معاملات با الگوهای مختلف چارت


آشنایی با انواع نمودار تحلیل تکنیکال و کاربردهای هر کدام

معرفی انواع نمودار تحلیل تکنیکال

یکی از اصلی‌ترین اموری که هنگام انجام معاملات ارزی باید به آن توجه کنیم، تحلیل رفتار ارز دیجیتال مورد نظر در بازار رمز ارزها است. تحلیل تکنیکال به عنوان روشی برای بررسی تغییرات قیمت یک ارز دیجیتال در بازه‌های زمانی مختلف است. حال در این میان انواع نمودار تحلیل تکنیکال ابزارهای کاربردی هستند که به این تحلیل و بررسی کمک ویژه‌ای می‌کنند.

از آنجایی که تاریخ به تکرار خود علاقه دارد، رفتار معامله‌گران در بازار ارز دیجیتال در دوره‌های زمانی مختلف به طور مدام تکرار می‌شود. این موضوع اهمیت تحلیل تکنیکال را چند برابر می‌کند. زیرا با بررسی رفتار تریدرها و وضع بازار در گذشته می‌توان رفتار آن‌ها در آینده را حدس زد. این کار به کمک انواع نمودار تحلیل تکنیکال انجام می‌شود. در ادامه این مطلب به معرفی این نمودارها خواهیم پرداخت.

نمودار تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال یک ارز دیجیتال هیچ ربطی با ماهیت آن رمز ارز ندارد. به عبارت دیگر می‌توان گفت که شاخص‌های بنیادی یک ارز دیجیتال تأثیری در روند تحلیل تکنیکال نخواهد داشت. بنابراین برای اینکه یک تحلیل تکنیکال خوب از یک ارز دیجیتال داشته باشیم باید به سراغ چارت قیمتی آن ارز و رفتار معامله‌گران و تریدرهای توجه کنیم. در این میان نکات کلیدی مهم و تکنیک‌های خاص زیادی وجود دارد که به‌مرورزمان و با زیاد شدن فعالیتتان با آن‌ها آشنا خواهید شد.

انواع نمودار تحلیل تکنیکال به عنوان ابزارهایی گرافیکی برای به نمایش گذاشتن تغییرات قیمت یک ارز دیجیتال در طور زمان مورد استفاده قرار می‌گیرد. آشنایی با انواع نمودار ارز دیجیتال باعث می‌شود تا تحلیل درستی از رفتار بازار داشته باشید و در نهایت معاملات موفقی انجام دهید. این نمودارهای شامل مواردی مثل نمودار شمعی، نمودار خطی، نموداری میله‌ای و… می‌شود.

تعریف تایم فریم (Timeframe)

یکی از مفاهیمی که هنگام آشنایی با انواع نمودار تحلیل تکنیکال باید با آن آشنا شوید تایم فریم است. در نمودارهای قیمتی بازه زمانی مشخصی وجود دارد که اجزای نمودار مثل اطلاعاتی درباره قیمت شروع و پایان، بالاترین و کم‌ترین قیمت یک دارایی در آن نشان داده می‌شوند. این بازه زمانی تایم فریم نام دارد. برای مثال تایم فریم ماهانه به این معنا است که هر کدام از بخش‌های نمودار، اطلاعات یک ماه را به نمایش می‌گذارد. تایم فریم‌ها شامل موارد زیر می‌شوند:

  • ماهانه
  • هفتگی
  • روزانه
  • ۴ ساعته
  • ۱ ساعته
  • ۳۰ دقیقه‌ای
  • ۱۵ دقیقه‌ای
  • ۵ دقیقه‌ای

انواع نمودار تحلیل تکنیکال

نمودارهای قیمت در تحلیل تکنیکال معمولا به دو صورت خطی (Line Chart) و OHLC هستند. نمودار خطی که جزو شناخته شده‌ترین انواع نمودار تحلیل تکنیکال هستند در دسته‌ای جداگانه قرار دارد. نمودارهای OHLC نیز خود به تنهایی شامل نمودارهای دیگری مثل نمودار میله‌ای، نمودار شمعی و … است.

نمودار خطی (Line Chart)

نمودار خطی به عنوان یکی از انواع نمودار تحلیل تکنیکال وصل شدن قیمت‌های نهایی یک ارز دیجیتال به یکدیگر به دست می‌آید. در واقع می‌توان این گونه گفت که در نمودارهای خطی فقط قیمت نهایی یک دارایی مشخص می‌شود. برای مثال آخرین قیمت یک ارز دیجیتال در معاملات انجام شده در بازه‌های زمانی مختلف به نمایش درمی‌آید.

لاین چارت چیست

نکته مهمی که درباره نمودار Baseline وجود دارد این است که نوسان قیمت در یک تایم فریم را نشان نمی‌دهد و به نمایش قیمت نهایی بسنده می‌کند. این موضوع در نمودارهای OHLC کاملا حل شده است و به طور کلی اطلاعات بیشتری در اختیار کاربران و تریدرها قرار می‌دهد.

نمودار میله‌ای (Bar Chart)

نمودار میله ای به عنوان یکی از انواع نمودار تحلیل تکنیکال، اطلاعات بیشتری درباره تغییرات قیمت یک دارایی در بازه زمانی مشخص در اختیار شما خواهد گذاشت.

چارت میله ای

در این نمودار اطلاعات زیر را خواهید یافت:

  • قیمت شروع (Open)
  • قیمت پایان (Close)
  • بیشترین قیمت (High)
  • کمترین قیمت (Low)

به همین دلیل است که نام این دسته از نمودارها OHLC نام‌گذاری شده است.

در نمودار میله‌ای تمام این موارد به کمک یک میله و دو خط در قسمت چپ و راست آن مشخص می‌شود. در بررسی این نمودار خوب است بدانید که در صورت قرار گرفتن قیمت شروع بعد از قیمت پایان، یک میله افزایشی خواهید داشت.

تغییر قیمت یک دارایی در نمودار میله ای

بدین ترتیب می‌توانید نتیجه بگیرید که دارایی مورد نظر در آن بازه زمانی افزایش قیمت داشته است. برعکس این موضوع نیز کاملا درست است. همچنین خوب است بدانید که در نمودار میله‌ای به عنوان یکی از انواع نمودار تحلیل تکنیکال، میله‌های کاهشی با رنگ قرمز و میله‌های افزایشی با رنگ سبز نمایش داده می‌شوند.

نمودار شمعی (Candlestick Chart)

یکی از پرطرف‌دارترین و محبوب‌ترین انواع نمودار تحلیل تکنیکال بین تحلیلگران و متخصصان بازار ارز دیجیتال، نمودار شمعی (Candlestick Chart) است. این نمودار مانند نمودارهای میله‌ای اطلاعاتی مثل قیمت شروع، قیمت پایان، بیشترین و کمترین قیمت یک ارز دیجیتال را نشان می‌دهد. با این تفاوت که تحلیل و بررسی آن بسیار آسان‌تر و دقیق‌تر است.

