درباره متروپل چه می دانیم؟


فروریزش برجی در هند

رئیس صداوسیما در جمع دانشجویان صنعتی شریف: به دنبال تبدیل خطوط قرمز به خطوط سبز هستیم/ درباره متروپل دستور رسید «بس کنید»/ بازگشت فردوسی پور با یک امضای طلایی درست نمی‌شود

وی درباره عادل فردوسی‌پور هم گفت: موضوع فردوسی‌پور در دوره من نود اگر در دوره من بود همه تلاشم را می‌کردم که این اتفاق نیفتد. از آن داستان سه سال گذشته و من الان مسئولیت را گرفته‌ام. الان میراث دار وضعیتی هستم و همه می‌خواهند درستش کنم. فکر می‌کنند با یک امضای طلایی جبلی درست می‌شود اما اینگونه نباید دید. بحث دو طرفه است. او هم باید بازی تیمی را بپذیرد. قواعد دو طرفه را بپذیرد. سرمربی هم باید قدر بداند. در این مسأله خاص هم فردوسی‌پور نظرات خاص خود را دارد فارغ از اشخاص می‌گویم باید اصول مدیریتی را دید. نمی‌خواهم پاسخ دیپلماتیک و سربسته بدهم. خودم با فردوسی‌پور صحبت کرده‌ام.

به گزارش جماران؛ پیمان جبلی در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف گفت که همه فکر می‌کنند با یک امضای طلایی بنده، عادل فردوسی پور برمی‌گردد اما نباید ماجرا را اینگونه دید.

پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما بعدازظهر امروز سه‌شنبه سوم خردادماه در دیدار با دانشجویان دانشگاه شریف در محل این دانشگاه در سخنانی با یادی از شهدای دانشگاه و همچنین آزادسازی خرمشهر، از افتخارات فرهنگی و علمی دانشگاه شریف یاد کرد و گفت: یاد جان باختگان هواپیمای اوکراینی را که بخش زیاد ی از آن‌ها دانشجوی این دانشگاه بودند را گرامی می‌دارم. قول و قراری برای ۱۶ آذر داشتم که پیش شما بیایم اما خواهشم این بود که قبل از آن طرح تحول مطلوب خود را در قالب یک طرح اجرایی بیاورید و بعد به نتیجه برسیم، اما از آن روز چیزی دست ما نرسیده است. با این وجود با کمال افتخار ترجیح دادم اینجا باشم. دوره‌های بود که این جلسات با نفرات محدود برگزار و صرفاً از شبکه خبر پخش می‌شد.

وی در ادامه بخشی از افتخارات دانشگاه در عرصه‌های علمی و رتبه‌های جهانی را یادآوری کرد و افزود: تردیدی نیست که ما در سال‌های طولانی بعد از انقلاب با جنگ نرمی رو به رو هستیم که قصدش پوشاندن و انکار پیشرفت‌های کشور است. شما دانشجویان علمی کشور هستید و قطعاً تصوری که دارید از پیشرفت‌های واقعی، کمتر است. نه فقط شما که دانشجویان شریف هستید، فعالان سینما و کتاب هم در غفلت هستند. ما بدهکار سهم نخبگان هستیم.

جبلی ادامه داد: سال گذشته روز ۲۲ بهمن را در صداوسیما با پخش راهپیمایی در روستاها آغاز کردیم و همه پرسیدند چه شده است؟ درحالیکه این اتفاق همیشه بوده است و ما تاکنون چشم به آن باز نکرده بودیم.

وی اضافه کرد: ما در پوشش دادن، ضریب دادن به جریان‌های علمی مسئول هستیم. چقدر سهم علم پرداخت شده است؟ ما خود را امانتدار مردم می‌دانیم. ما مثل کشورهای دیگر نیستیم که صد تا صداوسیما داشته باشد. یک صداوسیما داریم که باید به هویت و فرهنگ مردم بپردازد.

جبلی تصریح کرد: وقتی می‌گوییم مردم به این معنی نیست که به نظام و دولت نباید پرداخت، نه سهم دولت هم یعنی سهم جمهوریت و باید آن را هم در نظر بگیریم. این لکنت زبان نیست.

وی گفت: سند تحول صداوسیما را حتماً خردادماه منتشر می‌کنیم در این چند ماه به اندازه کافی در معرض نگاه کارشناسان بوده‌ایم.

به دنبال تبدیل خطوط قرمز به خطوط سبز هستیم

جبلی با اشاره به تحولات سازمان عنوان کرد: در دوره بیست و چندساله گذشته در سه محور تحول دیده شده است. ما اول دنبال تبدیل خطوط قرمز به خطوط سبز هستیم تا به عرصه‌هایی که اصلاً نمی‌شد به آن‌ها فکر کرد بپردازیم. آنتن صداوسیما متاسفانه به دلایل مختلف اول به کمیت پرداخته بعد به جذابیت و ظاهر خوب و آخر از همه سراغ محتوا رفته است. قصد ما این است که این را برعکس کنیم. این صبر می‌خواهد. خواهشاً به ما فشار نیاورید. نگویید چرا چهار تا سریال شد سه سریال. این مرحله‌ای است که باید محتوا را جایگزین کمیت کنیم.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: ما در طول سال‌ها به مصرف کننده طرح‌ها تبدیل شده‌ایم. ما در زنجیره تولید نبوده‌ایم تهیه‌کننده تعیین‌کننده بوده است. ما صداوسیمایی را تحویل گرفته‌ایم که هرکسی در آن رییس است؛ مجری، خبرنگار، تهیه‌کننده برای خود تشخیص می‌دهد اما ما باید تشخیص بدهیم نه تو! این تشتت فرماندهی باید واحد باشد. اگر هم قرار است متلک یا انتقادی گفته شود باید هدفمند باشد نه اینکه من رییس صداوسیما بخواهم پاسخگوی متلک یک مجری باشم.

جبلی ادامه داد: محور دیگر تحول ساختاری، بحث نظرسنجی است که گاهی به آفت تبدیل می‌شود. ملاک پیشرفت و کیفیت به یکی دو درصد بالاتر بودن در مرکز تحقیقات تبدیل می‌شود. در جریان‌سازی و پویش‌های مختلف برای آنکه بتوانیم مردم را به فکر کردن ترغیب کنیم نیاز به همان فرماندهی واحد داریم.

