دیجیتال را نیز فراهم کرد.

طبق تحقیقات Chainalysis، سوئکس به پولشویی تعداد زیادی از منابع مالی ناشی از حملات و هک‌های باج‌افزار کمک کرده است. بایننس به طور فعال چندین حساب مرتبط با این صرافی را غیرفعال کرد و OFAC حدودا ۳۰ کیف پول مختلف بیت کوین، تتر و اتریوم را در لیست سیاه قرار داد.

چگونه یک صرافی شبکه‌ای ارزهای دیجیتال را تشخیص دهیم؟

چگونه یک صرافی شبکه‌ای ارزهای دیجیتال را تشخیص دهیم؟

صرافی‌های تودرتو معمولا این واقعیت را که یک صرافی Nested یا شبکه‌ای هستند را آشکار نمی‌کنند. نکات زیر، می‌تواند به شما در شناسایی و محافظت از دارایی‌هایتان کمک کند:

  • صرافی‌های تودرتو معمولا نیازی به فرآیند KYC و فرآیند ضدپولشویی ندارند یا فرآیند احراز هویت ضعیفی دارند.
  • ثبت‌نام در این صرافی‌ها تقریبا فوری و بدون هیچ محدودیتی است.
  • رابط کاربری صرافی به وضوح مکان انجام معاملات توکن‌ها را نشان نمی‌دهد.
  • هیچ بیانیه روشنی مبنی‌بر تسهیل معاملات توسط صرافی وجود ندارد. اگر یک صرافی قانونی باشد، نشان می‌دهد که معاملات مستقیما از طریق پلتفرم انجام می‌شود و نه از طریق یک حساب تودرتو.
  • اگر صرافی نرخ‌های مختلفی را ارائه می‌دهد که می‌توانید از بین آنها انتخاب کنید، این بدان معناست که صرافی از حساب‌های شبکه‌ای در صرافی‌های متعددی استفاده می‌کند.
  • اگر در استفاده از یک صرافی مشکوک هستید، سعی کنید انتقال توکن‌های خود را در مرورگرهای بلاکچینی پیگیری کنید. ممکن است متوجه شوید که وجوه، از یک کیف پول مرتبط با صرافی دیگری واریز شده است.

جمع‌بندی

در این مقاله در مورد صرافی ارز دیجیتال شبکه‌ای یا تودرتو صحبت کردیم. این صرافی از طریق یک حساب در صرافی دیگر، خدمات مرتبط با معاملات رمزارزها را به مشتریان خود ارائه می‌دهد و مانند پلی بین کاربران و سایر صرافی‌ها عمل می‌کند. استفاده از این صرافی‌ها امنیت پایینی دارد. اگرچه ممکن است ثبت نام در صرافی‌های رگوله‌شده مدتی طول بکشد، اما روش‌های مناسب KYC و ضدپولشویی به شما کمک می‌کند تا ایمنی بیشتری داشته باشید. شما باید با یک صرافی درست مانند هر مؤسسه مالی دیگری رفتار کنید و قبل از استفاده از آن، بررسی‌های لازم را انجام دهید. در این مقاله متوجه شدیم که صرافی شبکه ای چیست، با مبادلات تودرتو آشنا شدیم، تفاوت صرافی‌های Nested با صرافی‌های غیرمتمرکز را متوجه شدیم و با نحوه شناخت صرافی‌های شبکه‌ای آشنا شدیم. نظر شما درباره این نوع صرافی‌ها چیست؟ نظرات خود را در بخش کامنت مطرح کنید.

68 درصد ارزش معاملات بورس در دستان 25 شرکت کارگزاری

فعالان بازار سرمایه همواره معاملات خود را از طریق شرکت های کارگزاری انجام می دهند و معامله گران می توانند به دو صورت معاملات برخط یا کارگزار خود در روند معاملات روزانه بازار سهام شرکت کنند.