کندل استیک چارت

نمودارهای شمعی به عنوان یکی از انواع نمودار تحلیل تکنیکال دارای دو بخش بدنه و سایه است. بدنه نشان دهنده اختلاف قیمت شروع و پایان یک دارایی و سایه نشان دهنده بیشترین و کمترین قیمت آن دارایی است. این نمودار نیز مانند نمودار میله‌ای در صورت صعودی بودن با رنگ سبز و در صورت نزولی بودن با رنگ قرمز نمایش داده می‌شود. ضمن اینکه شکل و اندازه هر نمودار شمعی می‌توان به تنهایی نشان دهنده رفتار تریدرها در آن بازه زمانی باشد.

تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال با نمودارهای قیمتی

همان‌طور که مشاهده کردید یکی از ابزارهای مهم تحلیلگران برای بررسی رفتار یک ارز دیجیتال در بازار، نمودارهای قیمتی هستند که در دو نوع کلی خطی و OHLC وجود دارند. تحلیلگران معمولا با توجه به اطلاعات مورد نیاز خود یکی از این نمودارها را برای بررسی انتخاب می‌کنند. اما اگر بخواهید تحلیل کاملی از یک ارز دیجیتال داشته باشید بد نیست که انواع نمودار تحلیل تکنیکال را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار دهید.

معاملات با الگوهای مختلف چارت

الگوی ABC و کمی تغییر قوانین در تایم‌فریم‌های مختلف

شناخت الگوها و رفتارهای تکراری در چارت های بازارهای مالی می تواند باعت موفقیت شما در گرفتن دید معامله گری در آموزش فارکس باشد.الگوی پرایس اکشنی ABC به دلیل نسبت سود به ضرر خوبی که دارد، یکی از الگوهای محبوب در بین معامله‌گران محسوب می‌شود. این الگوی معاملاتی معمولا نسبت سود به ضرری حداقل معادل ۱:۲ دارد. در بسیاری موارد، حتی امکان کسب سودهای بیشتر نیز وجود دارد. اما گاهی اوقات ممکن است قیمت به سختی از سطح B عبور کند. در این مرحله است که معامله‌گران الگوی ABC بایستی صبور باشند و احساسات خود را در زمان انجام معاملات در تایم‌فریم‌های پایین کنترل کنند. در تایم‌فریم‌های بالا، قضیه قدری فرق می‌کند. در این مقاله نمونه‌ای از معامله با الگوی ABC در یک تایم‌فریم پایین را نشان می‌دهیم.

تصویر بالا مربوط به یک نمودار در تایم‌فریم ۱ ساعته است. مشاهده می‌شود که قیمت پس از یک دوره طولانی از محدوده رِنج (Range) خارج شده و با انرژی و مومنتوم خوبی به سمت بالا حرکت کرده است. معامله‌گران الگوی ABC بایستی صبر کنند تا قیمت یک اصلاح نزولی انجام دهد و یک کندل برگشتی صعودی در نقطه C ایجاد کند.

قیمت اکنون در یک اصلاح نزولی قرار دارد. در طول این حرکت، سه کندل نزولی متوالی ایجاد کرده است. حال خریدارانی که از الگوی ABC استفاده می‌کنند، باید در انتظار یک کندل برگشتی صعودی، به دقت نمودار را زیر نظر بگیرند.

مشاهده می‌شود که یک کندل پوششی (Engulfing) صعودی ایجاد شده که اعتبار بالایی برای صعود مجدد قیمت دارد. پیش از ظاهر شدن کندل برگشتی، معامله‌گران الگوی ABC باید برای کمی نقاشی روی نمودار دست به کار شوند. ما در عرض یک دقیقه این ناحیه را پیدا کردیم. آیا می‌توانید حدس بزنید که کندل برگشتی صعودی کجا شکل گرفته است؟ نمودار معاملات با الگوهای مختلف چارت زیر را ملاحظه کنید.

آیا می‌توانید ببینید که قیمت در گذشته نیز در مواجهه با همین سطح مقاومت کرده و به پایین حرکت کرده است؟ کندل برگشتی صعودی در سطحی ایجاد شده که از مقاومت به حمایت تغییر ماهیت داده است. این نقطه C کاملا ایده‌آل است. خریداران می‌توانند دقیقا پس از بسته شدن این کندل برای ورود به معامله اقدام کنند و حد ضرر آن را در زیر این کندل قرار دهند. همانطور که گفته شد، حد سود را می‌توان حداقل با نسبت سود به ضرر ۱:۲ تعیین نمود.

پس از ورود به معامله، قیمت با مومنتوم صعودی خوبی به اندازه سه کندل دیگر به سمت بالا حرکت کرده است. سپس در حوالی آخرین سقف ایجاد شده (نقطه B) بصورت رِنج نوسان کرده است. این حالت اغلب اتفاق می‌افتد. خریداران بایستی صبور باشند و معاملات خود را باز نگه دارند. معامله‌گران الگوی ABC که در تایم‌فریم‌های میان‌روزی کار می‌کنند، باید از قانون «ثبت سفارش و رها کردن معامله» پیروی کنند. اما در تایم‌فریم‌های ۴ ساعته و روزانه، شرایط متفاوت است. اجازه دهید به نمودار بعدی بپردازیم.

یک کندل صعودی دیگر نیز ایجاد شده و قیمت حد سود معامله را فعال کرده است. خریداران به هدف سودی که معادل دو برابر ریسک معامله بود، دست پیدا کردند. باید به یاد داشته باشید که زمانی که با استفاده از الگوی ABC معامله می‌کنید، حد سود معاملات را براساس نمودار قیمت تنظیم کنید. در نمودارهای میان‌روزی (۵M، ۱۵M، H1) قیمت معمولا از نقطه B عبور می‌کند. به همین خاطر، اجازه می‌دهیم معاملات باز بمانند و قیمت مسیر خود را طی کند. از طرف دیگر، اگر ورود به معامله براساس الگوی ABC در تایم‌فریم‌های بالاتری مانند ۴ ساعته و روزانه انجام گرفته باشد، می‌توانیم در نقطه B با حداقل ۵۰ درصد سود از معامله خارج شویم. به همین دلیل است که می‌گوییم اگر با استفاده از الگوی ABC معامله می‌کنید، لازم است متناسب با هر تایم‌فریمی، کمی قوانین معاملات را تغییر دهید.توصیه می کنیم برای آشنایی با الگوهای قیمتی در بازار مقاله ” محبوب‌ترین الگوهای تغییر روند “ را مطالعه نمایید.