وی اضافه درباره متروپل چه می دانیم؟ کرد: در دوره‌ای عده‌ای گفتند ماهواره لولوخرخره است و چهار سریال در ساعات مختلف پخش کردند تا مخاطب نه ماهواره ببیند نه به کارهای دیگر برسد، این منجر به تولید انبوه سریال‌های بی‌کیفیت شد. در دهه ۷۰ اگر کارهای متعدد تولید می‌شد و یکی خیابان خلوت کن می‌شد ابایی نداریم بگوییم الان کم است و از میان اینها می‌خواهیم این چنین باشد. ما امروز باید فشار آنتن را کاهش دهیم.

جبلی با اشاره به تحقیقاتی که نشان‌دهنده کاهش مخاطبان تلویزیون‌ها در همه جهان است، بیان کرد: نباید فکر کنیم چون در کل دنیا مخاطب برودکست کم شده است، مخاطب ما هم کم شده است. توان ما محدود است. ما در بین گزینه‌های زود بازده نمی‌توانیم یکی را بگیریم و دیگری را رها کنیم. درخواست دارم یک هیات مشترک دانشجویی برای بررسی وضعیت صداوسیما و پیشرفت سند تحول تشکیل دهید. رهنمود دادن خیلی خوب است اما کافی نیست.

رئیس رسانه ملی با اشاره به صحبت‌های یکی از دانشجویان و درخواست او برای بازگشت به مردم گفت: ما سعی کردیم در هفت الی هشت ماه گذشته هر جا می‌توانیم صدای مردم برسانیم. هر جا که حقی از مردم زمین مانده است. در اعتراض اصفهان دیدید. حق مردم است که اسناد بالادستی پیگیری شود.

وی درباره شفافیت هم گفت: شفافیت کاملاً قانون درستی است و آن را پذیرفته‌ایم و جایی که دیدید نبوده است ما را بازخواست کنید. این شفافیت قطعاً باعث سلامت رسانه است.

جبلی درباره فرصت برابر به اندیشه‌ها بیان کرد: برای آنکه به این خروجی برسیم حتماً باید در نگاه ما نسبت به آنتن تفاوتی داشته باشد.

وی درباره تغییر مدیران بیان کرد: تلاش ما این بوده که مدیریت آنتن به کسانی برسد که تازه نفس، کارشناس و … باشند و فکر نمی‌کنم تغییر مدیران در این مدت اخیر غیر از این بوده باشد.

جبلی درباره زمان‌بندی کند تغییرات گفت: من که سال‌هاست در صداوسیما هستم دستم به آنتن نمی‌رسید، الان هم تا حدی می‌رسد فرایندها به گونه‌ای است که نمی‌توان رویکردها را سرعتی روی آنتن دید اما قول می‌دهم آذرماه برنامه نقد صداوسیما روی آنتن است. از حبیب رحیم‌پور ازغدی اسم بردند که او هیچ مشکلی ندارد و او را به زودی خواهیم دید.

وی درباره ساختار غیرچابک صداوسیما هم گفت: با ۵۰ هزار عوامل و ۱۸ هزار بازنشسته و حدود ۲۰۰ شبکه مختلف و لایه‌های مدیریتی مختلف ساختاری گسترده دارد. با چاقوی جراحی هم نمی‌توان به سرعت اصلاح کرد. ما وقتمان را تلف تغییر ساختار و اداره کل به اداره و معاونت به مرکز نمی‌کنیم اگرچه در جای خود باید انجام شود.

رئیس رسانه ملی افزود: تمام دولت‌هایی که در یکی دو دهه پیش بوده‌اند از صداوسیما ناراضی بوده‌اند و ما همواره دچار چالش بوده‌ایم. امیدواریم این مشکل حل شود.

نه صداوسیمای دولتی هستیم، نه خصوصی

وی اضافه کرد: ما نه صداوسیمای دولتی هستیم طبق عرف رسانه‌های دولتی در دنیا و نه خصوصی هستیم و نه حتی مدل پابلیک در دنیا هستیم و مدل رسانه ما نظیری ندارد و نمی‌توان مدل مالی آن با شیوه مدل‌های دنیا حرکت کند. حتماً باید شیوه متفاوتی داشت.

جبلی درباره پرداخت به اعتراض‌ها هم عنوان کرد: ما همان صداوسیمای پرداخت به اعتراضات اصفهان هستیم. سربسته نمی‌گویم، سرباز می‌گویم فشار هم هست. ما که نیامدیم صداوسیمای بی‌فشار بگیریم. ما تحت فشار هستیم؛ همه نهادها دستگاه و جریان‌های که احساس مسوولیت دارند نیاز دارند به این سازمان و فکر می‌کنند باید آن برآورده باشد.

برای ماجرای متروپل خواهش و تقاضا و دستور رسید که بس است

وی افزود: ما برای ما متروپل شبکه خبر را به خط کردیم از همه جا خواهش و تقاضا و جاهایی دستور بود که حتی یک ساعت و دو ساعت (به این موضوع بپردازید) و بس است دیگر. ریزه‌کاری‌هایی دارد انعکاس اعتراض که اگر گاهی دور یک میز بنشینیم می‌توان درباره آن همفکری کرد.

جبلی خطاب به دانشجویان گفت: به نظر شما باید این اعتراض را انعکاس دهیم یا قبل از آن مطالبه را پیگیری کنیم. وقتی به کف خیابان می‌رسد دیگر نمی‌توانید اجازه دهید مسائل ذهنی گفته شود. وقتی اعتراض کف خیابانی می‌شود خیلی مسئولیت سنگین می‌شود. زمانی اعتراض کف خیابانی به بکش بکش و شیشه شکستن می‌رسد ما این را چگونه باید پوشش دهیم؟ در هر انعکاس اعتراضی باید به حواشی آن توجه داشت و در عین حال باید قبل از اعتراض کف خیابانی آن را مطالبه کنیم.

بازگشت فردوسی پور با یک امضای طلایی درست نمی‌شود

وی درباره عادل فردوسی‌پور هم گفت: موضوع فردوسی‌پور در دوره من نود اگر در دوره من بود همه تلاشم را می‌کردم که این اتفاق نیفتد. از آن داستان سه سال گذشته و من الان مسئولیت را گرفته‌ام. الان میراث دار وضعیتی هستم و همه می‌خواهند درستش کنم. فکر می‌کنند با یک امضای طلایی جبلی درست می‌شود اما اینگونه نباید دید. بحث دو طرفه است. او هم باید بازی تیمی را بپذیرد. قواعد دو طرفه را بپذیرد. سرمربی هم باید قدر بداند. در این مسأله خاص هم فردوسی‌پور نظرات خاص خود را دارد فارغ از اشخاص می‌گویم باید اصول مدیریتی را دید. نمی‌خواهم پاسخ دیپلماتیک و سربسته بدهم. خودم با فردوسی‌پور صحبت کرده‌ام.