فعالان بازار سرمایه همواره معاملات خود را از طریق شرکت های کارگزاری انجام می دهند مثال از دنیای واقعی کارگزاران و معامله گران می توانند به دو صورت معاملات برخط یا کارگزار خود در روند معاملات روزانه بازار سهام شرکت کنند.

براساس گزارش بورس نیوز ، در این گزارش در نظر داریم تا طبق آمارهای موجود در شرکت بورس به بررسی پارامترهایی در شرکت های کارگزاری طی سه ماهه نخست امسال بپردازیم؛ مواردی همچون دفعات معاملات هر کارگزاری، ارزش معاملات خرد و بلوکی به دو صورت الکتریکی و عادی و .

براساس اطلاعات موجود، 94 شرکت کارگزاری مجوز معامله در بورس و فرابورس را دارند که از میان آنها کارگزاری مفید با 162 هزار و 339 دفعه معامله، بیشترین معامله را در سه ماهه اول امسال انجام داده است.

68 درصد ارزش معاملات بورس در دستان 25 شرکت کارگزاری

اما در مقابل شرکت های کارگزاری وجود دارند که تعداد معاملات آنها در مدت مذکور کمتر هزار مرتبه بوده است. به عنوان مثال، شرکت کارگزاری دنیای نوین تنها 925 دفعه معامله در بورس انجام داده است.

68 درصد ارزش معاملات بورس در دستان 25 شرکت کارگزاری

اما در خصوص ارزش معاملاتی که در کارگزاری ها رقم خورده، می توان در دو بخش معاملات عادی و الکترونیکی (معاملات برخط) به آن پرداخت.

براساس اطلاعات موجود، 94 شرکت کارگزاری مجوز معامله در بورس و فرابورس را دارند که از میان آنها کارگزاری مفید با 162 هزار و 339 دفعه معامله، بیشترین معامله را در سه ماهه اول امسال انجام داده است.

ارزش معاملات عادی شرکت کارگزاری بانک تجارت مبلغی بیش از سه هزار و 381 میلیارد ریال را به خود اختصاص می دهد که این رقم در این کارگزاری نسبت به سایر کارگزاری ها بیشترین مقدار است.

68 درصد ارزش معاملات بورس در دستان 25 شرکت کارگزاری

اما در مقابل ارزش معاملات عادی شرکت کارگزاری کالای کشاورزی در سه ماهه اول امسال 34 میلیارد و 792 میلیون ریال است و به همین علت در انتهای جدول رتبه بندی کارگزاری ها از منظر ارزش معاملات عادی قرار می گیرد.

68 درصد ارزش معاملات بورس در دستان 25 شرکت کارگزاری

ارزش معاملات الکترونیکی معاملات بر خط شرکت کارگزاری مفید نیز بیشترین رقم را به خود اختصاص می دهد و این مجموعه با ارزش معاملات الکترونیکی بیش از سه میلیون و 546 ریالی در صدر این جدول قرار می گیرد.

68 درصد ارزش معاملات بورس در دستان 25 شرکت کارگزاری

صرف نظر از شرکت های کارگزاری دنیای نوین، ارزش آفرین الوند و آبتین استاک که هیچ معامله آنلاینی را در سه ماهه اول امسال انجام نداده اند، به کارگزاری صبا جهاد بر می خوریم که کمترین ارزش معاملات الکترونیکی به آن اختصاص دارد.

68 درصد ارزش معاملات بورس در دستان 25 شرکت کارگزاری

براساس اطلاعات موجود، 25 شرکت کارگزاری در مدت مذکور بیشترین سهم را در ارزش معاملات 123 هزار و 589 میلیارد ریالی بازار سهام دارند. بطوریکه مجموعه های مذکور حدود 68 درصد ارزش معاملات بورس را به خود اختصاص می دهند. سه شرکت کارگزاری مفید، بانک تجارت و بانک رفاه کارگران رتبه های اول تا سوم را از آن خود ساخته اند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.