الگوی قیمتی سر و شانه در تحلیل تکنیکال

آموزش تخصصی بورس در مشهد | کلاس بورس در مشهد | آموزش تحلیل بنیادی در مشهد | آموزش تحلیل تکنیکال در مشهد | ثبت نام کد بورسی رایگان | پارسیان بورس

ما در پارسیان بورس و در مقالات قبلی هفت الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه را معرفی کرده ایم. الگوی سر و شانه به دلیل استفاده زیاد کاربران از آن‌ها از اعتبار بالایی برخوردار هستند، این الگوها در بازار سرمایه به‌راحتی قابل‌تشخیص هستند. ولی لازمه آن شناخت درست و صحیح الگوها است.همچنین این الگوها در تایم فریم‌های(دوره‌های زمانی) مختلفی تشکیل می‌شوند. از بسیاری جهات، الگوهای قیمتی را می‌توان نوع پیچیده‌تری از خطوط روند به شمار آورد. مهم است که قبل از ادامه مبحث الگوهای قیمتی، ابتدا مفاهیمی مانند حمایت و مقاومت، خطوط روند و سایر مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید. برای یادگیری مباحث یاد شده می توانید مقالات قبلی آموزش تحلیل تکنیکال که توسط آکادمی پارسیان بورس تهیه و گردآوری شده است را مطالعه کنید :

نکته مهم: یکی از بهترین شیوه‌های تحلیل تکنیکال معاملات با الگوهای مختلف چارت که تحلیل‌های درستی ارائه می‌دهد و استفاده از آن توسط تمام تحلیل‌گران حرفه‌ای پیشنهاد می‌شود، پرایس اکشن است. به همین دلیل پیشنهاد می‌کنیم بعد از یادگیری تحلیل تکنیکال کلاسیک، با شرکت در دوره آموزش صفر تا صد پرایس اکشن، این سبک معامله‌گری را یاد بگیرید.

الگوی سرشانه

این الگو یکی از الگوهای برگشتی کلاسیک به‌حساب می‌آید، هنگامی‌که نمادی در مسیر صعودی قرار دارد، اگر این الگو تشکیل شود،‌ تغییر مسیر داده و به سمت پایین حرکت می‌کند (الگوی سر و شانه سقف) حالت برعکس آن به این صورت است که سهم در یک‌روند نزولی قرار دارد و سپس الگوی برگشتی سرشانه تشکیل می‌شود و روند نزولی تغییر مسیر داده و به سمت بالا بر‌می‌گردد (الگوی سر و شانه سقف) ، برای تشکیل این الگو شرایطی وجود دارد که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود.

الگوی سر و شانه سقف

همانطور که از نام آن مشخص است، الگوی سر و شانه سقف از یک شانه چپ، یک سر، یک شانه راست و یک خط گردن تشکیل می‌گردد. سایر فاکتورهای دخیل در الگو شامل حجم معاملات، شکست خطوط، هدف قیمتی و تغییر نقش حمایت به مقاومت هستند. در ادامه به هر بخش بطور جداگانه می‌پردازیم.

شناسایی الگوی سر و شانه سقف

  • روند قبلی : قبل از تشکیل یک الگوی معتبر سر و شانه سقف، وجود یک روند صعودی لازم است. به عبارت دیگر اگر روند صعودی وجود نداشته باشد، عملا نباید به دنبال تشخیص الگوی سر و شانه سقف بود. (هر الگوی بازگشتی دیگر نیز چنین است و می‌بایست قبل از آن یک روند تشکیل شده باشد، وجود الگویی بازگشتی بدون وجود روند بی‌معناست)
  • شانه چپ: روند صعودی است و شانه چپ در بالاترین نقطه‌ روند تشکیل می‌شود. بعد از تشکیل این سقف، یک نزول رخ می‌دهد تا شانه چپ کاملا شکل بگیرد. کف تشکیل شده پس از شانه چپ معمولا بالای خط روند صعودی است و چنین به نظر می‌رسد که روند صعودی ادامه دارد.
  • سر : از کف شانه چپ افزایش قیمت شروع می‌شود، از قله قبلی نیز عبور می‌کند و سر را تشکیل می‌دهد. بعد از این سقف، کف دوم نیز شکل می‌گیرد که نقطه دوم خط گردن است. این کف معمولا خط روند را می‌شکند و اخطار پایان روند را صادر می‌گردد.
  • شانه راست: بعد از تشکیل نقطه دوم خط گردن، قیمت مجددا به سمت بالا حرکت می‌کند ولی نمی‌تواند به سقف قبلی برسد و کمی پایین‌تر (نزدیک به سقف شانه چپ) قله دیگری شکل می‌دهد که در این الگو به شانه راست معروف است.
  • خط گردن: خط گردن از وصل کردن دو نقطه پایینی ۱ و ۲ شکل می‌گیرد. نقطه ۱ نشانگر نقطه پایین شانه چپ و آغازگر سر، و نقطه ۲ نیز نشان‌دهنده پایان سر و شروع شانه راست است.
  • حجم معاملات : در حین تشکیل الگوی سروشانه سقف، حجم معاملات نقش مهمی در تایید این الگو بازی می‌کنند. حجم معاملات را می‌توان از طریق یک اندیکاتور (مثلا Chaikin Money Flow یا OBV) یا به سادگی با بررسی سطوح حجم بررسی نمود. در حالت ایده‌آل ( و نه همیشه ) حجم معاملات در طول تشکیل شانه چپ باید بیشتر از زمانی باشد که “سر” تشکیل می‌شود. کاهش حجم در زمان تشکیل سر که به عنوان یک سقف جدید است، یک اخطار برای شکست روند به شمار می‌روند. اخطار بعدی زمانی صادر می‌شود که حجم معاملات در زمان کاهش قیمت از “سر” افزایش می‌یابد.

هدف و شکست الگوی سر و شانه

  • شکست خط گردن : تا زمانی که حمایت خط گردن شکسته نشده است، الگوی سر و شانه سقف هنوز کاملا نشده و روند نیز به نزولی تبدیل نشده است. در حالت ایده‌آل شکست خط گردن باید بصورتی قاطعانه (با حجمی زیاد) رخ دهد.
  • تبدیل حمایت به مقاومت : وقتی حمایت شکسته می‌شود، معمولا به خط مقاومت تبدیل می‌گردد. گاهی اوقات قیمت به حمایت شکسته شده بر می‌گردد (پولبک می‌زند) و یک شانس فروش به معامله‌گران می‌دهد تا از بازار خارج شوند.
  • هدف قیمت :پس از شکست حمایت خط گردن، میزان کاهش قیمت از طریق محاسبه فاصله بین خط گردن و سقف سر بدست می‌آید. این فاصله از زیر خط گردن تا پایین محاسبه می‌شود تا هدف قیمت مشخص گردد. هر هدف قیمتی را می‌بایست یک قیمت تخمین‌زده شده دانست و باید موارد دیگر را نیز برای تشخیص تارگت در نظر داشت. سایر فاکتورهای دخیل در هدف قیمتی را می‌توان شامل سطح حمایت قبلی، فیبوناچی اصلاحی و میانگین متحرک بلندمدت دانست.