وی ادامه داد: چقدر می‌توانیم امیدوارم بمانیم؟ باز هم می‌گویم مسأله دو طرفه است ولی وقتی آنتن در اختیار حتی یک هنرمند قرار می‌گیرد می‌رود و مثلاً پشت سرش را نمی‌بیند. مدیریت چهره‌ها بسیار حساس است.

وی درباره ساترا گفت: قانون اساسی جمهوری در اصل ۴۴ همه چیز را مشخص کرده است. صداوسیما قابل واگذاری نیست مسئولیت‌های تلویزیون قابل واگذاری نیست و هرگونه تولید محتوا براساس قانون اساسی به عهده صداوسیماست. هرگونه فعالیت صوت و تصویر در فضای فراگیر بر عهده صداوسیماست تا زمانیکه قانون حاکم است. انشالله درباره متروپل چه می دانیم؟ بتوانم از ظرفیت پلتفرم‌ها برای ارتقای آنتن هم استفاده کنیم./ ایلنا

توضیحی درباره ادعای خارج شدن فردی پس از ۳۰ ساعت از زیر آوار متروپل

دانشگاه علوم پزشکی آبادان در خصوص صحبت‌های شهروند صدمه‌دیده حادثه متروپل در بیمارستان توضیحی ارائه داد.

در توضیح این دانشگاه آمده است:

"ضمن عرض خسته نباشید به تمام جهادگرانی که این روزها در عرصه‌های مختلف خدمت در مسیر پایان دادن به بحران جانخراش سقوط ساختمان متروپل و التیام دردهای بحق شهروندان هستند، به اطلاع می‌رساند در پی ادعای فردی مبنی بر اینکه در حادثه فرو ریختن ساختمان، بعد از ۳۰ ساعت از زیر آوار بیرون آورده شده است، بر خود لازم می‌دانیم تا توضیحات زیر به منظور تنویر افکار عمومی حضور مطالبه‌گران محترم عنوان شود.

بر اساس وظیفه ذاتی نیروهای امدادگر درمانی در خط دوم حادثه قرار می‌گیرند و معمولاً پس از اعلام نیاز نیروهای آتش‌نشان و آواربردار، آمبولانس به خط اول حادثه اعزام می‌شود.

در موضوع شب گذشته نیز با توجه به ازدحام امدادگران و نیروهای مردمی اعلام می‌شود فردی زنده از زیر آوار بیرون آورده شده است و با اعلام درخواست اعزام یک دستگاه آمبولانس به محل حادثه، بلافاصله کارکنان فوریت‌های پزشکی در محل حاضر و فرد مصدوم را به بیمارستان انتقال می‌دهند.

گزارشگر صداوسیمای مرکز آبادان نیز به محض اطلاع از این موضوع برای تهیه گزارش در بیمارستان با فرد مصدوم مصاحبه می‌کند که در این مصاحبه فرد مدعی می‌شود که به مدت ۳۰ساعت در زیر آوار بوده و با کمک کارکنان آتش‌نشانی بیرون کشیده شده است.

در اظهارت بعدی مشخص می‌شود این فرد از نیروهای مردمی حاضر در محل درباره متروپل چه می دانیم؟ بوده و برای کمک به داخل حفره ایجاد شده می‌رود و وقتی احساس خطر می‌کند با فریاد درخواست کمک کرده و نیروهای امدادگر نیز برحسب وظیفه وی را بیرون آورده و سپس توسط کارکنان فوریت‌های پزشکی به بیمارستان انتقال می‌دهند.

در این میان لازم به ذکر است نیروهای امدادگر در صحنه و کارکنان فوریت‌های پزشکی در مسیر خدمات‌رسانی به مصدومان صرفا وظیفه ذاتی خود را انجام داده و مسئول اظهارنظر و صحبت افراد نمی‌باشند و در کمک به فرد مذکور که علائم آسیب‌دیدگی در وی دیده می‌شد خدمات‌رسانی درمانی وظیفه زحمتکشان اورژانس و سپس بیمارستان بوده که به خوبی صورت گرفته است.

از خداوند متعال برای همه شهروندان محترمی که در این ایام سوگوار از دست‌دادن عزیزان‌شان هستند صبر جمیل و برای مصدومان حادثه، شفای عاجل مسئلت داریم."

درباره متروپل چه می دانیم؟

حمزه شکیب سرپرست نظام مهندسی کشور با تاکید بر این‌که هیچ قاعده و ضابطه‌ای در متروپل آبادان رعایت نشده است، گفت: سرمایه گذاران آنقدر قدرت داشتند که هیچ کس نتوانسته برود و نظارت کند و خارج از روال معمول ساختمان اجرا شده بود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شورای اسلامی شهر تهران حمزه شکیب سرپرست سازمان نظام مهندسی کشور در شصت‌وهفتمین جلسه شورای اسلامی شهر تهران درباره ساختمان‌های ناایمن تهران و همچنین حادثه متروپل آبادان گزارشی را ارائه کرد.

وی پیش از شروع گزارش خود با اشاره به سابقه حضور خود در شورا گفت: قطعا حضور در شورا فرصتی طلایی است که باید از آن در خدمت‌رسانی به مردم به ویژه در خصوص ساختمان‌های ناایمن بهره ‌گرفت.

شکیب با بیان اینکه باید این امیدواری را بدهم که بعد از زلزله رودبار ساخت‌وسازهای ما با کیفیت بهتری انجام شد، یادآور شد: اما هنوز ایرادات و اشکالات زیادی دارد که باید با کمک یکدیگر نسبت به حل و فصل آن اقدام کنیم.

سرپرست نظام مهندسی کشور درباره حادثه ساختمان متروپل آبادان گفت: آبادان شهری است که ساختمان‌های بلند آن که تعداد طبقات‌اش بیش از ۱۰ طبقه است به حدود پنج یا شش ساختمان می‌رسد درباره متروپل چه می دانیم؟ و این در حالی است که متروپل قبل از اخذ پروانه شروع به ساخت‌وساز کرده است و با توجه به وجود منطقه آزاد تجاری ساخت‌وساز تابع قوانین دیگری بوده پروانه‌ای که تا سال ۹۶ صادر می‌شود به گونه‌ای است که سازمان نظام مهندسی در چرخه طراحی و اجرا به صورت رسمی وجود نداشته است.

شکیب ادامه داد: ساختمان هنوز به بهره‌برداری نرسیده بوده که زیر بار یک دوم بارهای ثقلی خود بوده است و با این وضعیت مواجه شده اگر به بهره‌برداری می‌رسید تعداد افراد بیشتری در ساختمان حضور داشتند و گرفتار حادثه می‌شدند. متاسفانه هیچ سازوکار مناسب طراحی و اجرایی برای این ساختمان پیش‌بینی نشده بود.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود به موضوع ساختمان پلاسکو اشاره کرد و افزود: ساختمان پلاسکو روزی نماد ساختمان‌های بلند کشور بود. در حال حاضر حدود ۱۰۰۰ ساختمان بلند بالای ۱۲ طبقه داریم که مسئولیت آن برعهده ما و شماست؛ اما نگهداری نمی‌شوند و اراده‌ای نیاز است که برای نظارت آنها اقدام کنیم قطعا اگر مباحث مقررات ایمنی ساختمان‌ها اجرایی می‌شد ما هنوز پلاسکو را داشتیم.

سرپرست نظام مهندسی کشور افزود: هزار ساختمان بلندمرتبه داریم که باید به صورت پایلوت برای آنها مواردی را اجرایی کنیم از جمله تدوین دستورالعمل و مکانیزم فوق‌ریزش. اگر آتش سوزی در این ساختمان‌ها اتفاق افتاد باید بدانیم کدام طبقات فروریزش دارد و این اطلاعات را پس از احصاء در اختیار آتش نشانی‌های منطقه قرار دهیم تا سازه را بشناسند و در هنگام آتش سوزی مکانیزم فروریزش موجود باشد البته این کار از قبل آغاز شده ولی متاسفانه دنبال نشده است.

شکیب در ادامه گزارش خود به زلزله سرپل ذهاب اشاره کرده و ادامه داد: بیش از دو میلیون واحد در مسکن مهر ساخته شده که به لحاظ کمیتی کار بی‌نظیری است و ای کاش در کنار این کمیت، کیفیت مورد توجه قرار می‌گرفت. در حال حاضر در نهضت ملی مسکن امیدوارم از کیفیت غافل نشویم. در ساختمان‌سازی ۳۰ درصد هزینه برای اسکلت و ۷۰ درصد برای نازک‌کاری‌ها و . است که در زلزله متاسفانه همه آنها را از دست می‌دهیم. ما می‌دانیم در کشوری زندگی می‌کنیم که زلزله‌خیز است لذا در نهضت ملی مسکن باز هم صرفا به کمیت توجه می‌شود بی‌تردید باید درس بگیریم و به سراغ تامین کیفیت برویم.

سرپرست نظام مهندسی کشور در بخش دیگری از صحبت‌های خود در طرح پیشنهادی برای کاهش ریسک در شهر تهران گفت: ما دانش و توان لازم را داریم دانش علم مهندسی در کشور ما جزو پنج کشور اول دنیاست اما متاسفانه این دانش و علم پیاده‌سازی نمی‌شود چرا که نظامات درون و بیرون سازمانی را رعایت نمی‌کنیم. باید به سمتی حرکت کنیم که محصول نهایی استاندارد باشد.

پس از صحبت‌های حمزه شکیب، مهدی چمران ریاست شورا در طرح سوالی از سرپرست سازمان نظام مهندسی کشور گفت: زمین محل ساخت متروپل آبادان چگونه بوده و آیا می‌شده چنین ساختمانی با پی و فوندانسیون معمولی ساخته شود؟

شکیب در پاسخ به این سوال مهدی چمران گفت: زمین آبادان احتمالا زمینی از نوع ۳ بوده که آب‌های سطحی در آن بالاست البته هنوز بررسی دقیق علمی انجام نداده‌ایم. قطعا می‌شود ساختمان‌های حتی بالاتر از تعداد طبقات متروپل ساخت اما باید تمهیدات امنیتی لازم در نظر گرفته شود.

وی ادامه داد: احتمالا فوندانسیون ساختمان نیاز به شمع داشته اما این‌که رعایت شده یا خیر؟ باید مورد بررسی قرار گیرد که در همین راستا تیمی تشکیل داده‌ایم تا این کار را انجام دهد.

ریاست شورای شهر تهران بار دیگر گفت: افرادی که درخواست اضافه طبقه می‌کنند شاید بتوانند ستون را تقویت کنند اما نمی‌شود فوندانسیون را کاری کرد لذا این درس عبرتی برای ماست تا راحت و سریع اضافه طبقات را تعیین نکنیم.

شکیب در ادامه گفت: متروپل ابتدا برای ۹ طبقه طراحی شده ولی برای این کار از افراد صلاحیت‌دار استفاده نمی‌کند و بعد سه طبقه اضافه می‌کند و برخی ستون‌ها را حذف می‌کند و سیستم سازه‌ای بسیار عجیبی را که در دنیا مشابه آن وجود ندارد، پیاده‌سازی می‌کند هیچ قاعده و ضابطه‌ای در آن رعایت نشده و متاسفانه این افراد آنقدر قدرت داشتند که هیچ کس هم نمی‌توانست برود و نظارت بکند و خارج از روال معمول این ساختمان اجرا شده البته در استان‌های دیگر هم موارد مشابه داریم که باید ان‌شاءالله این روند اصلاح شود.

از «پلاسکو» تا «متروپل»/ تعداد حوادث ریزش ساختمان در ایران غیر عادی است؟

تلخی‌ها برای ما گویی پایانی ندارند. ظهر روز دوشنبه دوم خرداد ماه سال ۱۴۰۱، ساختمان غول‌پیکر و ۱۰ طبقه «متروپل» در آبادان، در حالی که هنوز در حال ساخت بود، فروریخت و چندین کشته و مجروح بر جای گذاشت.

به گزارش تجارت‌نیوز، تا لحظه تنظیم این گزارش، خبرها حاکی از آن هستند که دست‌کم ۳۷ نفر در این حادثه کشته شده‌اند. با توجه به استقرار یک اتوبوس-آمبولانس در محل حادثه، خیلی‌ها نگرانند که تعداد قربانیان حادثه در نهایت بیش از این‌ها باشد درباره متروپل چه می دانیم؟ و زخم فروریختن ساختمان «پلاسکو» در تهران، زنده شود.

تردیدی نیست که خبرها در مورد این حادثه اسفناک لحظه به لحظه تکمیل می‌شوند و کام خانواده‌هایی که قربانیان جانی و مالی این حادثه بوده‌اند، همچون کامِ همه ایرانی‌ها، تلخ خواهد شد.

اما آیا حوادث مشابهی هم در دیگر نقاط جهان رخ می‌دهند؟ اگر آری، دلیل این حوادث چیست و نحوه برخورد دولت‌ها، نهادهای فنی و نیروهای امدادی با حوادث مشابه در دیگر نقاط جهان چگونه است؟

پلاسکو، زخمی که هنوز باز است

نخست باید از بزرگ‌ترین حادثه مشابه در ایران یاد کنیم: حادثه ریزش ساختمان «پلاسکو» در تهران.