نکات مهم در الگوی سر و شانه سقف

  • ترجیح این است که دو شانه بصورت متقارن باشند و نزول قیمت از شانه راست، شکست خط گردن را در پی داشته باشد
  • بسته به رابطه بین دو نقطه پایین، خط گردن می‌تواند شیب نزولی یا صعودی داشته باشد یا اینکه کاملا افقی شود. شیب خط گردن روی درجه نزولی بودن الگوی سر و شانه سقف اثر می‌گذارد؛ یک خط گردن با شیب نزولی، نشان‌دهنده الگویی نزولی‌تر است.
  • گاهی اوقات بیش از ۲ نقطه پایین را می‌توان در خط گردن رسم شده مشاهده کرد.
  • همچنین تایید دیگر این الگو زمانی است که افزایش حجم معاملات را در زمان کاهش قیمت از سقف شانه سمت راست، شاهد باشیم.
  • الگوی سر و شانه سقف یکی از متداول‌ترین الگوهای بازگشتی است که شکل می‌گیرند. مهم است که به یاد داشته باشید این الگو بعد از یک روند صعودی تشکیل می‌شود و اگر الگو تایید شود یک نزول بزرگ در انتظار قیمت خواهد بود.

الگوی سر و شانه کف

الگوی سر و شانه کف با الگوی سروشانه سقف شباهت‌های زیادی دارد اما این الگو برای معتبر بودن، به مقدار زیادی روی حجم معاملات وابسته است. به عنوان یک الگوی بزرگ بازگشتی، سر و شانه کف بعد از یک روند نزولی شکل می‌گیرد و باعث تغییر روند به صعودی می‌شود. الگو شامل سه کف یا دره است و دره وسطی (سر) عمیق‌ترین دره و دو دره کناری آن که به عنوان دره (شانه) سمت راست و شانه سمت چپ نامیده می‌شوند عمق کمتری دارند.
در حالت ایده‌آل دو شانه یا دو دره در این الگو در ارتقاع و عرض یکسان هستند. با اتصال برخوردهایی که به عنوان سطح یا محدوده مقاومت‌اند خط گردن شکل می‌گیرد.

حرکات قیمت در الگوهای سر و شانه سقف و سر و شانه کف تقریبا شبیه هم ولی بالعکس هستند. نقش قیمت در الگوی سر و شانه کف، تفاوت این دو الگوست. گرچه افزایش حجم در زمان شکست خط گردن در “الگوی سر و شانه سقف” نشانه‌ای قوی برای تایید الگوست ولی در الگوی سر و شانه کف، این مورد برای تایید الگو کاملا لازم و حیاتی است.

شناسایی الگوی سر و شانه کف

در ادامه به بخش‌های مختلف الگوی سر و شانه کف بطور جداگانه می‌پردازیم و سپس در یک مثال این الگو را نشان می‌دهیم.

  • روند قبلی :معاملات با الگوهای مختلف چارت مانند همه روندهای بازگشتی، برای بودن یک الگوی سر و شانه کف، ابتدا باید روندی نزولی وجود داشته باشد. بدون یک روند نزولی قبلی، نباید انتظار تشکیل یک الگوی معتبر سر و شانه کف را داشت.
  • شانه چپ : در حین روند نزولی، شانه سمت چپ یک دره شکل می‌دهد که یک کف پایین در روند محسوب می‌شود و به نظر می‌رسد روند نزولی بدون مشکل در معاملات با الگوهای مختلف چارت حال ادامه است. بعد از تشکیل این دره، یک افزایش قیمت، شانه چپ را کامل می‌کند.
  • سر : از نقطه بالایی و مقاومت شانه چپ، یک نزول رخ می‌دهد و تا پایین‌تر از کف قبلی نیز ادامه می‌یابد؛ این نقطه پایین‌ترین نقطه الگو و به عنوان سر وارونه‌ی الگو است. بعد از تشکیل این کف، یک افزایش قیمت متعاقبا نقطه دوم خط گردن را شکل می‌دهد و سر کامل می‌شود. در اینجا گاهی اوقات خط روند نزولی شکسته می‌شود و ادامه‌دار بودن روند نزولی زیر سوال می‌رود.
  • شانه راست : قیمت از نقطه‌ بالایی سر (خط گردن) شروع به نزول و تشکیل شانه راست می‌کند. این کف همیشه بالاتر از کفی است که سر تشکیل داده و معمولا با کف شانه چپ در خطی افقی قرار می‌گیرد. گرچه ترجیح این است که خط گردن افقی باشد، گاهی شانه‌ها می‌توانند پایین‌تر، بالاتر یا پهن‌تر و نازک‌تر باشند. پس از اینکه قیمت از کف شانه راست حرکت کرده و خط گردن (مقاومت) را به سمت بالا قطع می‌کند، الگوی سروشانه کف تکمیل می‌گردد.
  • خط گردن : این خط از وصل کردن دو نقطه‌ی ۱ و ۲ بالای این الگو نشان مشخص می‌شود. نقطه ۱ در واقع انتهای شانه چپ و شروع سر، و نقطه ۲ پایان سر و شروع شانه راست است. بسته به رابطه بین این ۲ نقطه بالایی، خط گردن می‌تواند افقی یا دارای شیب نزولی و یا صعودی باشد. شیب خط گردن، مشخص کننده میزان صعودی بودن الگوست: یک خط گردن با شیب صعودی، الگوی صعودی قوی‌تری نسبت به خط گردن صاف یا نزولی است.
  • حجم معاملات : در الگوی سر و شانه کف، حجم معاملات نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند. بدون وجود حجم مناسب، به شکست خطوط همواره با تردید نگاه می‌شود. حجم می‌تواند توسط اندیکاتورهایی مانند OBV و یا Chaikin Money Flow یا با مشاهده سطوح حجم مورد بررسی قرار گیرد.

هدف و شکست الگوی سر و شانه

  • شکست خط گردن : الگوی سروشانه کف تا زمانی که خط گردن شکسته نشود و روند نزولی کاملا نقض نشود تایید نمی‌شود. همانطور که گفته شد، زمانی الگو مورد تایید است که مقاومت خط گردن همراه با حجم بالای معاملات شکسته شود.
  • تبدیل مقاومت به حمایت : پس از اینکه مقاومت خط گردن شکسته شد، اغلب اوقات به حمایت تبدیل می‌شود و گاهی قیمت یک پولبک به خط گردن می‌زند، در این هنگام یک فرصت خرید دیگر فراهم شده است و می‌توان از آن استفاده کرد.
  • هدف قیمتی : بعد از شکست خط گردن که به عنوان مقاومت عمل می‌کند، هدف قیمتی آینده معادل فاصله بین کف سر و خط گردن خواهد بود. این فاصله از خط گردن شکسته شده به سمت بالا به قیمت اضافه می‌شود و هدف قیمتی بدست می‌آید.