صبح روز ۳۰ دی‌ماه سال ۱۳۹۵، یکی از معروف‌ترین و نمادین‌ترین مراکز خرید در تهران، در یکی از پرترددترین نقاط پایتخت، طعمه حریق شد و بعد هم فروریخت.

این اتفاق جلوی چشم میلیون‌ها بیننده رخ داد، چه کسانی که در محل بودند و موبایل به‌دست فیلم می‌گرفتند و چه آنها که تصاویر تکان‌دهنده فاجعه را از طریق برنامه‌های زنده تلویزیونی دنبال می‌کردند.

حادثه ساختمان «متروپل» در آبادان

تلخ‌تر از خودِ حادثه، این بود که از میان ۲۲ قربانی آن، ۱۶ نفر آتش‌نشان بودند و تا لحظات آخر تلاش می‌کردند که آتش را فروبنشانند و شهروندان عادی را از صحنه دور کنند.

تخمین زده شد که خسارت آن حادثه، حدود ۱۵۰۰ میلیارد تومان (به نرخ آن سال) بوده و این به جز خسارت جان‌های از دست‌رفته و آسیب‌های روانیِ ناشی از فروریزی یکی از نمادین‌ترین ساختمان‌های تهران بود.

وقتی برای هیچ‌چیز آماده نیستیم

اما غافلگیری‌ها، بیش از صرفِ فروریزش یک ساختمان بودند.

نخست اینکه در ماجرای «پلاسکو» تجمع مردم مانع از حضور به موقع نیروهای امدادی در صحنه شد و تلاش نیروهای انتظامی برای متفرق‌کردن مردم هم کافی نبود.

آتش‌نشان‌هایی که جان‌شان را بر سرِ حادثه گذاشتند نیز عمدتا مشغول تخلیه شهروندان از ساختمان بودند، کاری که خودِ شهروندان باید زودتر انجامش می‌دادند.

اهل فن هم گفتند که خاموش‌کردنِ آتش با حجم بسیار زیاد آب، یکی از دلایل سنگین‌شدن طبقات و فروریختن ساختمان بوده و جدا از این، برای یک ساختمان ۵۵ ساله که نه سیستم هشدار دقیق و نه سیستم اطفای حریق داشته، مقصران احتمالی از یک نفر و ۱۰ نفر فراتر است.

حادثه «پلاسکو» در سال ۱۳۹۵، یکی از تکان‌دهنده‌ترین حوادث شهری در ایران بود.

بعد از حادثه گفته شد که بسیاری از واحدهای صنفی فعال در ساختمان «پلاسکو» اساسا فاقد بیمه بوده‌اند و دست‌کم نیمی از کارگران فعال در این واحدهای صنفی هم بیمه نبوده‌اند. این یعنی خسارت روی خسارت.

صحبت از این هم بود که برای شهری به بزرگی تهران، تعداد ماشین‌های آتش‌نشانی با بالابرها و نردبان‌های حرفه‌ای کافی نبوده است. و هنوز هم احتمالا کافی نیست.

زخم «پلاسکو» هنوز هم باز است و بی‌شمار پرسش با خود به میان می‌آورد: چه کسی مجوز ایمنی ساختمان‌ها را امضا می‌کند؟ چرا تجهیزات فنی برای مهار آتش آن‌قدر ناقص‌اند که آتش‌نشان‌ها ناچار باشند از جان مایه بگذارند و اینکه چرا در نهایت پرونده «پلاسکو» به نقطه‌ای نرسید که بتوانیم بگویم «الف» و «ب» و «ج» قصور داشته‌اند و حالا محکوم شده‌اند؟

لندن، ۵ ماه پس از «پلاسکو»

اما تعداد حوادث مشابه در سراسر جهان هم کم نیست و این اتفاقات حتی در کشورهای توسعه‌یافته هم رخ می‌دهند. گو اینکه نحوه برخورد شاید متفاوت باشد.

یکی از موارد مشابه که برای ایرانی‌ها هم احتمالا یادآور ماجرای «پلاسکو» است، در لندن، پایتخت انگلستان رخ داد.

حدود ۵ ماه پس از حادثه «پلاسکو» در ایران، برج ۲۴ طبقه «گرنفل» (Grenfell Tower) در لندن، طعمه حریق شد و به دلیل تعلل در مهار آتش، ۷۲ نفر در این ماجرا جان باختند.

برج «گرنفل» در لندن، حدود ۵ ماه پس از حادثه «پلاسکو» در ایران طعمه آتش شد.

برج فرونریخت، اما واضح بود که می‌شد جلوی حادثه را گرفت.

مطبوعات بریتانیایی آن زمان نوشتند که این رخداد، «بدترین حادثه از نوع خود پس از جنگ جهانی دوم» بوده است.

بحث‌هایی هم در فضای عمومیِ بریتانیا در گرفت: اینکه چرا سیستم هشدار آتش برج عمل نکرده است؟ اینکه چرا آتش‌نشان‌ها دیر رسیده‌اند و اینکه چرا چنین رخدادی باید در قلب یک کشور ثروتمند رخ بدهد؟

آمریکا پیشتاز است، اما باید منصف باشیم

اما آمریکا هم کم از این دست حوادث نداشته است.

در این کشور، صدها مورد حادثه فروریزش برج رخ داده که بسیاری از آنها به دهه‌های گذشته مربوط هستند. (یک فهرست به نسبت کامل را در اینجا ببینید. کافی است عبارت US را به عنوان نام اختصاری «ایالات متحده آمریکا» جست و جو کنید.)

در درباره متروپل چه می دانیم؟ یکی از خونین‌ترینِ این حوادث در «میامی» واقع در آمریکا که حدود یک سال پیش رخ داد، یک ساختمان ۱۲ طبقه فروریخت و ۹۸ نفر کشته شدند. (در مورد این حادثه، این مطلب را در نشریه «گاردین» انگلیس ببینید.)

اما منصفانه نیست که حوادث مشابه در آمریکا را بزرگ‌نمایی کنیم، چرا که هیچ کشوری در جهان به اندازه آمریکا برج و ساختمان بلندمرتبه نداشته و ندارد. در دهه‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۷۰ میلادی، که بیشتر حوادث فروریزش برج در آمریکا به وقوع پیوسته‌اند، اساسا برج‌سازی در کشورهای دیگر استثنا بود.

چین هم جایگاهی مشابه آمریکا دارد و تعداد حوادث ریزش ساختمان و پل در این کشور، در سه دهه اخیر بسیار زیاد بوده است.