نکات مهم در الگوی سر و شانه کف

  • حجم معاملات در زمان تشکیل نصف اول الگو از اهمیت کمتری نسبت به نصف دوم برخوردار است. در زمان افت قیمت برای تشکیل شانه چپ، حجم معاملات و همچنین فشار فروش معمولا زیاد است. فشار فروش حتی می‌تواند زمانی که قیمت در حال نزول است تا کف سر را تشکیل دهد بسیار زیاد باشد. بعد از کف سر، الگوهای بعدی حجم باید مشاهده شود تا افزایش حجم آتی در آینده را مشاهده کرد.
  • بعد از کف سر، می‌بایست شاهد افزایش در حجم معاملات باشید. بعد از اینکه نقطه دوم خط گردن تشکیل شد، معاملات با الگوهای مختلف چارت خط نزولی تشکیل دهنده شانه راست، می‌بایست با حجم کم همراه باشد.
  • در پولبک که به خط گردن زده می‌شود، اندیکاتورهایی مانند CMF و OBV باید قدرتمند باقی بمانند.
  • مهمترین لحظه برای حجم معاملات زمانی است که قیمت از کف شانه راست به سمت خط گردن حرکت می‌کند تا آنرا بشکند.
  • برای یک شکست معتبر لازم است قیمت در حین حرکت به سمت خط گردن با حجم زیاد بوده و شکست خط با قدرت صورت بگیرد.

سروشانه‌های کف مانند سروشانه سقف از الگوهایی هستند که در بازار به تعداد زیاد دیده می‌شوند.

در نظر داشته باشید که فقط بعد از یک روند نزولی این الگو شکل می‌گیرد و وقتی تکمیل شود یک تغییر بزرگ در روند در پی دارد.

“گاهی ممکن است بنا به دلایلی همچون حمایت‌های پیشین و سایر حمایت‌ها یا مقاومت‌ها هدف قیمتی الگو شما تکمیل نشود”

این الگو زمانی که بتواند از خط گردن با حجم معاملات بالا یا گپ معاملاتی یا به همراه یک کندل تو خالی این خط را رد کند و بتواند سه روز معاملاتی بالای آن معامله کند، به‌منزله شکست خط گردن تلقی خواهد شد.

ولی این الگو در این سهم هیچ‌گاه محقق نشده، چراکه خط گردن با شرایطی که توضیح داده شد، شکسته نشده است! ( به دو عکس زیر دقت کنید )

سؤال: آیا در نمودار زیر ما یک الگوی سرشانه صعودی می‌بینیم؟

با توجه به شکل بالا دو نکته حائز اهمیت است، ابتدا اینکه روند قبل از الگو نزولی است، ولی بسیار کوچک‌تر از خود الگو است، نکته دوم این است که خط گردن‌شکسته نشده است

الگوی های کندل استیک پر سود + تکنیک ها

الگوی های کندل استیک

الگوهای نمودار رایج : کسب درآمد در بازار فارکس – یا هر صرافی دیگری – مطمئناً می تواند دشوار باشد. اما به لطف تعدادی از الگوهای نمودار، می توانید یاد بگیرید که حرکات قیمت را پیش بینی کنید و بر اساس آن عمل کنید. لازم نیست پول درآوردن غیرممکن باشد.

متأسفانه، با الگوهای بسیار متفاوتی که وجود دارد، تشخیص اینکه کدام یک برای تعیین اینکه قیمت ها در آینده نزدیک کجا خواهند رفت، می تواند دشوار باشد.

برای آسان‌تر کردن کار شما، برخی از الگوهای مفیدتر ادامه و معکوس را در زیر در برگه تقلب فارکس بیان کرده‌ایم. برای انجام معاملات بهتر با هر یک از آنها آشنا شوید.

1. سر و شانه ها

الگوی سر و شانه یکی از رایج ترین الگوها در بازارهای فارکس است. همانطور که از نام آن پیداست، الگوی سر و شانه شبیه آناتومی انسان است. زمانی اتفاق می‌افتد که یک ابزار مالی (معاملات با الگوهای مختلف چارت مثلاً یک ارز) در طول یک روند صعودی به اوج می‌رسد، در آنجا مقاومت پیدا می‌کند و به خط روند (یعنی خط گردن) باز می‌گردد، قبل از بازگشت به خط روند، به یک اوج دیگر می‌رسد، و در نهایت به خط روند می‌رسد. یک سوم بالاتر قبل از سقوط به زیر خط روند.

Common chart patterns1

الگوی حاصل شبیه دو شانه با سر در وسط است. کسانی که با این الگو آشنا هستند و به درستی آن را معامله می کنند، می توانند بسیاری از فرصت های معاملاتی بالقوه عالی را شناسایی کنند.

همچنین یک الگوی معکوس سر و شانه وجود دارد که انعکاس آینه ای از الگوی سر و شانه است. در طول یک روند نزولی، ابزار مالی به پایین (شانه اول)، به خط روند باز می‌گردد، به پایین‌ترین حد (سرانه)، به خط روند باز می‌گردد، به پایین‌ترین سطح سوم (شانه دوم) می‌رسد. سپس در نهایت شکسته شده و بالای خط روند بسته می شود.

Common chart patterns2

2. بالا رفتن و سقوط گوه ها

گوه ها که به عنوان مثلث نیز شناخته می شوند، یکی از رایج ترین الگوهایی هستند که در نمودارهای فارکس مشاهده می کنید. این الگوها زمانی اتفاق می‌افتند که حرکات قیمت قبل از اینکه در نهایت رخ دهد، به یک محدوده باریک فزاینده محدود می‌شوند.

گوه های افزایشی الگوهای نزولی هستند که عموماً مقدم بر روند نزولی هستند. اینها زمانی اتفاق می‌افتند که تثبیت قیمت روند صعودی داشته باشد. پس از یک دوره چند اوج بالاتر و پایین تر، تثبیت کامل می شود و قیمت به زیر خط روند سقوط می کند.

از سوی دیگر، گوه‌های سقوط، الگوهای صعودی هستند که عموماً مقدم بر روند صعودی هستند. از آنجایی که ادغام قیمت به سمت پایین می رود، یک ابزار مالی قبل از اینکه در نهایت به بالای خط روند برسد، به چندین اوج و پایین تر می رسد.

3. بالا و پایین دوتایی

در طول یک روند صعودی، یک ارز ممکن است در دو نوبت جداگانه به همان اوج برسد اما ممکن است نتواند بالاتر از آن باشد. این الگویی است که به عنوان بالاپوش دوتایی شناخته می شود. اگر تاپ دوم شکسته نشود، این احتمال وجود دارد که قیمت روند نزولی را آغاز کند.

از سوی دیگر، دو کفی ممکن است نشان دهنده روند صعودی قیمت باشد. این الگو در طول روندهای نزولی زمانی رخ می دهد که قیمت در پایین ترین نقطه مقاومت پیدا می کند و قادر به شکستن زیر آن در دو موقعیت جداگانه نیست. پس از اینکه کف دوم شکسته نشد، قیمت ممکن است به سمت بالا حرکت کند.

4. پرچم های گاو نر و خرس

پرچم های گاو نر و خرس الگوهای تداومی هستند که وقتی بازار بلاتکلیف است ظاهر می شوند. فرض کنید یک واحد پولی روند صعودی دارد (میله پرچم). پس از مدتی، قیمت ممکن است متوقف شود یا حتی کمی کاهش یابد، اما در بیشتر موارد، در طول دوره تثبیت (پرچم) کم و بیش ثابت می ماند.