فروریزش برجی در هند

در یکی از تازه‌ترینِ این حوادث در استان «هونان» در چین، همین ۲ ماه پیش، ۵۳ نفر کشته شدند.

اما چین هم موقعیتی مشابه آمریکا دارد و حجم برج‌سازی در این کشور در ۳ دهه اخیر، بیش از هر کشور دیگری در جهان بوده است.

بنابراین، مقایسه آمریکا و چین (صاحبان بیشترین تعداد ساختمان‌های بلندمرتبه در جهان) با کشوری مانند ایران که بلندمرتبه‌سازی در آن اساسا همه‌گیر نیست، مقایسه منصفانه‌ای نیست.

مورد خاص هند، پاکستان و بنگلادش

اما در کشورهایی مانند هند، پاکستان و بنگلادش، حوادثی از این دست به وفور رخ می‌دهند و علت را شاید بتوان در کیفیت ساخت برج‌ها در این کشورها جست‌و‌جو کرد.

در دو دهه اخیر (از سال ۲۰۰۰ میلادی به این‌سو) دست‌کم ۱۵ مورد ریزش ساختمان و پل در هند رخ داده که هر بار هم تلفات سنگینی بر جای گذاشته است.

علت رخدادهای ریزش برج و ساختمان در پاکستان هم نرخ سریع شهرنشین‌شدن مردمان این کشور و عدم رعایت مسائل ایمنی عنوان شده است. (اینجا را ببینید.)

در بنگلادش هم مشکل مشابهی وجود دارد: شهرها مانند هند و پاکستان بسیار شلوغ و پر تراکم‌اند؛ برج‌هایی ساخته می‌شوند که رعایت مسائل فنی و ایمنی در آنها در کمترین حالت ممکن قرار دارد و البته نمی‌توان نقش فساد اداری را هم نادیده گرفت.

اما چرا ایران؟

حادثه «برج متروپل» در آبادان به این زودی‌ها از خاطره ایرانی‌ها پاک نخواهد شد.

آنچه که تا لحظه تنظیم این گزارش می‌دانیم این است که پیش از این (یک سال پیش!) در مورد ریزش این ساختمان هشدار داده شده بود و اینکه از همان زمان معلوم بوده که مسائل ایمنی و فنی در ساخت این ساختمان غول‌پیکر رعایت نشده‌اند.

هنوز برای اظهارنظر زود است، اما واضح است که شهروندان حق پرسش دارند: آیا شهرداری و شورای شهر آبادان در این ماجرا قصوری داشته‌اند؟ چرا با وجود هشدارها (از یک سال پیش) اقدامی برای توقف ساخت‌وساز صورت نگرفته است؟ سازمان نظام مهندسی کجایِ ماجرا قرار دارد؟ چه کسانی در ماجرا سهیم بوده‌اند؟ چرا نیروهای امدادی با تاخیر به صحنه رسیده‌اند و تجیهزات کافی نداشته‌اند و ده‌ها پرسش دیگر.

درباره متروپل چه می دانیم؟

چند روز بعد از فاجعه متروپل همچنان نه از بار غم مردم کم شده و نه به سوال های فراوان آنها پاسخ داده شده است. یک سوگواری جمعی با مرکزیت آبادان در جریان است و هر روز بر سنگینی و ابعاد فاجعه بار آن افزوده می شود. موج غم و هیجان های ناشی از این فاجعه اما نباید موجب شود که پرداختن به دلایل رخ دادن این فاجعه کم رنگ شود. اینکه چطور بنایی در این ابعاد با چنین کیفیت نازلی ساخته شده و جان و سلامت شهروندان را به خطر انداخته، موضوعی است که نمی توان آن را تنها پشت سازنده و مالک متوفی اعلام شده آن پنهان کرد. قطعا مجموعه ای از اتفاقات و شبکه ای از آدم ها دست به دست هم داده اند که متروپل فرو ریخته است. در اینجا قصد داریم کمی به ابعاد حقوقی این فاجعه بپردازیم؛ اینکه چه تخلفاتی رخ داده که این ساختمان روی زندگی مردم آبادان فرو ریخته است؟ بازماندگان چه می توانند بکنند و اینکه ما با ساختمان های ناایمن شهرمان چه باید بکنیم؟

یک سال پیش از فاجعه متروپل یک شهروند با انتشار ویدئویی در شبکه های اجتماعی درباره ناایمن بودن درباره متروپل چه می دانیم؟ درباره متروپل چه می دانیم؟ سازه متروپل هشدار داده بود. سازمان نظام مهندسی هم در نامه ای که بعد از فاجعه منتشر کرده، اعلام کرده که تذکرهای لازم را به شهرداری آبادان داده بوده؛ اما همچنان غول بتونی که عبدالباقی در آبادان در حال ساخت آن بوده، بالا و بالاتر می رفته است. وب سایت کارزار چند روز بعد از فاجعه و با اشاره به ویدئو حمله مردم آبادان به شهرداری این شهر، خبری را منتشر کرد که نشان می داد شهروندان آبادانی هم خواستار برکناری شهردار بوده اند. در این خبر آمده بود: در روز 16 شهریور سال گذشته، کارزاری درباره انتخابات حسین حمیدپور، شهردار آبادان، منتشر شد که در آن درخواست تجدیدنظر درباره انتخاب این فرد شده بود. این کارزار با پنج هزارو 586 امضا، اگرچه به سرانجام مطلوب نرسید اما امروز درس مهمی برای مردم و دولتمردان دارد.

شهرداری که آن روز از سوی شورای شهر آبادان انتخاب شده بود، همان کسی است که روز گذشته در خیابان های آبادان به دلیل ریزش ساختمان متروپل از سوی مردم این شهر کتک خورد. کسانی که در شهریور سال گذشته کارزار اعتراضی به این موضوع را امضا کرده بودند، در نامه اعتراضی خودشان خطاب به ابراهیم رئیسی نوشته بودند درباره متروپل چه می دانیم؟ که انتخاب حمیدپور به عنوان شهردار آبادان «با قوانین و مقررات حاکم بر شرایط احراز تصدی سمت شهرداران دارای مغایرت است که تطبیق آن و بررسی اعتبار قانونی آن بر عهده وزارت کشور است. برخلاف بند 4 ماده 3 «آیین نامه اجرائی شرایط احراز تصدی سمت شهردار» مصوب 1397، ایشان فاقد هفت سال سابقه مدیریت ارشد است».

اعتراض شهروندان آبادانی به نتیجه نرسید و وزارت کشور شهرداری این فرد را که حالا به علت تخلف در صدور مجوز به متروپل در بازداشت به سر می برد، آن زمان صادر کرده بود. کارزار پیش از این نیز اعلام کرده بود که بیان مطالبات محلی مردم را یکی از وظایف اصلی خود می داند و معتقد است توجه مسئولان به این مطالبات به حال مردم آن منطقه و مشکلات محلی مفید خواهد بود. فاجعه تلخی که در آبادان رخ داد، می تواند با بی توجهی به سایر مطالبات مردم در سطوح محلی و ملی تداوم داشته باشد. امضاکنندگان کارزار اعتراض به شهرداری حمیدپور نیز در نامه شان پیش از این هشدار داده بودند که «جبران اشتباهات فاحش مدیریتی در سطح ملی و منطقه ای دشوار و چه بسا ناممکن است». به طور معمول مردم باید مطالبات شان را از طریق انتخابات بیان کنند؛ اما وقتی احساس کنند که قدرت بیان خواسته هایشان از طریق انتخابات و نهادهای رسمی را ندارند، کارزار وظیفه خود می داند که به انتشار مطالبات آنان کمک کند. ذکر این نکته خالی از فایده نیست که در انتخابات شورای شهر آبادان در سال گذشته فقط 60هزارو 963 نفر شرکت کردند و بیشترین عضو شورای شهر آبادان دارای شش هزار و 655 رای بوده است. این در حالی است که فقط تعداد امضاهایی که در مخالفت با حمیدپور، شهردار بازداشتی آبادان، در پلتفرم کارزار ثبت شده بود، از هشت عضو دیگر این شورا بیشتر بوده است. در شرایطی که مردم از طریق انتخابات نمی خواهند یا نمی توانند نظر خودشان را بیان کنند، کارزار وظیفه می داند که این مطالبات را مطرح کند.

اینکه در این ماجرا چه تخلفاتی صورت گرفته و چه اقداماتی می توان برای آن انجام داد، موضوع گفت وگوی ما با کامبیز نوروزی است که حقوق دان است و به تازگی در کانال تلگرامی اش یک مجموعه سوال مهم درباره متروپل مطرح کرده که پاسخ به آنها می تواند چراغ را در اتاق تاریک پرونده متروپل روشن کند. کامبیز نوروزی درباره اینکه در فرایند ساخت درباره متروپل چه می دانیم؟ متروپل چه تخلفاتی صورت گرفته است، می گوید: اگرچه ما به اطلاعات رسمی در پروژه متروپل دسترسی نداریم که بخواهیم جواب قطعی بدهیم، اما از روی شواهد می توانیم موضوع را اندکی بررسی کنیم. برخی اطلاعات منتشرشده حاکی از این است که این ساختمان بدون رعایت ضوابط ساختمان و بلندمرتبه سازی ساخته شده و همین موضوع هم موجب شده است ساختمان قبل از حتی بارگذاری درباره متروپل چه می دانیم؟ کامل و بدون مداخله عامل غیرمترقبه خارجی مثل سیل یا زلزله به ناگهان فروریخته. تقریبا می توانم بگویم که در زمینه عدم رعایت ضوابط ساختمان سازی در این پروژه هیچ اقدامی صورت نگرفته است.

او همچنین درباره شروع تحقیقات در این پرونده هم می گوید که باید به سراغ پروانه ساخت متروپل رفت. نوروزی می گوید: اولین سند مهم برای بررسی حقوقی، موضوع پروانه ساخت است. در پروانه ساخت جزئیات فراوانی مورد بررسی قرار می گیرد. یکی اینکه نقشه ای در آن قرار دارد که جزئیات زیادی را مشخص می کند. این نقشه علاوه بر اینکه جزئیاتی مثل متراژ و تعداد طبقات را مورد بررسی قرار می دهد، جزئیات فنی را هم مشخص می کند. برای نمونه مشخص می شود که این ساختمان برای چند طبقه مجوز داشته و قرار بوده برای هر طبقه چند واحد ساخته شود؟ بنابراین پروانه ساخت اولین سندی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. بعد از آنکه پروانه ساخت مورد بررسی قرار گرفت، این سوال پیش می آید که آیا سازنده در مراحل ساخت به مشخصات مندرج در پروانه ساخت پایبند بوده؟ فرض کنید پروانه ساخت برای هشت طبقه صادر شده و سازنده 12 طبقه ساخته است. در اینجا یک سلسله سوالی مطرح می شود که تنها با بررسی پروانه ساخت می توان به آن جواب داد. برای همین پروانه ساخت مهم ترین و اولین سندی است که برای بررسی ماجرای متروپل باید به آن مراجعه شود. بعد از اینکه سازنده پروانه ساخت را می گیرد، برای خیلی از مجوزها از آن استفاده می کند. برای همین احتمالا دسترسی به نسخه ای از پروانه ساخت نباید چندان سخت باشد و انتشار آن هم موکول به دستور قضائی نیست. حتی پیشنهاد می کنم شهرداری آبادان همین الان هم این اطلاعات را منتشر کند. به اعتقاد من برای مدیریت خبر بهتر است که دست به چنین اقدامی بزنند؛ چون این مسئله هم به نفع آنان است و هم به نفع مردم. از اینجا معلوم می شود که اگر سازنده در طول ساخت پروژه تغییراتی در ساختمان داده آیا مجوزی از شهرداری گرفته یا خیر؟ آیا اقدامی برای اصلاح قانونی پروانه ساخت کرده یا خیر؟

نوروزی درباره مجموعه تخلفات صورت گرفته در متروپل هم می گوید: تخلف از مقررات ساخت وساز به دو شکل ممکن است. یک بار ممکن است تخلفی از پروانه ساخت انجام شود ولی از اصول ساختمان سازی و ایمنی تخلفی صورت نگیرد. به عنوان مثال در پروانه ساخت به ساخت 10 واحد مجوز داده شده و سازنده آن 10 واحد را به 12 واحد تبدیل می کند اما در ایمنی ساخت دستی نمی برد. این یک نوع تخلف است. اما تخلف دیگری هست که خیلی جنبه حیاتی دارد و آن هم تخلف از اصول ساخت وساز است. یعنی سازنده به تناسب بنا موظف است یک مواد و مصالح معین و مناسب را به کار ببرد یا در طراحی بنا اصول ایمنی را رعایت کند، اما به هر دلیلی این کار را انجام نمی دهد. در چنین وضعیتی سلامت شهروندان به خطر می افتد و برای همین باید دقت نظر بیشتری درباره این تخلف وجود داشته باشد. در مورد متروپل بنا بر اخباری که منتشر شده گمان می رود که هر دو این تخلف ها صورت گرفته است؛ یعنی هم از مشخصات معماری بنا تخلف شده و طبقات اضافه ایجاد شده و هم اینکه در این سازه اصولی که به استحکام بنا مربوط می شود رعایت نشده است. حتما در جریان هستید که بعد از این ماجرا سازمان نظام مهندسی هم موارد را مطرح کرده است؛ به این ترتیب که گزارش مهندس ناظر ساختمان منتشر شده که حاوی اطلاعات بسیار مهمی است. از آنجایی که تاکنون کسی این گزارش را تکذیب نکرده، می توانیم حمل بر صحت آن داشته باشیم. در این گزارش سه ایراد اصلی به این ساختمان وارد شده است که علی رغم هشدارها در جهت رفع آن برنیامده اند. به نظر می رسد در احداث متروپل این مشکلات وجود داشته و تلاشی برای حل آن نشده است.