پس از پایان این دوره، قیمت به طور کلی به روند قبلی ادامه می دهد و بالاتر و بالاتر می رود.

از سوی دیگر، یک پرچم نزولی زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت روند رو به پایین داشته باشد (میله پرچم). در طول دوره تثبیت، قیمت نسبتاً ثابت می ماند یا حتی کمی روند صعودی دارد (پرچم). پس از تثبیت قیمت، ابزار به طور کلی به روند نزولی ادامه می دهد.

وقتی بتوانید این الگوها را شناسایی کنید، می توانید پول زیادی به دست آورید زیرا می توانید با اطمینان نسبی پیش بینی کنید که قیمت در شرف بالا رفتن یا سقوط است.

5. الگوی فراگیر

الگوهای غرق کننده، که تشخیص آنها بسیار آسان است، زمانی رخ می دهد که بدن واقعی یک شمع به طور کامل بدن روز قبل را در بر می گیرد.

افزایش صعودی پس از یک روند نزولی اتفاق می‌افتد، زمانی که یک شمع صعودی بدن واقعی روز قبل را می‌بلعد. زمانی که شمع پایینی بدن واقعی روز قبل را فرا می‌گیرد، نزولی به دنبال یک روند صعودی رخ می‌دهد.

الگوهای فراگیر نشان دهنده یک معکوس کامل از حرکت روز قبل است که بسته به اینکه کدام الگو ظاهر می شود، نشان دهنده یک شکست احتمالی در جهت صعودی یا نزولی است.

6. الگوی پروانه

اگرچه الگوی پروانه ممکن است پیچیده به نظر برسد، اما در واقع تشخیص آن نسبتاً آسان است. دارای یک الگوی ABCD است که با یک نوسان بالا یا پایین از نقطه مبدا الگو (X) شروع می‌شود و پس از آن معکوس‌هایی بین هر نقطه که با نسبت‌های گسترش فیبوناچی مرتبط است، انجام می‌شود. نقطه “B” در الگو، سنجاق بین دو مثلث یا بال است که در وسط به هم می رسند.

الگوی پروانه همچنین می تواند مانند “M” بزرگ در یک الگوی صعودی یا “W” در زمانی که روند نزولی است به نظر برسد.

هنگامی که این الگو توسعه می یابد، اغلب به عنوان یک نشانه قوی از ادامه حرکت قیمت در جهت روند عمل می کند.

7. فنجان و دسته

شناسایی الگوی فنجان و دسته آسان است. این ویژگی دارای افت قیمت و افزایش تدریجی تا ارزش اصلی است – معمولاً در یک دوره 1-6 ماهه – اما توسعه این الگو می تواند در دوره های مختلف از هفته ها تا سال ها معتبر باشد.

پس از اینکه قیمت به مقدار اولیه برگشت و بخش “کاپ” الگو را تشکیل داد، افت و افزایش کوچکتری رخ می دهد تا “دسته” شکل بگیرد. این دسته معمولاً دارای یک اصلاح بین 30٪ تا 50٪ است، اگرچه موارد پرت ممکن است. این الگو اغلب به عنوان یک شاخص صعودی قوی در نظر گرفته می شود، به ویژه زمانی که در یک دوره چند ماهه توسعه یابد. هنگامی که به سرعت یا در یک دوره زمانی طولانی توسعه می یابد، شاخص صعودی چندان قابل اعتماد نیست.

8. پرچم

یک پرچم، که یکی از الگوهای اساسی‌تر مورد استفاده در فارکس است، معمولاً پس از یک میله پرچم ایجاد می‌شود و دارای دوره‌ای از تثبیت است که می‌تواند منجر به شکست شود. این دوره تثبیت الگوی پرچم را ایجاد می کند.

برای استفاده از الگوهای پرچم، از شاخص‌های دیگر برای پیش‌بینی جهت شکست استفاده کنید و سپس یک دستور توقف حد را در طرف دیگر شکست قرار دهید تا در صورت حرکت شکست در جهت اشتباه، ضررهای خود را محدود کنید.

9. پهن کردن بالا

یک سقف در حال گسترش با پنج برگشت جزئی متوالی مشخص می شود که سپس منجر به کاهش قابل توجهی می شود. ویژگی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که در نقطه ای که قیمت تغییر مسیر می دهد، بالا یا پایین جدید شدیدتر از بالا یا پایین قبل از آن است. این شکل‌گیری گسترده‌ای را ایجاد می‌کند که در بیشتر موارد نشان می‌دهد روند نزولی در حال توسعه است.

Common chart patterns3

این الگو در ابتدا می تواند یک الگوی پروانه ای در حال توسعه به معاملات با الگوهای مختلف چارت نظر برسد، اما پنجمین واژگونی و صعود فراتر از اوج های قبلی در الگو، شکل گیری احتمالی در حال گسترش بالا را نشان می دهد. شکست فراتر از خط روند پایینی که توسط “B” و “D” تنظیم شده است، این الگو را تایید می کند.

10. چکش

چکش یک الگوی مفید و تک شمعی است که می تواند برای شناسایی یک “پایین” در عمل قیمت برای یک جفت ارز استفاده شود. فیتیله بلند در پایین این قیمت می تواند نشان دهنده افزایش قریب الوقوع قیمت باشد که ممکن است برخی معامله گران از آن برای باز کردن موقعیت قبل از اقدام استفاده کنند.

Common chart patterns4

11. پایین گرد

پایین گرد می تواند ابزار موثری برای شناسایی حرکات قیمت باشد که ممکن است منجر به برگشت قیمت یا ادامه آن شود. بهترین استفاده از این الگو در ارتباط با سایر شاخص های فنی است که ممکن است به شما کمک کند تعیین کنید که قیمت در کدام جهت بیشتر حرکت می کند.

Common chart patterns5

هنگام باز کردن یک موقعیت پس از تنظیم پایین گرد، عاقلانه است که برای محافظت از خود در صورت اشتباه بودن انتظارات حرکتی قیمت، یک استاپ ضرر تعیین کنید. همچنین می‌توانید از توقف ضررهای عقب‌نشینی استفاده کنید تا قیمت را با نزدیک شدن به خط مقاومت دنبال کنید، و در حین مشاهده سود، قفل کنید تا ببینید آیا این الگو منجر به برگشت یا ادامه می‌شود.

از سوی دیگر، وارونگی این الگوی تک شمعی – که در آن اوج قیمت با یک فیتیله بلند بالای شمع مشخص می شود – می تواند به عنوان “اوج” نامیده شود و ممکن است توسط برخی از معامله گران برای شناسایی یک قریب الوقوع استفاده شود. افت قیمت

بیشتر بدانید

یادگیری این 11 الگو و دانستن آنها در داخل و خارج تقریباً به شما کمک می کند تا معاملات بهتری داشته باشید. اما این بدان معنا نیست که آموزش شما باید در اینجا متوقف شود. برای تبدیل شدن به یک معامله گر موثرتر، در مورد این هفت شاخص رایج که می تواند به شما در تصمیم گیری معاملات بهتر کمک کند، بخوانید.

چگونه نمودارهای کندل استیک یا شمعی را بخوانیم؟

نمودار کندل استیک (یا شمعی) چیست؟

مونهیسا هوما (Munehisa Homma)، تاجر ثروتمند ژاپنی در قرن ۱۸ام یک رویکرد تحلیل تکنیکال را برای بررسی قیمت قراردادهای برنج ابداع کرد. نمودار شمعی یا کندل استیک نامی است که امروزه به این روش می‌گویند و اغلب هنگام تهیه نمودارهای سهام از آن استفاده می‌شود.

نمودار کندل استیک چیست؟

نمودار کندل استیک داده‌های بازار را در یک دوره زمانی معین منعکس می‌کند و اطلاعاتی در مورد قیمت باز شدن و بسته شدن، بالاترین، پایین‌‌ترین قیمت در آن بازه‌ی زمانی مشخص را ارائه می‌دهد. هر کندل نمادی از یک بازه زمانی مشخص (چهار ساعته،‌ روزانه، هفتگی و …) است. همچنین قیمت‌های باز شدن بسته شدن، بالاترین و پایین‌ترین قیمت دارایی را در طول مدت زمان نشان می دهد.

چگونه نمودار کندل استیک را بخوانیم؟

کند‌ل‌ها از یک بدنه شبیه به شمع و همچنین فتیله بالایی و پایینی تشکیل شده‌اند. برای یک بازه زمان معین، از قیمت باز شدن تا بسته شدن را نشان می‌دهد. نمونه‌ای از نمودار کندل استیک به شرح زیر است:

هر نمودار کندل استیک سه بخش دارد:

  • سایه بالایی
  • سایه پایینی
  • بدنه

رنگ بدنه معمولاً یا سبز (بازار صعودی) یا قرمز (بازار نزولی) است و در برخی نمودارها با رنگ‌های سیاه (بازار نزولی) و سفید (بازار صعودی) نشان داده می‌شود. هر کندل معرف بازه زمانی خاصی است. داده‌های کندل استیک، معاملاتی که در آن بازه زمانی تکمیل شده‌اند را خلاصه می‌کند. به عنوان مثال، یک کندل یک ساعته، یک ساعت از داده‌های معاملاتی را نشان می‌دهد.

هر بدنه کندل این اطلاعات را نشان می‌دهد:

  • قیمت آغازین
  • قیمت پایانی
  • کمترین قیمت
  • بیشترین قیمت

قیمت آغازین نشان دهنده اولین معامله و قیمت پایانی نشان دهنده آخرین معامله در آن دوره زمانی است. حداکثر قیمت معامله‌شده (سایه بالایی) در یک دوره در نوک قسمت بالایی کندل نشان داده می‌شود و حداقل قیمت معامله‌شده (سایه پایینی) در نوک پایین‌ترین بخش کندل نشان داده می‌شود.

چگونه نمودار کندل استیک را بخوانیم؟

قبل از اینکه به سراغ الگوهای مختلف نمودارهای کندل استیک و یادگیری خواندن آن‌ها برای تحلیل بازار برویم، بیایید تا اصول اولیه آن را باهم فرا بگیریم.

بدنه کندل

بدنه جزء اصلی یک کندل بوده و به راحتی قابل تشخیص است، زیرا معمولاً بزرگ و رنگی است ، بدنه کندل شما را از قیمت‌های باز شدن و بسته شدن بازار در هر دوره زمانی معین مطلع می‌کند. در یک کندل سبز یا صعودی، پایین بدنه قیمت باز شدن و قسمت بالایی قیمت بسته شدن را نشان می‌دهد. برعکس آن برای کندل قرمز یا نزولی صادق است. قیمت در طول زمان کاهش یافته است، بنابراین قیمت باز شدن در بالای بدنه و قیمت بسته شدن در پایین کندل قرار دارد. یک کندل با بدنه بلند نشان دهنده یک روند قوی با سود یا ضرر قابل توجه است و یک بدنه کوچک نشان می‌دهد که قیمت باز و بسته شدن تا حدودی برابر بوده است.

فیتیله کندل

فتیله خطی است که از بالا تا پایین بدنه کندل امتداد دارد. در برخی نمودارها از آنها به عنوان سایه (Shadow) یاد می‌شود. سایه‌ای که از بالای بدنه بیرون می‌آید نشان دهنده بیشترین قیمتی است که در آن بازه زمانی به دست آمده است. سایه‌ی پایینی که معمولاً به آن دم (Tail) گفته می‌شود، در پایین بدنه قرار دارد که پایین‌ترین قیمت را نشان می‌دهد.

قیمت باز شدن

قیمت اولین معامله در هنگام شکل گرفتن یک کندل جدید به عنوان قیمت باز شدن شناخته می‌شود. اگر قیمت شروع به افزایش کند، کندل سبز و در صورت کاهش قیمت کندل قرمز می‌شود.

قیمت بسته شدن

قیمت پایانی آخرین قیمتی است که در بازه معاملاتی مبادله شده است. در اکثر نمودارها، اگر قیمت بسته شدن کمتر از قیمت باز شدن باشد، کندل به طور پیش فرض قرمز می‌شود و اگر قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت ابتدایی باشد کندل سبز می‌شود.

بیشترین قیمت

بالاترین قیمت، بیشتر قیمت معامله‌ شده را در آن بازه زمانی است که توسط فتیله بالایی یا سایه بالایی نشان داده می‌شود. وقتی فیتیله یا سایه بالایی وجود نداشته باشد، نشان دهنده این است که قیمتی که دارایی در آن باز یا بسته می‌شود، بالاترین قیمت معامله شده است.

کمترین قیمت

کمترین قیمت، پایین‌ترین قیمت معامله‌ شده در طول بازه زمانی است که توسط سایه پایین نشان داده می‌شود. وقتی چنین فتیله یا سایه پایینی وجود نداشته باشد، نشان دهنده است است که قیمتی که دارایی در آن باز یا بسته می‌شود، پایین‌ترین قیمت معامله شده است.

اگر قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت اولیه آن باشد، قیمت به سمت بالا حرکت می‌کند و کندل سبز می‌شود. رنگ کندل جهت حرکت قیمت را نشان می‌دهد. اگر کندل قرمز باشد، پس قیمت پایانی کمتر از قیمت آغازین است.

چگونه نمودار کندل استیک را بخوانیم؟

کندل‌های صعودی و نزولی

کندل صعودی (بولیش)

کندل های صعودی نشان دهنده افزایش قیمت در بازه زمانی مشخص است. وقتی قیمت از یک سطح معین شروع می‌شود و در یک سطح بالاتر بسته می‌شود، یک کندل صعودی ایجاد می‌کند. کندل‌های صعودی معمولاً به رنگ‌های سبز یا سفید نشان داده می‌شوند.