مهم ترین دستگاهی که بر فرایند ساخت وساز در شهر مسئولیت قانونی دارد، شهرداری است. شهرداری پروانه ساخت را صادر می کند و بعد باید مرتب و منظم بر فرایند ساخت وساز و رعایت جزئیات مختلف در ساخت وساز نظارت داشته باشد. اگر یک ساختمان شهری تخلفی داشته باشد و با ادامه تخلف به کارش ادامه دهد، به این معناست که یا شهرداری نظارتی نکرده یا در نظارتش جدی نبوده. یک احتمال هم وجود دارد که شهرداری نظارت جدی را به عمل آورده ولی سازنده قدرتی داشته که شهرداری حریفش نشده است. ولی با همه اینها مسئولیت اصلی بر عهده شهرداری است. دستگاه های نظارتی دیگر مثل مهندس ناظر یا نظام مهندسی هر نکته ای ببینند باید به شهرداری گزارش دهند و این شهرداری است که باید درباره آن تصمیم گیری کند.

یکی از موضوعات مغفول مانده در ماجرای متروپل آبادان حرف زدن درباره بخش های حاشیه ای درگیر در ماجراست؛ بخش هایی که در این روزها کمتر درباره آن بحث شده و زیر ذره بین قرار گرفته اند. برای نمونه این ساختمان تا اینجا مشخص نشده که پیمانکارش که بوده و نامی از آن به میان نیامده است. نه پیمانکاران اصلی و فرعی آن چندان مورد سوال قرار نگرفته اند. همچنین این ساختمان به خاطر ابعادش نیازمند مهندسی محاسب بوده. گزارشی از عملکرد این مهندس محاسب باید منتشر شود که بدانیم او کارش را درست انجام داده؟ آیا به نکاتی که او تاکید کرده عمل شده یا خیر؟ پیمانکاران فرعی پروژه هم حتی باید مورد بررسی قرار بگیرند. همه این ریزبینی ها و بررسی های دقیق به کشف حقیقت کمک می کند؛ اینکه بدانیم تحت چه مکانیسمی با همراهی سازمان های عمومی و مالک پروژه و پیمانکاران چنین فاجعه ای اتفاق افتاده که به نظر می رسد با عدم سلامت و فساد هم همراه بوده. هیجانات ناشی از اندوه سنگین واقعه نباید مانع از دقت در تحقیق و بررسی شود.

کامبیز نوروزی همچنین درباره انگشت اتهامی که این روزها به سمت کمیسیون ماده 100 شهرداری نشانه رفته می گوید: کمیسیون ماده 100 بعد از تمام شدن فرایند ساخت وساز وارد عمل می شود. یعنی این کمیسیون بعد از پایان کار ساختمان را بررسی می کند و ایرادات را مورد مطالعه قرار می دهد. البته این کمیسیون به ندرت دستور تخریب بنایی را می دهد و بیشتر به جریمه بسنده می کند. مشکل اصلی در زمان عملیات کارگاهی ساخت بنا به وجود می آید؛ جایی که در زمان ساخت باید نظارت دقیق صورت بگیرد. کمیسیون ماده 100 بعد از پایان عملیات ساخت وارد داستان می شود و معمولا رای به تخریب نمی دهد و در حد جریمه یا اصلاح بنا وارد می شود؛ بنابراین اگر به دنبال یافتن ایراداتی در این مسیر هستیم باید روی موضوع نظارت در زمان ساخت تمرکز کنیم.

آقای نوروزی در بخش پایانی حرف هایش به درباره متروپل چه می دانیم؟ مسئله پوشش بیمه ای ساختمان نیز اشاره می کند و می گوید: یکی از نکاتی که وجود دارد و ما اطلاعی از آن نداریم، این است که آیا این ساختمان پوشش های بیمه ای داشته یا نه؟ در پروژه های ساخت وساز و به ویژه پروژه ای با این ابعاد باید پوشش های بیمه ای متعددی خریداری شود. بیمه کارکنان پروژه، بیمه مسئولیت مدنی و مواردی از این دست باید خریداری شود. ما هنوز نمی دانیم آیا در این پروژه پوشش بیمه ای تامین شده یا نه؟ اگر این پروژه بیمه های لازم را نداشته و مالک اقدام به خرید آنها نکرده، به تنهایی یک تخلف است. اگر داشته به جبران خسارات زیان دیدگان کمک خواهد کرد. به هر حال دیه مصدومان و فوت شدگان این حادثه باید پرداخت شود. البته طبیعی است که در مسیر قضائی اول باید اثبات شود که تخریب این ساختمان بر اثر ضعف خود ساختمان بوده که ظاهرا این موضوع از شواهد و قرائن تا اینجای کار مشهود است. در چنین صورتی مالک پروژه باید جبران خسارت کند. خسارت ها هم به سه دسته خسارت جانی منجر به فوت، خسارت جانی منجر به مصدومیت و جراحت و خسارات مالی مالکان و بهره برداران تقسیم بندی می شود. مالک پروژه باید این سه دسته خسارت را جبران کند. قاعدتا دادگاه باید رسیدگی کند و نهایتا نسبت به همه این موارد رای خودش را صادر کند. اگر مالک پروژه فوت کرده باشد این موارد از ماترک او گرفته و به صاحبان حق واگذار می شود؛ اما مسئله این است که زیانی که متروپل ایجاد کرده بسیار بیشتر از زیان اشخاص است. در واقع این فاجعه به یک امر ملی تبدیل شده. برای همین سوال مهم این است که چنین سازه ای که یک پروژه بزرگ است، با چه استانداردهایی اجرا شده که فاجعه ای در این ابعاد را ایجاد کرده است. در اینجا یک موضوع دیگر باز می شود و آن هم نحوه عملکرد شهرداری و سایر سازمان های ذی ربط است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.