کندل نزولی (بیریش)

وقتی قیمت از یک سطح معین شروع می‌شود و در سطح پایین‌تر بسته می‌شود، یک کندل نزولی ایجاد می‌کند. این کندل نشان دهنده کاهش قیمت است. کندل‌های نزولی معمولاً به رنگ های قرمز یا سیاه نشان داده می‌شوند.

انواع الگوهای کندل استیک‌

الگوی دوجی (Doji)

کندل‌های دوجی (Doji) با فیتیله‌های بلند و بدنه کوچکشان متمایز می‌شوند. اگر یک کندل دوجی را در نمودار مشاهده کنید، نشان دهنده این است که بازار در طول بازه زمانی نوسانات زیادی را متحمل شده است. الگوی دوجی به سه دسته تقسیم می‌شود:

  • دوجی سنجاقک: یک فتیله بلند پایین دوجی سنجاقک نشان دهنده یک دوره نزولی طولانی مدت است که با یک بازگشت به قیمت شروع همراه است.
  • دوجی سنگ قبر: یک فتیله بلند در بالا دارد که نشان دهنده احساسات منفی بازار است.
  • دوجی پا دراز: وضعیت عدم قطعیت روند بازار را نشان می‌دهد.

الگوی دوجی (Doji)

الگوی چکش (Hammer)

کندل چکشی یکی از شناخته شده ترین کندل‌های دنیای ترید و تجارت است. کاربران از آن برای مشخص کردن انتهای روند استفاده می‌کنند که معمولاً با جهش قیمت همراه است؛ معامله‌گران از آن برای ایجاد معاملات طولانی سوء استفاده می‌کنند. بدنه اصلی یک کندل چکشی معکوس کوچک است، فتیله بالایی بلندی دارد و فتیله پایینی کوچک است یا اصلا وجود ندارد. این کندل در انتهای یک روند نزولی ظاهر می‌شود و به طور معمول احتمال بازگشت صعودی را نشان می‌دهد.

کندل چکشی (Hammer)

الگوی ستاره دنباله‌دار را نباید با چکش معکوس اشتباه گرفت. در حالی که هر دو یکسان به نظر می رسند، معانی آن‌ها بسیار متفاوت است. در اوج روند صعودی، کندل ستاره دنباله‌دار معمولاً به عنوان یک نشانه از روند نزولی در نظر گرفته می‌شود، در حالی که در پایین روند نزولی، چکش معکوس معمولاً به عنوان سیگنال صعودی در نظر گرفته می‌شود.

الگوی پوشاننده (Engulfing)

یک کندل پوشاننده صعودی یک کندل سبز بزرگ است که به طور کامل محدوده شمع قرمز قبلی را دربر می‌گیرد. با بزرگ‌تر شدن بدنه، عکس این امر چشم‌گیرتر می‌شود. این کندل باید بدنه‌ی کندل قرمز رنگی که قبل از آن آمده را کاملاً بپوشاند.

کندل بلعنده صعودی

این الگو در تحلیل تکنیکال معمولاً در طول روندهای نزولی ظاهر می‌شود. الگوی پوشاننده نزولی از یک کندل صعودی تشکیل شده است که پس از آن یک کندل نزولی وجود دارد که کندل اول را به طور کامل در بر می‌گیرد. این الگو معمولاً نشان می‌دهد که یک حرکت نزولی در راه است و در طول یک روند صعودی رخ می‌دهد.

ستاره صبح‌/ عصر (Morning/Evening Star)

دو الگوی ستاره صبح‌گاهی و ستاره شام گاهی، از توالی سه کندل در کنار هم ایجاد می‌شوند. الگوی ستاره صبح‌گاهی در طول دوره‌های نزولی ظاهر می‌شود و به طور معمول نشان دهنده یک حرکت معکوس صعودی است. این الگو با یک کندل نزولی شروع می‌شود و سپس به سمت معاملات با الگوهای مختلف چارت کندل کوچک نزولی یا صعودی حرکت می‌کند. سپس قیمت شکاف بالاتر می‌رود و یک کندل صعودی بزرگ‌تر را تشکیل می دهد. این نشان می‌دهد که فشار فروش از روز اول ممکن است کاهش یافته باشد و ممکن است بازار به حالت صعودی نزدیک شود.

 الگوی ستاره صبح

الگوی ستاره عصرگاهی برعکس این مسئله را نشان می‌دهد. در طول دوره‌های مثبت ظاهر می‌شود و به طور معمول نشان دهنده بازگشت به روند نزولی است. یک کندل صعودی الگو را آغاز می‌کند که پس از آن یک کندل نزولی یا صعودی جزئی ایجاد می‌شود. سپس قیمت کاهش می‌یابد و یک کندل نزولی بزرگتر را تشکیل می‌دهد. معمولاً نشان‌دهنده نتیجه‌گیری یک روند صعودی است و اهمیت آن مربوط به کندل سوم است که دستاوردهای اولین کندل را از بین می‌برد.

هارامی نزولی/ صعودی (Harami)

الگوی هارامی صعودی شبیه به شکل معکوس الگوی پوشاننده معاملات با الگوهای مختلف چارت معاملات با الگوهای مختلف چارت نزولی است که در آن کندل بزرگتر اول و سپس کندل هارامی کوچک‌تر قرار می‌گیرد. کندل هارامی نزولی نیز صرفا شکل معکوس هارامی صعودی است. الگوهای هارامی در دو یا چند روز معاملاتی ظاهر می‌شوند. الگوی هارامی صعودی به کندل‌های اولیه بستگی دارد تا ادامه روند نزولی قیمت را نشان دهد.

 هارامی نزولی/ صعودی (Harami)

این الگو همچنین بازگوکننده این نکته است که بازار نزولی در تلاش است تا قیمت‌ها را پایین معاملات با الگوهای مختلف چارت بیاورد. تجزیه و تحلیل نمودار کندل استیک طیف گسترده‌ای از الگوها را برای پیش بینی روندهای آتی ارائه می‌دهد از جمله هارامی نزولی که برای پیش بینی بازگشت‌های قریب الوقوع روند قیمت‌ها استفاده می‌شود.

سوالات متدوال

سوالات متداول

کندل استیک چیست؟

نمودار کندل استیک، یکی از رایج‌ترین نوع نمودارها در بازار مالی است کهداده‌های بازار را در یک دوره زمانی معین منعکس می‌کند.

کندل‌های صعودی و نزولی چیست؟

کندل صعودی (بولیش): وقتی قیمت از یک سطح معین شروع می‌شود و در یک سطح بالاتر بسته می‌شود، یک کندل صعودی ایجاد می‌کند.

کندل نزولی (بیریش): وقتی قیمت از یک سطح معین شروع می‌شود و در سطح پایین‌تر بسته می‌شود، یک کندل نزولی ایجاد می‌کند.

نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.